سلام
من به تازگی هدفم رو مشخص کردم تا یک ماه پیش هدف خاصی نداشتم! دوستان من میخوام تابستون تغییر رشته بدم و برم رشته ریاضی، اگه نشد برای کنکور ریاضی بخونم ولی پدر و مادرم مخصوصا مادرم خیلی اعتماد به نفسم رو تخریب میکنه و همه ش میگه نمیتونی ناخواسته به کل روحیم رو از دست میدم!
نه تنها اون بلکه کل خانواده خیلی بد با این هدف من برخورد میکنن!، مادرم از وقتی خواهر کوچیکم بدنیا اومده بدون در نظر گرفتن روحیهام تو این دوره از هر کاری برای تخریبم استفاده میکنه و اکثر مواقع با هم در جنگ و ، مادرم زن عصبی و پرخاشگریه نه تنها با من بلکه با پدرم. به خدا هم من هم پدرم داریم دیوونه میشیم از دستش من خودم به شدت توی این دو سال عصبی و حساس شدم همه ش تحقیر!
رفتار بدش جلوی مردم باعث شده تمام خانواده هم منو دست کم بگیرن. بگین چه کار کنم؟! من چقدر در مقابل این همه انرژی منفی مقاومت کنم آخه؟! به خدا خسته شدم... الآن یه دو روزه وایه آرامش اومدم خونه مادربزرگم تنهایی و روحیم عالیه. خونه برام شده قفس. نه تنها اون موضوع بلکه مادرم با اینکه زن جوانیه مثل خواهرهای لج باز رفتار میکنه وقتی میخوام چیزی بخرم یا انجام بدم.
به خدا دارم خل میشم.
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه) روابط مادر و دختر (۸ مطلب مشابه)