سلام
بدون مقدمه بگم من از همون اول که رفتم مدرسه و مجبور شدم لباس فرم و بعدش تو دبیرستان چادر مشکی بپوشم در عذاب بودم. (اون زمان حتی لباس فرم های مدرسه هم تیره بود) چون از رنگهای تیره بدم می اومد.
به خاطر اصرار خانواده می پوشیدم. اینکه وای مردم چی میگن، وای زشته، وای شهر کوچیکه ضایع هست نپوشی و ...، دانشگاه که رفتم باز همین بود، مانتوها مشکی مقنعه مشکی دیگه نهایتاً سرمهای و باز هم چادر مشکی.
چون ترمهای اول پوشبدم دیگه ترم های بالاتر گفتم نپوشم و بی چادر باشم ضایع هست، دانشگاه هم رشته مهندسی قبول شدم که بیشتر درس هاش عملی بود. از اینکه هی مجبور میشدم جلو همه اون هم پسرها تو آزمایشگاه و کارگاه چادر در بیارم و دوباره بپوشم بدم می اومد (جو کارگاهای ما طوری بود که قسمت روپوش پوشیدن و این ها مردانه زنانه نبود یک قسمت کوچیک بود)، هیچ وقت درست درمون نتونستم کنترلی بر چادر داشته باشم، همیشه یا کشش زیادی شل بود یا زیادی محکم یا زیرش مقنعه میرفت جلو یا عقب، چند باری تو مسیر مسافرت و رفت و آمد به خونه در میاوردم دیگه گذشت و درسم تموم شد.
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
حجاب (۱۱۱ مطلب مشابه) مسائل خانم های مخالف حجاب کامل (۸ مطلب مشابه)