خانواده برتر

این شما نیستین که باید تغییر کنه

به نظر من دیگه زمونه ی این رفتارا گذشته. اگه مثلا میگه لازم نکرده نمیخواد بری خونه بابات، تو هم دقیقا همین رفتارو انجام بده. البته بهترین راه " گفتگو" هست که برای آدمای دیکتاتور گفتگو خیلی فایده نداره. من که اصلا نمیتونم این آدما رو تحمل کنم. بگو مگه تو باید تعیین کنی که من برم خونه مامانم یا نه ؟؟؟؟؟ متأسفانه بعضی مردا واقعا فقط دنبال کلفت هستن. نمیدونم چرا زن میگیرن . خب از اول کنیز می گرفتن بهتر بود. عزیزم خیلی ناراحت شدم وقتی پستتو خوندم امیدوارم مشکلت حل شه

سلام به نظر من شما باید به یه روانشناس یا مشاور مراجعه کنید تا با شناخت بهتر اوضاع و اخلاق و رفتار همسرتون و خودتون راهنمایی های لازم رو بهتون بکنه

یکی میاد میگه نمیدونم چطور از شوهرم پول بگیرم یکی دیگه میاد میگه احساس میکنم کلفتم. خوب بابا جان یا شوهر نکنید یا اگه شوهر کردید مسؤولیتشم بپذیرید . ای بابا

تا حالا ازش دلیلی هم خواستین؟

شوهر شما که 24 ساعته خونه نیست...بدون اجازه اش برو.. 

به نظر من شما حتما حتما حتما باید برید مشاوره اون هم دونفره. کار یک جلسه دو جلسه هم نیست. چندین جلسه متناوبا برید. حتما هم تحقیق کنید قبلش یک مشاور بنام و خوب انتخاب کنید.

ممنون از همگی دوستان که وقت گذاشتن برای این سوال                                      وقتی خودش خونس و نمیزاره  برم مطمئنن در نبودش هم راضی نخواهد بود چند بار میخواستم وقتی نیست برم بیرون ولی یاد اون حدیث افتادم که اگه زن بی اجازه شوهرش از خونه بیرون بره با هر قدمی که برمیداره چند هزار فرشته لعنتش میکنن من هم منصرف میشدم از رفتن و در ضمن تو شهرستان ما مشاور نیست اگر هم بود که مگه میشه با این مرد ازاین حرفها زد تازه شوهرم وقتی نرم میشه که هرچی گفت بگم چشم تازه اون موقع هنوزهم طلبکاره یعنی میخواد فقط حرف حرف خودش باشه ومن هیچ وقت هیچی نخوام  نه دلم برا کسی تنگ بشه نه تو خونه دلم بگیره ونه هیچ چیز دیگه ای و یه چیز دیگه اگه مسوولیت پذیر نبودم بچمو ول میکردم به امون باباش و طلاق میگرفتم  پس یه چیزهایی از مسولیت سرم میشه که صبر کردم  این جور نظرات اشک آدمو در میاره 😢

شما انتخابتون غلط بوده.روزهای عقد هم که پایه و اساس زندگیه رفتار اشتباهی نشون دادین که الان اینقدر راحت میگه نمیخوام بذارم بری بیرون.بهش حقوقتون رو یاداور نشدین و ازخودتون گذشتین.زن نباید بیخودی مهربون و از خود گذشته باشه.باید به موقع و با دلیل قهر و اشتی کرد و مهربون و بداخلاق شد.باید باسیاست باشیم و حواسمون به حقوقمون باشه.رابطه با شوهر خیلی حساسه.هر حرفی که میزنیم و هر رفتاری که نشون میدیم به نوبه ی خودش تاثیرگذاره.زن وظیفه نداره واسه شوهرش آشپزی کنه یا خونه رو مرتب کنه و...پس باید یاداور شوهرش بشه که این کارام همش از رو محبته و وظیفه ای برای انجام این کارا ندارم.شوهر خودم بخاطر کارایی که تو خونه میکنم بهم پول میده.چرا شوهر یه زن دیگه یه تشکر خشک و خالی هم نکنه؟
بنظر منکه شما اولا اشتباه در انتخاب همسر داشتین
دوما حالا که این انتخاب اشتباه انجام شده بی سیاست بودینو حقوقتون رو از دست دادین.پس چنتا روش و سیاست برای ارتباط با شوهرتون یادبگیرین و از ریزه کاریهای رفتاری غافل نشین.
الان دیگه پسرا خیلی مهربون تر از این حرفا هستن...بنظر من اون ادم از اولش پررو بوده و شما پرروترش  هم کردین.قصد توهین به ایشون نداشتم ولی کلمه ای که بتونم باهاش به دقت این منظورمو برسونم پیدا نکردم
موفق باشین

کلفت خونه!

