سلام
من ۲۲ سالمه تو دانشگاه یه ارتباط درسی با نفر اول کلاس شروع کردم ایشون هم کم کم کردن اوایل ارتباط درسی بود بعدها ی موقعهایی باهام درد و دل میکرد صمیمی تر شدیم تا به خودم اومدم دیدم عاشقش شدم.
اختلاف طبقاتی مون زیاده در این حد که من دختری م که بالاترین منطقه شهر خونه داریم اون آقا پایین ترین منطقه شهر، به خاطر این اختلاف بهم نزدیک نشد از یه جاهایی مطمئنم ته دلش دوستم داشت با یه حساب دیگه باهاش حرف زدم گفت وضع ما خوب نیست، ترسیدم از دستش بدم نتونم نگه دارمش وقتی نمی تونم بگیرمش جدا شدیم.
به منم گفت وابسته من نشو بخوای به پای من بمونی موهات مثل دندونات سفید میشه برخلاف میلم رابطه رو تموم کردیم.
هنوزم تو فکرمه هنوزم دوسش دارم و همه ش بهش فکر میکنم راه حلی دارید برام؟ اگه می گید باید فراموش کنم راه حل های فراموشی بهم بگید. اون قدر بهش فکر کردم افت تحصیلی شدید داشتم این ترم.
من و اون به خاطر اختلاف طبقاتی نمی تونیم خوشبخت شیم؟ البته الآن دیگه ارتباط مون تموم شده و من حسابم رو پاک کردم، کمک کنید لطفاً حالم اصلاً خوب نیست برای حال دلم دعا کنید.
البته این هم بگم قبل من ی دختره دیگه رو دوست داشت اون رو بیشتر از من دوست داره هنوزم دلش با اونه با همه اینها من بهش فکر میکنم.
گفت اولی و بیشتر دوست داشتم ولی دومی معیارهای عقلی مثل اخلاق خوب و اینها رو داشت.
← بررسی معیارهای ازدواج (۶۸ مطلب مشابه)
- ۲۴۰۰ بازدید توسط ۱۷۵۷ نفر
- جمعه ۲۲ بهمن ۰۰ - ۲۲:۱۸