همه ما می دانیم که از همان دوران اول تحصیل دوران متوسطه، دانش آموزان به رشته های تخصصی هدایت میشوند. اگر نگاهی به جریان هوشمند سازی مدارس و دبیرستان تیزهوشان یا دبیرستان های نمونه بیندازیم متوجه یک قضیه روشن میشویم که آن هدایت دانش آموزان باهوش و مستعد به رشته های ریاضی فیزیک یا علوم تجربی است؛ گویی تنها علومی که نیازمند هوش بالا هستند محصور در این رشتههاست.
در اندک جایی هم که بر دانش انسانی غنی شده با معنویت تاکید می شود در واقع با هدف کسب آمادگی برای خواندن رشته های خاص و پرستیژدار (مانند رشته حقوق) است که این تبلیغ برای رشته های خاص در صورت عدم کنترل و مدیریت صحیح آن، معضلاتی در آینده رقم می زند و آن هم ضعف جدی در سیستم مدیریت اقتصادی و اداری، اجتماعی و فرهنگی است.
ضمنا روح و ذهن دانش آموزان را با این فکر مسموم بار می آورد که گویی علوم انسانی و یافته های آنها جز صرف وقت آن هم برای کم استعدادها ثمره دیگری ندارد. هدایت و راهنمایی بالای 90% دانش آموزان نخبه و کوشا توسط مشاوران به رشته های ریاضی فیزیک یا علوم تجربی گواه این مدعای نگارنده است.
البته جامعه و سیستم سرمایه داری غیرمستقیم از طریق طرز نگاه و فلسفه خویش اخلاقی را در روان دانش آموزان آفریده که میزان خوشبختی و دستیابی به امکانات مادی و توسعه جوامع را منوط به علوم فیزیکی می بینند. حتی در راستای هوشمند سازی مدارس بیشتر به امور سخت افزاری مثل تجهیز آزمایشگاه و استفاده از تبلت و کامپیوتر توجه می شود، اما متاسفانه اقدامات نرم افزاری از قبیل کارهای فکری و روان شناسی و ... یا اصلا استفاده نمی شود یا بسیار کمتر است در حالی که حتی در هوشمند سازی مدارس که بیشتر مختص علوم تجربی و ریاضی فیزیک است اندیشمند سازی هم از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا زیر بنای فکری و اخلاق معنوی در صنعت و علوم مهندسی و پزشکی در جامعه ای مدنی باید متناسب با اهداف مدنی و انسانی آن جامعه باشد و در رسیدن به چنین اهدافی تاکید بر اندیشمند سازی در کنار هوشمندسازی بسیار ضروری است و این در حد یک شعار نیست بلکه اقتضای موجودیت انسانی است، زیرا انسان موجودی است با دو بعد روح و ماده و تنها تاکید بر هوشمندسازی محض مدارس در پایانش ، تضعیف شدید حیات بشری را به دنبال دارد.
اگر چه اندیشه به طور مطلق آموختنی نیست، اما می توان راهی را هموار کرد برای آموزش شیوه اندیشه و تفکر معنوی و گسترش علوم انسانی که بتوان چراغ تابناک، دست نسلهایی باشد که اکنون در مدارس در حال آموزشاند، راه را روشن کرد برای دانش آموزانی که ممکن است یک نابغه روانشناسی و اقتصاد باشند و چه بسا اگر در دوره متوسطه دوم در مدارس ویژه اندیشمند سازی و هوشمند سازی علوم انسانی بتوانند خوب تربیت شوند و به دانشگاه و رشته مورد علاقه و استعداد خود بروند، میتوانند متخصصانی شوند با هوش سرشار برای درک و حل مسائل و معضلات فرهنگی و اقتصادی یا بتوانند در مواقع بحران تصمیم و مدیریت درست داشته باشند و ...
نگارنده نمی گوید که تنها با تاسیس چنین مدارسی مشکلات علوم انسانی حل می شود اما طبق فلسفه اگزیستانسیالیسم همه ما مسئول مشکلات بشریت هستیم و مدارس و سیستم آموزش و پرورش مسئولیت دارند و در این راستا تاسیس یا اهمیت دادن بر اندیشمند سازی در کنار هوشمند سازی میتواند گامی مثبت و سازنده باشد برای اجرای چنین مسئولیت هایی .
همانطور که بعضی مدارس دوره دوم متوسطه اهمیت ویژه و برنامه ریزی شده انجام می دهند برای جذب نخبگان و تیزهوشان در رشته علوم تجربی و ریاضی فیزیک باید مدارسی ویژه هم با همان امکانات و متناسب با رشته علوم انسانی گسترش یابد تا بتوانند نخبگان علوم انسانی را هم جذب خود کنند و قدمی بردارند برای پرورش استعدادهای دانش انسانی و جامعه شناختی . دوما از دوران آموزش پایه ابتدایی باید همان اندازه که قدم برداشته می شود برای هوشمند سازی و اقدامات سخت افزاری به همان اندازه در راستای اندیشمند سازی و اقدامات نرم افزاری روان شناسانه و فکری و اخلاقی گام برداشته شود...
سعید کرمی
← مطالب کاربران (۸۹۱ مطلب مشابه)
- ۷۸۳ بازدید توسط ۵۹۸ نفر
- پنجشنبه ۲۴ خرداد ۹۷ - ۱۳:۱۷