سلام به همگی
امیدوارم حال تون خوب باشه
می خوام تو این پست بهم مشورت بدین و اگه پیشنهاد یا تجربه ای دارید با من به اشتراک بذارید.
اگه عادتی دارید که کمک تون کرده،اگه تجربه مفیدی دارید،اگه کتاب،سمینار، فیلم یا هر چیز دیگه ای می شناسید که می تونه به منم کمک کنه ممنون میشم معرفی کنید.
من در حال حاضر تو شرایط پیچیده و عجیبی گیر افتادم.چون مسیری که الآن داخلش قرار دارم با مسیری که می خوام یا حتی مسیری که فکر می کنم می خوام در تضادن. یا لااقل من چنین برداشتی دارم.
من دانشجوی رشته مشاوره توی دانشگاه x هستم (شما فکر کنید پیام نور یا آزاد)
علایقم تا حدودی مشخصه: به داستان،نوشتن،رسانه و ویدیو و مواردی از این دست علاقه دارم.ممکنه موارد دیگه ای هم باشن که بهشون علاقه داشته باشم امّا الآن یادم نیاد ولی این ها رو میگم که یه شمای کلی داشته باشین.یه سری چیزها رو میگم که دیتای بیشتری موقع کامنت دادن داشته باشید.
امّا چرا گفتم تا حدودی علایقم مشخصه.مساله اینه که هنوز هم سر درگمم.خدا رو شکر این سردرگمی مثل چند سال قبل نیست و تا حد زیادی می دونم چه کارهایی ازم بر میاد که بتونم تو اون مسیرها هدف تعریف کنم.این یه مساله مثبته.من 23 ساله هستم .با این که علاقه زیادی ندارم سنم رو جار بزنم و از بالا رفتن این عدد زیاد خوشم نمیاد امّا این هم لازم دونستم بگم.
من احساس می کنم از سنم خودم و هم سنای خودم عقبم و این فوق العاده تو روحیه من تاثیر گذاشته.احساس می کنم اگه کار خفنی بوده که می تونستم انجام بدم باید تو سن 17 تا نهایت 21 سالگی انجام می دادم امّا بنا به هر دلیلی نشده.بخشیش سیستم فشل آموزشی کشور ماست.بخشیش مطمئنا جامعه و یه بخشیش هم خانواده و در کنار این ها خودم هم سهل انگاری داشتم کتمان نمی کنم ولی خب نباید تاثیر همه ش رو نادیده گرفت.
مثلا شما یه نگاه به جاهای مختلف که میندازی میبین طرف با 19 یا 20 سال سن بازیکن تیم ملی فوتبال میشه یا اون یکی تو سطح جهانی تو مسابقات ورزش های الکترونیکی بازی می کنه یا اون یکی فلان مدال رو داره یا هر دستاورد دیگه ای و این ها منو نا امید می کنن.
شاید بخشی از اون عدم علاقه به عدد سن به این مورد ربط داشته باشه.احساس بازنده بودن می کنم. با این که الآن شناخت خیلی بیشتری از خودم دارم ولی باز فکر می کنم دستاورد تو اون سنین مهمه و اگه الآن کار خفن یا مهمی انجام بدی وظیفته یا نهایت کار خیلی مهمی انجام ندادی.
این بخش معنوی پسته که لازم دونستم هر چند پیچیده باشه یه جوری باهاتون در بین بزارمش.
امّا راجع به بازار کار و آینده و کار و موارد مالی.
من به واسطه فعالیتی که توی یکی از شبکه های مجازی داشتم به آزمون و خطایی تو حوزه ویدیو درست کردن داشتم و نتیجه ای که می خواستم رو نگرفتم امّا تجربه فوق العاده و کلی نکته بهم داد اون فعالیت.
از زمستون سال پیش گفتم من باید از این تجربه و اندوخته ها برای خودم درآمد داشته باشم.این ور اون ور این قدر گشتم و درخواست دادم و پیام دادم نشد تااا بهار امسال.
ادمین یه چنل شدم و تا همین الآن که دارم باهاتون صحبت می کنم دارم فعالیت می کنم.درآمد بالا نیست ولی به هر حال هستش.
چند ماهی میشه دارم مقدمات ساخت چنل جدید خودم رو آماده می کنم که فعالیتم رو شروع کنم و ویدیو درست کنم.
برنامه دارم اگه خدا بخواد درآمدم رو با این مورد بیارم بالا.هر چند کسانی که اطلاع دارن می دونن کار ساده ای نیست و شرایط خودش رو داره.امّا با توجه به تجربه م و اینکه باید یه احتمال براش در نظر گرفت با توجه به تمام این سختی ها و اینترنت و ... دارم پیش میرم.
این از این ، من همون طور که گفتم یکی از علایق و چه بسا استعدادهام نویسندگیه این رو تاحد زیادی مطمئنم.
یکی دو ماه تصمیم گرفتم شروع کنم به خوندن. با کتاب حرکت در مه محمد حسن شهسواری شروع کردم و چند تا فصل رو خوندم و دارم اون رو ادامه میدم.امّا هدفی که یکی دو ماه پیش زیاد بهش فکر می کردم فیلمنامه نویسی و سینما و این چیزهاست.ایده های خودم هم دارم و یسراشو برای خودم در نظر گرفتم.
البته باید کتاب فیلمنامه تهیه کنم و تخصصی دنبال کنم ولی گفتم برای شروع از همین کتاب داستان شروع کنم و اطلاعات بدست بیارم.
