سلام
خسته نباشید ممنون میشم کمکم کنید.

من دختری 20 ساله هستم .حدود 2 سال پیش با اقا پسری اشنا شدم. همسن هستیم. ایشون پسر دوست پدرم هستند.

2 سال پیش با وعده ازدواج دوست شدیم. خیلی دوستش دارم. حدود یکسال جدا شدیم من میگم اگر دوستم داری باید خانوادت بدونن که قبول نمیکنه. میگه موقعیتشو ندارم که بگم صبر کن.

هر یک ماه یکبار از وقتی جدا شدیم بر میگرده میگه نمیتونم فراموشت کنم برگرد.800 کیلومتر فاصله ماست. میگه اگر بخاطر هوس بود با یه دختر تو شهر خودم دوست میشدم نه کسی که 2 سال ندیدمش. اول اشنایی بهانه ش کنکور بود که نمیگفت. الان بهانش لیسانس و سربازیه.
خط عووض کردم. تهدیدش کردم . گفتم ازدواج کردم فایده نداشته. کممکم کنید چکار کنم بدون اون نمیتونم . همه میگن با یکی دوست شی یا ازدواج کنی فراموشش میکنی اصلا نمیتونم نه دوست شم. نه خاستگار بیاد.

یه دفعه که خاستگار راه دادم فقط تا چند روز اشک ریختم احساس گناه کردم. حس میکنم با هر کس جز اون ازدواج کنم دوستش ندارم و فقط عادته. شما فکر میکنین قصد این اقا چیه؟ من چکارکنم؟ صبرکنم؟ اقا پسرا بگن قصد این پسر چیه؟

برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)