سلام دوستای خوبم
الان که دارم این پست رو میذارم ی دنیا دلم گرفته،احساس میکنم خیلی بد شانسو اقبالم، من دختر اخر خونواده هستم ۲۲ سالمه دانشجو رشته مهندسی هستم، خیلی احساس افسردگی و تنهایی شدید میکنم.
تو این لحظه که دارم این پست رو مینویسم توی این روزای عید دلم بد جوری شکسته،پدر و مادرم دعوای 30 ساله دارن سر موضوع خانواده پدرم که حق مارو خوردن و ی آبم روش .
پدر من اصلا مرد جنم دار و پر قدرتی نیست همه مسئولیت روی دوش مادرمه، سرتونو درد نیارم که همین یک ساعت پیش ی دعوای مفصلی کردن و پدرم شاید برای همیشه خونه رو ترک کرد.
برادرم ازدواج کرده و رفته من موندم با این دعواها . زندگی همش واسم شده غصه ، باورتون میشه هیچ آرزویی ندارم اینقدر که دعا کردم و خدا دعاهامو نشنید دیگه حتی از خدا هم انتظاری ندارم هیچکس صدامو نمیشنوه .
بچه ها من خیلی روزای سختی رو پشت سر گذاشتم و هم چنان درگیر این روزای سخت هستم، برام دعا کنید زودتری ازدواج کنم برم آخه همه توی این روزا شاد و خوشحالن میرن مهمونی خوش میگذرونن ولی من توی این غروب دلگیر تکو تنها نشستم دارم گریه میکنم .
تو رو خدا اگه پدر مادرتون رابطشون خوبه اگه ی زندگی آرومی دارید قدرشو بدونید .
← مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)
- ۳۴۴۴ بازدید توسط ۲۳۵۷ نفر
- پنجشنبه ۶ فروردين ۹۴ - ۱۰:۵۱