سلام

دختری ۲۰ ساله هستم، چادری و با حجاب، زیبایی در حد متوسط، از یک خانواده ی خوب. نه اهل دوست پسری بودم نه هستم، از یک پسری خوشم میاد ولی هیچ وقت بهش نگفتم، چون فعلا از قیافه ش خوشم میاد چیزی راجع به اخلاقیاتش نمیدونم. 

خواستگار خوب هم زیاد دارم وقتی کسی به خواستگاری بنده میاد خانواده م اصلا توجه نمیکنن، یعنی خیلی براشون مهم نیست به جز برادران بزرگم، پدرم هم نظر نمیدن میگن هر چی خودش میگه و این برای من عذاب دهنده ست، اگه ناراضین خوب بگن، ولی چون همیشه این طوری میکنن من رد میکنم و اصلا بحثش رو نمیارم، چون از پدرم خجالت میکشم، از طرفی دوستانم هم پیشنهاد دادن به اون پسر بگو خوشت اومده ولی اصلا این کار رو دوست ندارم، هم به خاطر رور هم به خاطر شاید روابط بعدش .

دوست دارم ازدواج کنم چون نمیخوام وارد اون فضا ها بشم، چون جو دانشگاه اینطوری هست که ترغیب میکنن خودت جفتت رو پیدا کنی، میترسم که فرد اونقدر خوب نباشه و پدرم خیلی چیزی نمیگه، بیشتر برادرانم حرف میزنن، اگه خدای نکرده از همسرم خوشم نیاد همه ش به اون پسر مورد علاقم فکر کنم یه مورد جدید اومده، خیلی مورد خوبیه اما باز پدرم چیزی نمیگه، حتی نمیدونم معیارهاشون یک چیز دیگه ست یا کلا با ازدواج من مخالف هستند.


↓ موضوعات مرتبط ↓ :
ازدواج فرزندان (۱۸۰ مطلب مشابه) عشق یک طرفه (۴۴ مطلب مشابه)