برگردیم سر رشته مشاوره.ببینید من اصلاً از این رشته بدم نمیاد.اگه رویاها و اهداف خودم رو نداشتم حتی می تونست برام یه هدف اصلی درجه یک باشه.
امّا نمی تونم هدفم رو پشت میز نشستن و فعالیت داشتن به شکل یه مشاور و روان شناس بدونم.
نه که بد باشه،اصلاً! امّا دوست دارم دستاورد یا دستاورد های مختلف داشته باشم ممکنه یه روان شناس هم به دستاورد هایی برسه که من تا حالا نمی دونستم امّا چیزی که برای یه سری از آدم ها بولده مثل زندگی کارمندی و ازدواج و این ها برام جذابیت نداره،یا لااقل ذوق زدم نمی کنه.
بارها خیال پردازی می کردم که مثلا این قدر تو فیلمنامه نویسی کارم خوب بوده که تو فلان فیلم یا سریال کارگردان ازم خواسته بیام سوای اون فیلمنامه یه نقشی هم داشته باشم.
شما که غریبه نیستین یکی از اهدافی که بارها بهش فکر کردم یا فکر می کنم همینی بود که گفتم.
مثلا اینکه تو ساخت یه سریال تاریخی ناب از ایران باستان منم یه گوشه کار باشم و یه بخشی از این پازل باشم.یا ایده های درخشانی تو فیلمنامه داشته باشم که یه کار قشنگ از توش در بیاد.
یا تو اون شبکه مجازیه کلی ویدیو بذارم ، کارهای خفنی انجام بدم و روز به روز رشد کنم و در کنارش با بقیه اون آدم ها کارهای خفنی انجام بدیم.
یا تو فلان گیم تمرین کنم و برم تو مسابقات سطح جهانی یا کلی هدف و رویای دیگه.
دوست دارم کارم ارزش داشته باشه اگه حداقل اثری از من به جای نمی ذاره به چهار تا آدم کمک کنه یا حال بعضی ها رو خوب کنه یا یه نفعی به بقیه برسونه.
امّا کلام آخر.می خوام تو مسیر فعلیم بهم کمک کنید.ماه دیگه امتحانات ترم شروع میشه و من تا الآن کتاب ها رو نخوندم یا حتی تو کلاس های آنلاین شرکت نکردم . می دونم عجیبه ولی سردرگمم.از اون طرف فعالیت تو شبکه مجازی که نمی تونم اسمش رو بیارم ولی احتمالا بشناسیدش نمی ذاره تمرکز کنم.
خیلی گم و گیجم.
اگه رشته م رو ول کنم یه معضل مسخره به اسم سربازی اجباری سرو کلش پیدا میشه.آقایون پست حسابی این موضوع رو درک می کنن.
از طرفی اگه سریع ادامه ش بدم با توجه به این حضور نداشتن تو کلاس و شب امتحانی خوندن حس ندونستن بهم دست میده.مثلا کلاس ها تماما حضوری شد یه سؤالی پیش اومد من با این اطلاعات نصفه نیمه برم چی بگم. برم بگم چیم؟ چی می خوام؟!.
اگه می خواید تو این مورد بیاید از مزایای سربازی و منفعت های بیشمارش بگید لطفاً بی خیال بشید چون کلا تو کتم نمی ره این معضل.امّا اگه راه در رو یا پیشنهاد مثبتی براش دارید می شنوم.با کمال احترام به همگی.
از شما می خوام در حد توانتون بهم مشورت بدین و اگه تجربه یا راهکاری دارید بهم بگین.
اگه جایی رو اشتباه میرم یا راه درستش رو می دونید یا اگه مسیر بهتری سراغ دارید خلاصه هر چی.
سعی کردم تاجایی که می تونم چیز هایی که مد نظرم هست و ذهنم رو شلوغ کرده بگم.
ممکنه همه حرف هام رو نزده باشم یادم رفته باشه یا هردلیل دیگه ای ،گاهی اوقات خودم هم می مونم
چی می خوام بس که توضیح دادن چیزی که بهمون می گذره کار دشواریه.
در آخر کنار تمام سوالات و علامت سوالاتی که تو پست بهشون اشاره کردم از شما چند تا سوال دارم
آدم چند تا هدف یا موضوع رو می تونه با هم دنبال کنه؟ یکی ؟.. دو تا؟... سه تا؟... یا بیشتر؟
چون مطالبی خوندم یا دیدم که میگفتن فقط رو یه موضوع فوکوس کن تا خفن ترین اون بشی. این عبارت عبارت تلخیه چون ممکنه یه نفر خیلی چیزها رو بخواد ولی ...
به نظرتون این درسته؟راهش چیه؟ اون هم تو شرایط فعلی ایران که آینده مه آلودی داره. آدم چطور هدف یا اهدافش رو گزینش کنه؟ چون احساس می کنم کار سختیه.
با تکرار کردن میشه اون هدف رو برجسته کرد؟ میگن تکرار کردن یه کار مغز و ذهن رو گول می زنهُ که فلان موضوع واست خیلی مهمه و با تکرار برات با ارزش میشه و شاید بتونه یه هدف خوب هم باشه.
← موفقیت در زندگی (۱۲۹ مطلب مشابه)
- ۱۰۲۶ بازدید توسط ۶۵۹ نفر
- يكشنبه ۴ دی ۰۱ - ۲۲:۵۴