سلام به همه دوستان...
من یه مشکلی دارم که واقعا کل زندگی ام رو تحت تاثیر قرار داده... دختری سی ساله هستم با تحصیلات دکترا، و به نظر بقیه با استعداد و با اخلاق و متین و باوقار، چندین موقعیت خوب برای ازدواج تا بحال داشتم مثل هر دختر دیگری...
اخیرا هم یک مورد خیلی خوب برام پیش اومده که واقعا دوستش دارم و ایشون هم به من واقعا علاقمند هستن و حتی عاشق اما مشکلی که هست اینه که ما هفت فرزند هستیم که همگی به جز فرزند اخر دارای تحصیلات لیسانس یا فوق لیسانس هستند و موفق اگه تعریف نباشه از لحاظ خونوادگی ادم های نجیبی هستیم به گفته بقیه...
اما متاسفانه فرزند اخر خونواده از سنین نوجوانی مبتلا به بیماری شیزوفرنی هست با اینکه باهوش ترین بچه خونواده بوده و واقعا همیشه غصه اش رو میخورم .
این بیماری درصدی اش ژنتیکی هست اما بیماری ناشناخته ای هست و علت قطعی اش مشخص نیست و درمان قطعی نداره.
به همین دلیل وقتی موضوع ازدواجم پیش میاد همیشه دچار یک ترس و دلهره هستم به طوری که گاهی اوقات کلا میگم اصلا ازدواج نکنم به خاطر این مشکل...
حالا یک سوال ازتون داشتم من چطوری این مورد رو به خواستگارم بگم یک جور برام مایه سرشکستگی هست؟
ممکنه مردی به خاطر همچین موردی عقب بکشه علی رغم اینکه دوستم داشته باشه؟ به خاطر اینکه درصدی از این بیماری ژنتیکی هست میگم و شاید اگر خیلی بدشانس باشیم به بچه منتقل بشه؟
خواهش میکنم صادقانه به سوالم جواب بدین اگر شما عاشق دختری بشین و متوجه بشین همچین موردی در خونوادش هشت پا پس میکشین؟
واقعا به کمکتون احتیاج دارم چون این روزا واقعا سردرگم هستم و باید تصمیمم رو برای ازدواج بگیرم...
ممنون از همراهی و راهنماییتون...
← مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه) ← موانع ازدواج (۴۹ مطلب مشابه)
- ۲۸۵۷ بازدید توسط ۲۰۳۰ نفر
- چهارشنبه ۲۵ فروردين ۹۵ - ۲۰:۴۴