با سلام

من ۲۸ سالمه و متاهلم. الحمدالله زندگی خوبی دارم و شاغلم. می‌خواستم از شما درباره مسئله‌ای هم مشورت بگیرم و هم درد و دلی کرده باشم.

من یه زن داداش هم سن خودم دارم که قبلاً باهاش دوست صمیمی بودم و در واقع راضی نبود که به هم نگفته بوده باشیم (حداقل از جانب من این طور بود). یعنی یه جورایی مثل خواهر بود برام شاید حتی نزدیکتر از خواهر های خودم (چون اختلاف سنیم با خواهرام زیاده) خلاصه خیلی باهاش راحت بودم.

تا اینکه یه روز بهم نارو زد و با برادرم دوست شد و بعدش عقد کردن.

از اون روز تا الآن از دستش عصبانیم. نمی تونم ببخشمش و با این قضیه کنار بیام که هر وقت خونه مون زنگ می‌زده و برادرم اول گوشی رو برمیداشت اینها با هم دوست بودن اصلاً شاید به خاطر برادرم به خونه مون زنگ می‌زد یا می اومد خونه مون که مخش رو بزنه. واقعاً نمی تونم کنار بیام با این سادگی هام و اعتمادی که بهش داشتم اون موقع. و اینکه چرا قضیه دوستی شون رو ازم مخفی می‌کردن؟!! 


↓ موضوعات مرتبط ↓ :
تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه)