با این خونواده میشه به زندگی امیدوار بود؟
دختری 19 سالم. محجبه و درس خون رشتم ریاضی فیزیک. تا حالا اشتباهی نکردم که سرزنش بشم. پس نگید شاید اشکال از منه.
به اجبار تا سوم دبیرستان ترک تحصیل کردم، اعتراض ممنوع،خوش گذرونی مهمونی کلا بیرون رفتن ممنوع، خونه دوست رفتن ممنوع، کامپیوتر اینترنت ممنوع،از گوشی استفاده میکنم،گرفتن زیاد گوشی در دست ممنوع، خرید شارژ زیاد ممنوع پس یواشکی میخریم،کلاس رفتن حالا هر کلاسی ممنوع،بازار ماهی یه بار و همراه مادر،دم در وایستادن حتی یه دقیقه ممنوع، بالا پشت بوم رفتن زیاد مشکوکه پس ممنوع،نفس کشیدن ممنوع نه ببخشید این ممنوع نیست،رفتن به مغازه ی دم در ممنوع، فقط 24 ساعت تو خونه موندن ممنوع نیست.بشدت مطالعه دوس دارم ولی کتابخونه ممنوع و...بنظرتون من بدبخت زندونی نیستم؟
پاسخ:
سلام
همه ی این محدودیت ها به خاطر اینه که به جامعه و احتمالا شما اعتماد ندارند . میشه بگید برای جلب اعتماد خانواده چکار کردید ؟
قبول دارم به شما فشار وارد میشه . ولی راه حلش تقابل و زیر آبی رفتن نیست . مثلا اگه از همین شارژ خریدن های مخفیانه ی یا استفاده از اینترنت با گوشی باخبر بشن بیشتر شما رو محدود می کنن .
شما حساسیت های اونا رو می دونید پس روی همون حساسیت ها زوم کنید .
مثلا از برادر یا پدر یا کسی که اونا بهش اعتماد دارند بگید شما رو تا کتابخونه برسونه ! اگه با موندن در اون جا مشکل دارن ، چند کتاب قرض بگیرید . باید قانع بشن که شما به قصد کتاب خوندن میرید اون جا ، نه چیزی دیگه .
بالاخره اونا هم احساس دارن وقتی بفهمن حوصله ی شما تو خونه سر رفته یه فکرهایی برای شما می کنن .
اونا می خوان شما رو سالم تحویل شوهر بدن ! مطمئنا نمی خوان شما افسردگی بگیرید . قبول دارم اونا داره اشتباه می کنن و شما مستحق این محدودیت ها نیستید . ولی تنها راهی که برای تعدیل این فشارهای برای شما وجود داره اینه که اعتماد اونا رو جلب کنید .
در بعضی از مواردی که اشاره کردید بنده حق رو به اونا میدم . اگه منم یه دختر بزرگ داشتم بهش اجازه نمی دادم بره پشت بوم یا دم در بایسته ! حالا اگه خانم های همسایه هم باشن یه چیزی .
خودت در مورد دختری که جلوی در خونه میشینه چه نظری داری ؟ مطمئنا جلوه ی خوبی برای یه دختر نداره . در مورد پسرها هم همین طوره .
موفق باشید
دختری 19 سالم. محجبه و درس خون رشتم ریاضی فیزیک. تا حالا اشتباهی نکردم که سرزنش بشم. پس نگید شاید اشکال از منه.
به اجبار تا سوم دبیرستان ترک تحصیل کردم، اعتراض ممنوع،خوش گذرونی مهمونی کلا بیرون رفتن ممنوع، خونه دوست رفتن ممنوع، کامپیوتر اینترنت ممنوع،از گوشی استفاده میکنم،گرفتن زیاد گوشی در دست ممنوع، خرید شارژ زیاد ممنوع پس یواشکی میخریم،کلاس رفتن حالا هر کلاسی ممنوع،بازار ماهی یه بار و همراه مادر،دم در وایستادن حتی یه دقیقه ممنوع، بالا پشت بوم رفتن زیاد مشکوکه پس ممنوع،نفس کشیدن ممنوع نه ببخشید این ممنوع نیست،رفتن به مغازه ی دم در ممنوع، فقط 24 ساعت تو خونه موندن ممنوع نیست.بشدت مطالعه دوس دارم ولی کتابخونه ممنوع و...بنظرتون من بدبخت زندونی نیستم؟
پاسخ:
سلام
همه ی این محدودیت ها به خاطر اینه که به جامعه و احتمالا شما اعتماد ندارند . میشه بگید برای جلب اعتماد خانواده چکار کردید ؟
قبول دارم به شما فشار وارد میشه . ولی راه حلش تقابل و زیر آبی رفتن نیست . مثلا اگه از همین شارژ خریدن های مخفیانه ی یا استفاده از اینترنت با گوشی باخبر بشن بیشتر شما رو محدود می کنن .
شما حساسیت های اونا رو می دونید پس روی همون حساسیت ها زوم کنید .
مثلا از برادر یا پدر یا کسی که اونا بهش اعتماد دارند بگید شما رو تا کتابخونه برسونه ! اگه با موندن در اون جا مشکل دارن ، چند کتاب قرض بگیرید . باید قانع بشن که شما به قصد کتاب خوندن میرید اون جا ، نه چیزی دیگه .
بالاخره اونا هم احساس دارن وقتی بفهمن حوصله ی شما تو خونه سر رفته یه فکرهایی برای شما می کنن .
اونا می خوان شما رو سالم تحویل شوهر بدن ! مطمئنا نمی خوان شما افسردگی بگیرید . قبول دارم اونا داره اشتباه می کنن و شما مستحق این محدودیت ها نیستید . ولی تنها راهی که برای تعدیل این فشارهای برای شما وجود داره اینه که اعتماد اونا رو جلب کنید .
در بعضی از مواردی که اشاره کردید بنده حق رو به اونا میدم . اگه منم یه دختر بزرگ داشتم بهش اجازه نمی دادم بره پشت بوم یا دم در بایسته ! حالا اگه خانم های همسایه هم باشن یه چیزی .
خودت در مورد دختری که جلوی در خونه میشینه چه نظری داری ؟ مطمئنا جلوه ی خوبی برای یه دختر نداره . در مورد پسرها هم همین طوره .
موفق باشید
← درد دل های دختران و پسران (۲۰۹ مطلب مشابه)
- ۲۰۶۹ بازدید توسط ۱۶۰۳ نفر
- شنبه ۲۳ فروردين ۹۳ - ۰۴:۱۰
