تصور کنید یه دختر و پسر از بچگی، یعنی همون زمان کودکی با هم دوست بودند، دختره از پسره دو سه سال بزرگ تره... از بچگی با هم بزرگ شدن و خیلی با هم صمیمی بودن، تقریباً فقط با هم دیگه بهشون خوش میگذشت و حال میکردن، ولی وقتی به سن نوجوونی میرسن یهو از هم فاصله میگیرن و کلاً اون رفاقت از بین میره.
مثلاً پسره با همه دخترها راحته و میخنده به غیر از اون دختره، یا دختره با بقیه پسرها راحته به جز اون پسره، ولی بازم این دو تا بهم یواشکی نگاه می کنن، یا وقتی بحث خاطرات بچگی می شه میخندن و سعی می کنن یه جوری همدیگه رو دید بزنن یا تو جمع یه جوری حرف میزنن که همدیگه بفهمن.
این دلیل می شه بازم دوست داشته باشن مثل بچگی با هم رفیق باشن؟ یعنی ممکنه دوست داشته باشن رابطه مثل بچگی باشه ولی غرورشون اجازه نده؟ اون وابستگی یا علاقه بچگی هنوز بین شون هست؟
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
تربیت رفتاری پسران (۱۲۳ مطلب مشابه) تربیت رفتاری دختران (۱۱۰ مطلب مشابه)