سلام
من از بچگی تصورای خیلی عجیب و غریبی داشتم...
باور کنید آدم خل و چل و دیوونه ای نیستم! :( ولی فشارهای عصبی کمی هم نداشتم )
زیر 20 ساله ام . پستم سر کاریو من در اوردی نیست.. مشکلیه که سالهاست انگار داره بدتر میشه.
من از بچگی شاید 7 یا کم تر یا بیشتر همش تو ذهنم و وقتی که کسی پیشم نبود، عادت داشتم خودمو یه دختر بیچاره فرض کنم که اربابش یا برادرش یا یه مردی همش اونو ازار میده، میزنتش و تحقیرش میکنه!
بعد یه مدت که یه سری داستانا و... هم خوندم مرده تبدیل شد به یه پسر که دوستاشو میاره خونه شون و همه با هم دختره رو اذیت میکنن!!! باور کنید خودمم نمیدونم چه مرگمه این قدر این موضوع دیوانه کنندس.
وقتی بچه تر بودم جنسیت طرف مقابلم میتونست زن هم باشه! ولی الان فقط میتونم یه جنس مذکر خشنو تصور کنم!!!!! و دختری که براش کار میکنه یا خواهر مظلومش واقع شده .
اخیرا هم یه پسر ناجی به این داستان اضافه شده که دختره رو نجات میده و میخواد نذاره کسی اونو بزنه !
دقیقا وقتی کسی نیست- مثل این میمونه که برا خودم فیلم بازی کنم!!!! نمیدونم، این لذت جنسی و یه نوع عجیب از خودارضایی محسوب میشه؟؟ من چه مرگمه آخه؟؟؟؟!!! یه نوع بیماری روانیه؟!!!!!!
این عادتم رو هم نمیتونم ترک کنم... انگار ازش خوشمم میاد .
(البته من هیچ وقت برادر نداشتم، توسط پسری تحقیر نشدم، با پسری رابطه غیره و ذالک!!! نداشتم، و پدرم هم خیلی مهربونه.)
← مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)
- ۲۶۹۷ بازدید توسط ۲۰۶۶ نفر
- دوشنبه ۱۸ آبان ۹۴ - ۲۲:۱۳