سلام
من و نامزدم به مدت ۱ سال با هم دوست بودیم و قرار هست بزودی رابطه مان رسمی شود. نامزدم من را دیوانه وار دوست دارد و لحظه ای دست از قربان صدقه بر نمیدارد و واقعا از لحاظ مهر و محبت کم نمیگذارد و همیشه ابراز عشق می کند. یکبار نشده اسمم را بدون پسوند محبت امیزی بگوید. طوری که خودم بعضی اوقات کلافه می شوم. همه این ها به کنار ؛
شاید مسخره باشد ولی مشکل من عشق سابق ایشان هست که چند ماه بیشتر با هم دوست نبودند و البته آن خانم هم تمایلی به نامزد من نداشت. از روز اول از این دختر خانم گفتند و این که حساب این خانم، از همه جدا بود و برایش شعر می گفتند و ...
من از همان اول هیچ عکس العملی نشان نمیدادم و با بی تفاوتی گوش می دادم. احساس می کردم اگر اعتراض کنم خودم را کوچک و ضعیف نشان می دهم. تا این که بعد از چند ماه از سرشان افتاد و دیگر هرگز حرفی و نقل قولی از ایشان نشد. الان همیشه می گویند تو محبوب حقیقیمن هستی.
شاید بچگانه باشد، ولی هرکاری میکنم محبت هایشان به دلم نمی چسبد. مدام یاد وقتی میافتم که با خونسردی از علاقه ش به آن دختر می گفت.
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه)