سلام
ممنون برای توجهتون و وقتی که میذارین نمی دونم چطور مشکلمو مطرح کنم ؟ اصلا نمی فهم چرا توی جامعه ما برای دخترها هیچ ارزشی قایل نیستن ؟
نزدیک بیست و هفت سالمه به خاطر داشتن خواهر بزرگتر خواستگاران کمی داشتم همه ی خواستگارهای من کسایی بودن که جایی منو دیده بودن وگرنه اصلا معرف ندارم از نظر ظاهری مشکلی ندارم ... ولی دختری نیستم که خیلی آرایش کنه وخودنمایی کنه .
توی دانشگاه هم همینطور بودم الان یه کار نیمه وقت دارم ولی از نظر روحی خیلی بهم ریخته ام هیچ لذتی از زندگی نمی برم انگار تو خلاام حتی فکر می کنم اگه ازدواج کنم دیگه هیچ شور و شوقی برا اینده ندارم خواستگارهای خواهرمم هیچکدوم پیگیری نمی کنن اصلا انگار یه دختر معمولی حق زندگی نداره .
نمی دونم شاید بعضی از مادرا فکر میکنن باید عروسشون به زیبایی هنرپیشه ها باشه. تو تلوزیون که تا دلتون بخواد دخترا رو دست می ندازن توی فامیل و غریبه هم که حرف کم نیست یعنی واقعا کسی نمونده که چیزی بارمون نکنه .
نمی دونم چی کار کنم از طرفی نیاز به ازدواج و چه از نظر روحی و جسمی خیلی شدید حس می کنم از طرفی فرصت ازدواج ندارم فکر می کنم همه ی فرصتام از دست رفتن به غیر از خدا کسی رو ندارم.اصلا هیچ لذتی از زندگی نمی برم آرامش ندارم .
یه خانواده ی معمولی دارم مادرم اوایل با ازدواج من خیلی مخالف بود همه جا هم می گفت فکر می کنم شاید برای همین کسی رو به من معرفی نمی کنن .
حالا باید چی کار کنم تا کی منتظر بمونم دیگه دهه ی بیست زندگیم تموم می شه هیچی از جوونی نفهمیدم خیلی خسته ام .
← مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)
- ۳۱۹۵ بازدید توسط ۲۲۲۹ نفر
- سه شنبه ۳۰ تیر ۹۴ - ۲۲:۱۰