سلام 

مگه میشه هیج جا نرفت  شاید ی چیزی تو رفتار شما باعث حساسیتش شده   

چه شوهردیکتاتور و زورگویی داری

راجب این که گفتن بی اجازش برو اصلا این کارو نکن باعث هزار تا فکر کنه طرف
ولی راجع به مشکلتون کسی نمیتونه کمک کنه چون دلیل ها و طرز تفکر شوهرتون رو نگفتین ولی راجع به اعتماد به نفس بستگی به خودتون داره مثلا یه نفر وقتی بفهمه همه نگاها روشه اعتماد به نفسش بیشتر میشه یکی دقیقا برعکسش پس سعی کنین خودتون روش کار کنین و بفهمین چیا باعث میشه اعتماد به نفستون بیاد پایین

چشم بسته شدی زنش دیگه. خیلی سخته اخلاق ادما رو عوض کردن. 

۱ بی اجازه برو

بنظرم دلیل این کارش رو ازش بپرسید با ملایمت ببینید توضیحش چیه بعد بنا به برداشت خودتون قانعش کنید که حتما جواب خواهد داد

شوهر شما احتمالا بهت اعتماد نداره و باید در این زمینه کار کنی

فقط صحبت دونفره اونم با ملاطفت زیاد میتون راهگشا باشه ، البته به این آسونیا هم نیس چون اکثر ماها فقط بحث‌کردنو خوب بلدیم ، نه صحبت کردن . 

دخترای ایرانی نمود بارز از هول حلیم افتادن تو دیگن.

اگه هر جا میخواید برید رفتارش همینه، حتی منزل پدرتون یا روضه و ... خب ایشون مشکل جدیی دارن متاسفانه. دلیل خاصی نداره در گذشته رابطتون که مثلا بهتون بدبین شده باشه؟
بقیه مردای خانوادشون هم رفتارشون همین شکلیه؟
قبلا مشکلی با شما یا خانوادتون نداشتن که سر لج افتاده باشه؟
اگه بدون اجازه ش برید یا فقط بهش اطلاع بدید چه رفتاری داره؟ ناراحت میشه یا کار به دعوا و مسائل بزرگتر هم میکشه؟
در ابتدای رابطتون رفتارش همینطور بوده یا بعدها شدیدتر شده؟

اگه بیاید این سوالا رو جواب بدید بهتر میشه راهنمایی کرد.

اگه هیچ دلیل خاصی نداره و صرفا نوع اخلاق و اعتقاداتش این سبکیه حتما نیاز به کمک یه مشاور دارید که به احتمال زیاد همسرتون همراهی نمیکنه. اگه نیومد تنها برید و کمک بگیرید. خودش میتونه راهی نشونتون بده که بتونید همسرتون رو هم با خودتون ببرید.

میتونم یه پیشنهاداتی بدم اما چون کامل نیست اطلاعاتم ممکنه وضع بدتر بشه. بیاید بیشتر بگید تا بشه روش نظر داد.

سلام به همگی سن من ۲۷ و شوهرم ۲۹ سال است تو دوران عقد که اینجوری نبود جایی که میخواستم برم میگفت بهم بگو که در جریان باشم ولی از عروسیمون به بعد اخلاقش یه دفعه ای عوض شد و دیگه هیچ جا نمیزاره برم و فقط هر وقت خودش خواست و وقت داشت باید بیرون بریم حتی خانواده خودش هم از این کاراش خبر دارن ولی به خاطر این اخلاقش چیزی نمیگن .         در این مورد هزار بار با نرمی باهاش حرف زدم ولی اون چون میبینه حرفم درسته عصبانی میشه و دادوبیداد میکنه خوب منم مجبورم چیزی نگم دیگه  در ضمن از همگیتون ممنون ولی آخرش من نفهمیدم چطوری در مقابل این رفتارش  کاری کنم که اعتماد به نفسم دوباره برگرده اصلا اگه بیخیال خواسته هام بشم خوبه من اصلا آدم نقنقو یا پر توقعی نیستم ولی مثلا از بچگی علاقه زیادی به ورزش والیبال داشتم تا حالا چند دفعه بهش گفتم دلم میخواد برم کلاس والیبال ولی مخالف بوده تازه دیشب موقعیتش پیش اومد که برم ولی شوهرم بدون پرسیدن نظر من به کسی که دعوتم کرده بود برای تیمشون گفت لازم نکرده بیاد حتی نذاشت من حرف بزنم از این قبیل اتفاقات خیلی بوده و اعتراض من هم چیزی رو عوض نکرده.

راست میگه هانی. ممکنه بیماری بددلی داشته باشن ایشون.
یا پارانویید باشن.
تحقیق کنید تا مطمئن شوید.
چون توضیحاتتون ناقصه، حتی یک روانشناس هم با اینا نمیتونه تشحیصی بده.

