سلام
یه قانونی هست در ریاضی که میگه دو تا خط موازی هیچ گاه بهم نمی رسن مگر در بینهایت. این حقیقت داره مثل دو تا عاشق و معشوق واقعیه که هیچگاه توی این دنیای حقیقی بهم نمی رسن مگر توی یه دنیای دیگه! اگه حوصله شو دارین بذارین تعریف کنم.
دختر عموم بود. توی یه شهر دیگه زندگی می کردن. از همون بچگی دوسش داشتم اما اون زمان یه احساس کودکانه بود. حس واقعیم از زمانی شروع شد که؛
ستاره (اسم فرضی) سال سوم راهنمایی بود. زمان ازدواج من هم بود خونوادم دخترهای زیادی را بهم معرفی می کردن ولی من به بهانه های مختلف رد می کردم. هیچ کسی از درون من خبر نداشت ولی همه ش تعجب می کردن چرا اون همه دختر با بهترین موقعیت ها رد می کنم، راستش فکر می کردن من یه ایراد جسمی دارم، ولی نمیشد مطرح کنم بگم که به ستاره علاقه دارم چون هم درس می خوند و هم اینکه سیزده سال از من کوچکتر بود.
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
درد دل های پسران (۹۷ مطلب مشابه)