سلام
من پسری 35 ساله هستم . بعد از دوره کارشناسی رفتم خدمت سربازی بعد خدمت درسامو ادامه دادم و ارشد گرفتم اون موقع من 26 سالم بود . احساس میکردم که وقتشه ازدواج کنم اما با کدوم پول ؟ وقتی با خانواده درمیون گذاشتم مخالفت کردن و گفتن اول یه کار خوب پیدا کن یه مقدار پول پس انداز کن بعد ما میگردیم یه دختر خوب برات پیدا میکنیم . پس من هم تصمیم گرفتم یه کار خوب پیدا کنم . اما کار خوب شده بود جن و ما بسم الله
البته من بیکار نبودم و یه کار پاره وقت با یه حقوق کم پیدا کردم تا فرصت جست و جو برای کار بهتر رو داشته باشم ، روزها و ماهها گذشت و من هر جا میرفتم کار نبود . دوستام و هم سن سالام یکی یکی ازدواج میکردن و متاهل میشدن اما من همچنان در پی کار بودم . بعد از مدتی تصمیم گرفتم یه کار فنی یاد بگیرم ، رفتم شدم شاگرد سرامیک کار .
پیش شوهر خالم کار میکردم .یواش یواش تو این کار وارد شدم بعد یک سال و نیم دیگه خودم کار
درآمد خوبی داشتم بیشتر از یه کارمند معمولی . چند تا کار پیمان کاری برداشتیم بعد از اون بود که حسابی وضعم خوب شده بود اون موقع بیست و نه سالم بود . بعد چند وقت با یکی از همکارام یه نمایشگاه سرامیک زدیم .
وضعیت مالیم به مرور داشت بهتر و بهتر میشد اون موقع سی یک سالم بود دیگه سرامیک کار نمیکردم و درآمد نمایشگاه عالی بود. در تمام این مدت دائما ازدواج رو به تعویق انداختم برای اینکه همیشه میگفتم اگه این کارم بگیره حتما بعدش ازدواج میکنم . اما بعدش کارای جدید و برنامه های جدید و فراموش شدن ازدواج .
خانواده خیلی اصرار میکردن ازدواج کنم اما دیگه احساس میکردم ازدواج اون اولویت خودشو نداره تو زندگیم . الان 35 سالمه و زندگیم به ثبات رسیده . خدا را شکر وضعیت مالیم خیلی خوبه . چند تا خونه دارم ماشین خوب پس انداز عالی . اما دیگه اون نشاط و هیجان قبل سی سالگی رو برای ازدواج ندارم . جالب اینجاست که من تا حالا هرگز با هیچ دختری نبودم به خاطر اعتقاداتم . وقتی به خودم نگاه میکنم میبینم راه رو اشتباه اومدم .
تو یه دوره ای از زندگیم مسیر رو گم کردم و فقط پول و سرمایه و پیشرفت شده بود همه زندگیم . من برای رسیدن به اینجا خیلی زحمت کشیدم ولی وسط راه فراموش کردم واسه چی دارم جون میکنم .
متاسفانه وقتی الان به ازدواج و دردسرهاش فکر میکنم میبینم دیگه اون انعطاف پذیری سابق رو ندارم خلاصه بخوام بگم دیگه حالشو ندارم و از تغییر گریزونم . نمیخوام ریتم زندگیم به هم بخوره . میدونم که این خیلی بده ولی این وضعیت منه . این پست تنها جهت یه تذکر بود برای جوونا بویژه آقا پسرای خوب این وبلاگکه زیاد پی ایده آل ها نباشید . به محض فراهم شدن حداقل ها ازدواج کنید البته در صورت تمایل . و مثل من خودتونو از داشتن یه شریک و همراه خوب محروم نکنید.
مرتبط:
حداقل درآمد لازم برای شروع یک زندگی معمولی
حداقل امکاناتی که یه پسر 25 ساله باید برای ازدواج داشته باشه؟
حداقل درآمد خواستگار برای تشکیل زندگی مشترک مستقل
حداقل شرایطی که یه پسر قبل از ازدواج باید داشته باشه چیه؟
دختران، خواستگار یه حداقل هایی باید داشته باشه، یعنی چی؟
← مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه)
- ۱۲۴۷۳ بازدید توسط ۹۲۴۱ نفر
- پنجشنبه ۲۲ تیر ۹۶ - ۱۸:۵۶