سلام دوستان
این روزها نایب الزیاره شما در مشهد مقدس هستم و یه مسئله خیلی وقت که ذهن من رو درگیر کرده ولی این روزها که میرم حرم این مسئله بیشتر آزارم میده .
من یه دختر جوونم و خب بنا به شرایط و سنم دلم پر از آرزوهایی هست که به هیچ کدوم نرسیدم ... ، آرزوهایی بزرگ و کوچیک که با وجود همه ی تلاش و زحمتی که کشیدم بهشون نرسیدم و قسمتم نشد میگم حکمت خدا یا قسمت و ... . من ناشکر نیستم تحت هیچ شرایطی حاضر نیستم بگم خدایا تو چرا به من ندادی یا بخاطر اینکه دست رد به سینه ام زده شده بگم من با تو قهرم!
من بنده ام و شرط بندگی ادب و لا غیر ، من دینم رو از پدر و مادرم به ارث نبردم که با نرسیدن به دنیا بذارمش کنار ، به چیزی ایمان دارم که اعتقاد قلبی منه و حاصل تفکر و تحقیق خودمه ، ولی با قلبم که پر از آرزوهای دور و دراز چه کنم ؟!
از نرسیدن به خواسته هام با وجود این همه دعا دلگیر میشم گریه میکنم اونوقت ها احساس بی پناهی میکنم فکر میکنم که خدا نگاهم نمیکنه ، میشینم یه گوشه تنها و بی کس فقط تو دلم میگم خدایا من قلب مهربونی دارم اگر یه نفر حتی دشمن من ازم اینقدر خواهش و تمنا میکرد دلم به رحم میومد!
خواسته هام بزرگ نیستن بعضی هاش خیلی کوچیکن ، بعضی ها حق اولیه هر آدمی محسوب میشن . نمیگم من شرایط بدی دارم شرایط من از نظر خیلی ها خوب به نظر بیاد ولی این زندگی اونی نیست که من میخواستم و زور من به چرخ روزگار نرسید .
نا امید نیستم... هر روز بیشتر تلاش میکنم سعی میکنم منظم تر و بهتر شم و بیشتر تلاش کنم..
ولی یه اوقاتی دیگه زورم نمیرسه و کم میارم . اربعین گذشته پیاده رفتم کربلا ... من عددی نیستم که بین اون دریا بگم کار بزرگی کردم . ولی من دخترم ضعیف بودم و به سختی تمام راه رفتم اون قدر پاهام تاول زد و درد داشتم که به گریه و زاری خودم رسوندم ولی قلبم پر از امید بود و میخواستم حتما شرط ادب و رعایت کنم تا شاید امام عزیز هم به من نظری کنه اما یک سال گذشت و بدتر شد و بهتر نشد و الان حرف نزدیکام که میگن حتی آقا هم نگات نکرد .
منتی ندارم از بهشت کمتر نبود خود کربلا رفتن بهترین پاداش اما دلم میشکنه که منو نمیبینن احساس میکنم خیلی آدم بدی ام که البته هستم و چقدر گناه کارم که هر روز درد و دل کردن منو نمیبینن؟! قبول دارم گناه کارم ولی خیلی از کارها رو کنار گذاشتم ، بعضی هاش واقعا سخت بود و من به امید اینکه جوابش و میبینم بهتر شدم و نذر کردم. مادی و معنوی اما نشد .
میگم خدا رو شکر که سالمم ... ایمان دارم. خدا رو دارم ... خدا رو شکر که خانواده دارم. تو راحتی و نعمتم ، ولی خدای عزیزم یه بارم این دنیا رو به کام دل من بچرخون ... ، اگر نمیشه این آرزوها رو هم تموم کن .
نمیگم همشون رو میخوام ولی حداقل یکیش که بدونم داری نگاهم میکنی ، چیکار کنم به نظرتون؟ دیگه دعای مادی نداشته باشم؟ دست بکشم و هرچه بادا باد ؟! یا دعا کنم تا به خواسته هام برسم اگر نشدن چی؟! با حس بدی که بعدش دارم چیکار کنم ؟
لطفا برام دعا کنید که حداقل از اینجا دست خالی برنگردم منم متقابلا براتون دعا میکنم
← مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)
- ۴۲۶۳ بازدید توسط ۲۹۸۶ نفر
- يكشنبه ۱۱ شهریور ۹۷ - ۱۷:۱۳