سلام

دختری بیست و ... ساله هستم، ۳ ساله با آقایی در ارتباطم به قصد ازدواج که بیست و ... سالشه. فامیل دور هستیم شهرمون با هم یکی دو ساعت فاصله داره.

همه چی بین مون خوب بود تا حالا ولی تازگی ها من یه دغدغه‌ای برام ایجاد شده که نمی تونم خانواده م رو ول کنم برم. اون شرایطش جوریه که نمی تونه بیاد شهر ما و حتماً من باید برم.

الآن مثل دو راهی شده برام که یا اون رو ول کنم یا قبول کنم که از خانواده م دور باشم که تا حالا نتونستم با هیچ کدوم کنار بیام؛ البته شاید بگین ۲ ساعت چیزی نیست میری میای؛ ولی تهش ماهی یه بار می تونیم بریم من دلم می خواد هر لحظه من دلم تنگ شد یا خانواده م دل شون تنگ شد بتونیم همدیگه رو ببینیم.

تازه ما تو شهر خودمون هم غریبیم کسی رو نداریم برای همین مامانم نمی تونه تحمل کنه رفتن منو. همه جا با من میره.

اگه هیچ راهی پیدا نکنم رابطه م رو تموم می‌کنم لطفاً یه راهی جلو پای من بذارید این اتفاق نیوفته خیلی دوسش دارم.

فقط یه راه فعلاً اومده تو ذهنم که مامان بابام رو راضی کنم بیان شهر اون ها که اون هم خیلی احتمالش کمه که راضی بشن.



برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)