سلام

اول می خوام اتفاقاتی که برام افتاده رو بگم راهنمایی می خوام.

بچه بودم 4-5 سالم بود پسر عموم 2 سال ازم بزرگتره به من نزدیک شد در حد مالش! خونه مون اجاره‌ای بود پیش دبستانی بودم پسر صاحب خونه مون که ازم خیلی بزرگ‌تر بود اون هم به بهونه بازی کامپیوتری منو می برد تو اتاق و منو می ذاشت بغلش و... اون هم در حده مالش.

الآن از لحاظ موقعیت و خانواده توپ نباشیم کمتر هم نیستیم ولی این دو مورد که تو بچگی برام اتفاق افتاده منو عذاب میده و حس می‌کنم پاک نیستم. متنفرم از پسر عموم هر وقت اون رو می بینم بچگی هام رو یاد میارم و اشک تو چشم هام جمع میشه حس می‌کنم داغون شدم.

پارسال با یکی از خواستگارانم برای آشنایی بیشتر با هم ارتباط تلفنی برقرار کردیم قرار بود بعد از سالگرد یکی از فامیل هامون رسمی بشه متأسفانه در حد ل...  در ارتباط با هم پیش رفتیم. هیچکس نمی دونه.

دقیقاً چند روز مونده به سالگرد فرد فوت شده فهمیدم داره خیانت می کنه گوشیم رو خاموش کردم و به بابام گفتم بهشون ج- بدید. نگران آینده م هم چه کار کنم؟ 


↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه) مسائل والدین (۵۴ مطلب مشابه)