نمیدونم از کجا شروع کنم خیلی خیلی دلم گرفته احساس عدم امنیت از اینترنت بدجور میترسم بلایی به سرم اومده که ناشی از سادگی خود منه و سوء استفاده یه عده از خدا بی خبر .
من 28 سالمه کارشناسی ارشد دارم اما ماجرایی که میخوام براتون بگم مربوط به حدود 19 سالگیه تا چند روز پیش .
من وقتی 19 ساله بودم و تازه وارد دانشگاه شدم از قضا بازار چت کردن هم داغ بود و من که همه عمرم سرم تو کتاب بود با دنیای جذاب مجازی آشنا شدم البته خوابگاهی بودم و راه خوبی برای پر کردن تنهایی هام بود .
خوب تو سایت کلوب عضو شدم گروه دانشکده خودمون .از اونجا ناشناس با بچه های دانشکده چت میکردم که البته از رو حماقت خودم و به چنتاشون معرفی کردم اونجا بازار شام بود میومدن و میرفتن گاهی مسنجرمو میدادم تا راحت تر چت کنیم .
خلاصه یه آیدی بود که بدجور چتمون ادامه دار شده بود خودشو یه دانشجوی رشته دیگه ورودی سال قبل ما معرفی کرده بود و منم خودمو ناشناس معرفی کردم گاهی اون جاده خاکی میرفت و حرفای ناجورم میزد که همیشه بهش میتوپیدم البته شاید گاهی هم لغزش هایی داشتم و باش همراهی میکردم .
میدونم کارم اشتباه بود اما تنهایی تو شهر غریب برای دختری که عرضه دوست یابی نداشت خیلی جاذبه داشت به خیال خودم ناشناس بودم طرف تمام اطلاعات شخصیتیمو از زیر زبونم بیرون کشید جیک و پوکمو بهش گفتم به فرض اینکه اشکال نداره من ناشناسم تو این هیر و بیر یه آقایی از همکلاسیا دوسم داشت خیلی دورم بود ، دوستاش همش تعقیبم میکردن و گاهی فکر میکردم این طرف چتم همین آقاست همراه با دوستاش که به صورت گروهی باهام چت میکنن .
اما اهمیت ندادم و به خودم قبولوندم که نه توهم زدی تا اینکه سالای آخر دانشکده خیلی مورد بی احترامی از طرف پسرایی که حتی یه بارم باشون مکالمه نداشتم قرار گرفتم چه اشکا ریختم که چرا توهین میکنن من که تو عمرم حتی یه جمله باشون حرف نزده بودم .
تا اینکه 2 سال پیش که همچنان با اون آیدی چت میکردم .یه بار طرف به طور واضح اسمو فامیلمو گفت جا خوردم که یعنی این همه سال با کسی چت میکردم که منو میشناخته ؟! چقدر مورد تمسخر پسرا بودم با وجود اینکه در عالم واقع فوق العاده سنگین و نجیب بودم و حتی سلام و علیک با پسرا نداشتم وقتی مجبور میشدم با یکیشون حرف بزنم دستوپامو گم میکردم و ... بخدا دختر بدی نبودم همش از تنهایی بود از بی محبتی و بدبختی سعی میکردم بحثو به بیراهه نکشه اما گاهی کشیده میشد .
وقتی اسممو گفت خشکم زد داشتم سکته میکردم که من این همه سال بازیچه بودم هر کاری کردم اسمشو نگفت گفت شماره بده بهت زنگ بزنم توضیح بدم منم یه شماره که ازش استفاده نمیکردم و دادم و اونم زنگ زد اما هر کاری کردم نگفت کیه کلی روحیمو باخته بودم که بالاخره به خودم گفتم که چی ؟ چت کردی که کردی آدم که نکشتی ؟
تا اینکه چند روز پیش همون آقایی که دلش پیشم گیر کرده بود و حتی تا خواستگاری پیش رفته بود و تو اینترنت شمارشو پیدا کردم و با همون شماره ناشناس بهش پیام دادم که شمارتو رندم گرفتم میشه صرف درد و دل باهات تو تلگرام بچتم ؟ اینم از حماقتم بود حقیقتش دلم هنوز پیشش گیر بود و واقعیت امید داشتم برگرده اون اصلا جواب نداد .
فرداش یه شماره ناشناس بهم پیام داد منو میشناسی ؟ خانوم فلانی .... ( بازم اسم و فامیلم ) و یه عکس بسیار مستهجن برام فرستاد. جا خوردم چون اون شمارمو هیچکی نداشت یه شماره بی استفاده بود و اصلا ازش استفاده نمیکردم تنها کسی که میدونست صاحب شماره کیه همون آدمی بود که سالها باهاش چت میکردم و به علاوه اون آقا بعد اون ماجرا که فهمید من میدونم اون منو میشناسه هیچ پیامی نداد تا اینکه من به آون آقای خواستگار سابق پیام دادم .
خودم فکر میکنم همه این افراد یه نفرن و همون آقایی هست که ادعای عاشقی میکرد همون همکلاسیم نه یه دانشجوی سال بالایی از دانشکده دیگه.
من کلا همه چیزو انکار کردم و بعدش سیمکارتمو شکستم که وسوسه نشم پیامارو ادامه بدم الآن همش حس میکنم بازیچه پسرا بودم دارم دیوونه میشم چقد بهم خندیدن برا خنده و سرگرمیشون شخصیت منو به لجن کشیدن .
حس میکنم دلیل بی احترامی اون پسرا شاید این بوده که من ساده فکر میکردم دارم ناشناس با یه نفر چت میکنم اما در واقع شاید با ده ها نفر چت میکردم من با وجود اینکه سنگین بودم اما انگار از مفسدین فی الارض بودم . شما چقد احتمال میدین حدس من درست باشه ؟ چکار کنم از این عذاب دیوانه کننده خلاص بشم؟ آیا به نظر شما شخصیت من از دست رفته است ؟
من به عنوان یه دختر با مشکل اخلاقی شناخته شدم ؟ بازم بگم همیشه مانع میشدم بحثو به بیراهه بکشه اما خوب گاهی هم به بیراهه میرفت البته با همه این اوصاف اگه منو دختر بدی میدونست ترم هفت واسطه برا خواستگاری نمیفرستاد شاید داشته امتحانم میکرده ببینه شخصیت واقعیم چطوره چون در واقعیت اصلا با پسرا خم کلام نمیشدم.
دارم دیوونه میشم احساس یه شکست خورده و رو دست خورده رو دارم این همه سال من بازیچه بودم بدون اینکه بفهمم .
میدونم اشتباه کردم تو رو خدا سرزنشم نکنین توبه کردم فقط راهکار بدین و جواب سوالامو . از آقایون محترم خواهش میکنم نظر بدن چون همجنسای خودشونو بهتر میشناسن .
← خودسازی در دختران (۵۳۷ مطلب مشابه) ← امنیت در فضای مجازی (۵۹ مطلب مشابه)
- ۳۴۲۲ بازدید توسط ۲۵۳۵ نفر
- پنجشنبه ۱۷ فروردين ۹۶ - ۲۱:۳۵