اختلاف سنیتونم خوب و مناسبه ، گفتم شاید فاصله ی سنی زیادی دارید و به این دلیل حرف و نظر شما روقبول نداره ، از گفته هاتون معلومه همسرتون آدم منطقی نیست و نمیشه با صحبت قانعش کرد ، پس باید به فکر راه دیگه ای باشی ، تا جایی که من شنیدم مردا رو با محبت و رفتار خوب میشه رام کرد ولی اگه این راهو رفتی و جواب نداده ، به نظرم عکسشو انجام بده

به نظر من هر کاری که میکنی تا آخر به این وضعیت ادامه نده چون خیلی رفتارش زننده است
به خونوادت نمیخوای بگی؟ نظر خونوادت چیه؟  خب چرا نمیذاره بری؟  اون حق نداره این کار رو بکنه با تو

درسته که میگن زن باید از مرد اجازه بگیره ولی اولا معنی اجازه چیزی نیس که ما فکر میکنیم ثانیا این مسیله به این معنی نیست که مرد میتونه اجازه نده

از نظر شرعی و طبیعتا قانونی اگه اجازه نمیده شما بری کلاس ورزش یا والیبال،  باید باید باید برات معلم خصوصی بگیره تو  منزل شرایط والیبال و... فراهم کنه چون این کار در شءن شما بوده و خیلی از امکانات جزو نفقه هست که نباید زن را از آن محروم کرد

ببین خانوم گل، حالا باز اگه بیای جواب اون چند تا سوالمو بدی بهتره که موضوع خاصی پیش نیومده بوده احیانا؟

اینکه میگید تو عقد اینطور نبوده یعنی به احتمال زیاد بددل یا پارانویا نیست، چون این تیپ ادما اصلا نمیتونن خیلی خودشون رو نگه دارن و زود باطنشون رو نشون میدن. ایشون احتمالا متاسفانه فقط همون دیکتاتورین که خودتون فرمودید. بنابراین

اول اینکه نگران اون حدیث بیرون رفتن بی اجازه زن و ... نباشید به هیچ وجه. منظور از اون حدیث قطعا و یقینا اینه که مرد بتونه حافظ خانوادش بشه و بتونه در مواقع لزوم اهل خونه ش رو از خطراتی حفظ کنه. اگه بنا باشه از قدرتش سو استفاده کنه و شما رو برای هر چیز کوچیکی آزار بده خود خدا هم میگه باید جلوی ظلم وایستاد.

دوم اینکه آدمای مستبد و زورگو هرچی ببینن زمینه فراهمتره حرف زورشون رو گسترش میدن. بنابراین اگه فکر میکنید با سکوت کردن میتونید درستش کنید یا به آرامش برسید بدونید که یه روز اوضاع از اینم بدتر میشه و کار سختتر. تا اینجاشم کوتاه اومدنای زیادی و اجازه گرفتناتون از اول باعث شده اینقدر پیش بره. پس فردا بچه هاتونم آزار میده...

سوم اینکه بازم توصیه میکنم به حرف من یا دیگران تو این وبلاگ اکتفا نکنید و حتما از مشاور کمک بخواید. مشکلتون جدیه و اینکه حس کلفت بهتون دست داده عجیب نیست. این رفتار کرامت انسانی زن رو خدشه دار میکنه. اگه تو شهرتون مشاور در دسترس نیست حتما یه سرچی کنید و شماره تلف صدای مشاور بهزیستی رو بگیرید و راهنمایی بخواید.

چهارم اینکه شما اگه میخوای اعتماد به نفست برگرده لازمه ش اینه که تن به حرف زور ندی. اینکه فقط بله قربان گو باشی و چشمت به دهن همسرت باشه که بهت اجازه چی میده و چی نمیده طبیعیه که اعتماد به نفس نداشته باشی. راهش اینه که حداقل اختیاراتی رو که انسان بالغ حقشه داشته باشه به دست بیاری.

پنجم اینکه سعی کن با آرامش و زبون خوش قضیه رو پیش ببری و نذاری کار به جاهای باریک بکشه ولی از دعوا و سر و صداش هم نترس. به اسیری و کنیزی که نرفتی خونه این آقا. اینو بهش بفهمون. اگه خانوادت همراهیت میکنن ازشون کمک بخواه. اگه دیدی تلاش خودت بیفایده است بگو پدر یا برادرت جدی باهاش حرف بزنن. اینجور آدما لازمه گاهی از عواقب رفتار و کارشون بترسن تا به خودشون بیان وگرنه همینطور ببینن شما عقب نشینی میکنی اونا میان جلو.

تو این مسیر کمک یه مشاور حرفه ای رو نیاز داری که رفتار بجای هر موقعیت رو بهت بگه و زندگیت رو به خطر نندازه

وای من عاشق مردای با غیرتم اتفاقا خیلیم خوبه که روت غیرت داره

سلام از نظر عاطفی و جنسی و اخلاقی به شوهرتون رسیدگی کامل میکنید؟

بهش بگو نه تو زندان بان منی نه من زندانی تو.