خانواده برتر

آقای نجفی

متاسفم که وقتی کسی می خواد به دخترا آگاهی بده شما نوشته هاشو خط میزنید ولی مثلا توی اون پست که فردی به نام آقای حمید نوشته بود اوف دختره رو برده خونه خالی چه کیفی میده اون نظر رو تایید کرده بودین. من حرفایی نزدم که کسی رو برنجونم یا زندگیمو به رخ بکشم . من گفتم دختر باید استقلال مالی از خودش داشته باشه . این حرفای من در جهت تخریب هیچکس نبود . این حرفای من در جهت آگاه کردن همجنسای خودم بود. هر جا که هر آدمی حرف حق به زبون بیاره چون حرف حق تلخه همه علیه ش بپا میشن. از نشونه های حرف درست و منطقی تلخ بودنشه. این نارضایتی زنها از نداشتن استقلال مالیشون چیزیه که خیلی از زنها مخصوصا توی سن بالاتر وقتی که خیلی خیلی سال از ازدواجشون گذشته باشه به زبون میارن. من اینها رو از پیش خودم نگفتم تجربه بزرگترها بود که در زندگی بهش عمل کردم و نتایج خوبی گرفتم. من فکر نمیکنم حرفهای من ایرادی داشت که شما حذفش کردید.

نوشتم نباید آدم چشش دنبال شوهر باشه شاید خدایی نکرده بمیره نمیره زن بگیره نگیره منت بذاره نذاره و دروغ هم نگفتم. اگر حرفای من رو حاشیه و توهین آمیز حساب کردید پس آیا تو اون پستی که یه دختری نوشته بود وای من همیشه با دختر عمه م دونفری فلان میکنیم و همجنس بازی رو ترویج کرده بود آیا اون زشت نبود آیا اون حاشیه نبود آیا اون به جهل و نادانی مردم کمک کردن نبود؟ که تازه بنده خودم اونجا نوشتم آقای نجفی تورو خدا نظر فلانی رو حذف کن زشته. حالا چارتا حرف عاقلانه باید حذف بشه؟

خانم سوال کننده هم اگر خیلی زرنگ و زبون دراز تشریف داره ای کاش بتونه از شوهرش خرجی بگیره نه اینکه بیاد به من ناشناس اینطور تهمت دروغ و توهین آمیز بودن حرفام رو بزنه. آیا دروغ گفتم که دخترهای ما بیشترشون نادان هستن؟ آیا همین خانم سؤال کننده نادان نیست؟ این چه سوالیه زن حسابی؟ یا خودت استقلال مالی داشته باش یا اگه نداری زبون داشته باش چه میدونم با چرب زبونی با لوس بازی با هزارتا راه دیگه از شوهرت پول خرجی تو بگیر. به حق چیزای نشنیده واللا. میدونم که این نظر رو هم تایید نمی فرمایید (یا ستاره دارش میکنید)حداقل واسه آدرس اون دوتا پستی که دادم و اون دو تا نظر زشتی که تاییدشون کرده بودید توی اون دو تا پست. فقط برای خودتون نوشتم که حداقل بدونید چه نظرهایی رو تایید میکنید که ما بیشتر وقتها به روی خودمونم نمیاریم

اما من فقط از یه چیز ناراحت شدم از حذف کردن نظرم ناراحت نشدم از خودم ناراحت شدم  که توی وبلاگی که هدفش سرگرمی درست کردن واسه مردمه نظر گذاشتم

                                           به راه خودتون ادامه بدید. موفق باشید

دوستان سلام

چند نکته ضروری به نظر می رسید که بهتر دونستم خدمتتون بنویسم:

روز اول که ما اومدیم توی این وبلاگ دو ماه پیش بود درست تو روزای شروع زندگیم. من تا این موقع به جز یکی دوبار هیچ وقت نظر نذاشتم. چون توی زندگیم اونقدر زمان کم میارم که نمی رسم به بحث کردن با آدمایی که نه من از نزدیک اونا رو میشناسم نه اونا منو. گاهی خودم این نظرارو میخونم ولی خواننده خاموشم هیچوقت نظر نمیذارم. اما دو سه روز پیش با دیدن این پست به ذهنم رسید یه سری چیزایی رو که دلم میخواست به عنوان پیشنهادبرای همجنسها و همسالان خودم بنویسم توی نظرم بگم. من هیچوقت توی اون نظر(اولین نظرم توی این پست که مدیر محترم وبلاگ حذفش کرد) طرف صحبتم نه شخص خاصی بود و نه شخص سؤال کننده. خیلی تعجب کردم که همه مخصوصا سرکار خانم سؤال کننده با اون لحن پاسخی برای من نوشت و قشقرق بپا کرد که ای بابا تا چشم کار میکنه فلان و بهمان و خلاصه یه الم شنگه یی اینجا به پا شد. شاید من خودم اگر مدیر این وبلاگ بودم اون موقع به جای حذف کردن نظری که از ابتدا تاییدشم کرده بودم یه کلام مینوشتم :"بابا خانما شاید توی منظور طرف دچار بدفهمی و سوء تفاهم شدید. بابا چارتا حرف که طرف داره میگه تجربه خودمه انقدر الم شنگه نداره که. آقا جان فحش داده که نداده؟ بیراه گفته که نگفته؟ بی ادبی کرده که نکرده؟

من خودم معلمم شاغل رسمی اموزش و پرورش. تقریبا پنج سالیه که استخدام شدم و همیشه توی کلاسهام ازین مشکلا بالاخره گاهی پیش میاد ولی اون چیزی که مهمه مدیریته که خوشبختانه تا حالا خوب مدیریت کردم و غائله رو خوابوندم. معلمی هم کمی از وبلاگ داری نداره. هر دوش مدیریت میخواد. من از جناب نجفی واقعا تعجب کردم. اون همه پست اون همه حرف و نا حرف که تایید شده و نشده حالا چارتا حرف حساب ما کجاش بد بود یا ناحق بود یا چالش برانگیز که این همه دردسر درست شد. واللا الان وقت نداشتم ولی مجبور شدم برای آخرین بار توی این پست نظرمو بنویسم چون بدجور علیه من موضع گرفتید.

درباره این صحبتتون هم که می فرمایید مرد دلش میخواد زن وابسته ش باشه باید عرض کنم خدمتتون واللا من تا جایی که اطلاع دارم کم پیش میاد اینطور دیگه توی این دوره زمونه. نمونه ش نظر آقای رضا. نمونه ش  خیلی ها که هم خودم دیدم هم بارها و بارها شنیدم. زن خوبه که استقلال مالی داشته باشه. من منظورم این بود که شاید اصلا دلت بخواد روزی سه تا کفش بخری شاید دلت بخواد به خونواده خودت کمک کنی به دوستت پولی قرض بدی واسه خودت چارتا لباس اضافه بخری. من مطمئنم هیچ مردی از خرج بیش از حد خوشش نمیاد. هر انسانی حتی پدر آدم تا یه جایی خرج آدم میکنه. دیگه بیشتر ازون اگه کسی عشقش خرید چیزایی باشه که پیش شوهر و پدر اضافی به حساب بیاد ولی از دید خودش نه مطمئنا تو آرزوی اون چیزا می مونه. من خواستم بگم خونواده هایی که دختر رو از یه سنی به بعد اضافی و سربار می دونن خیلی در اشتباهن  . چون میون شاگردای خودمم نمونه ش فراوونه و من همیشه با اولیای اینا که صحبت میکنم میگم که بگذارید این بچه درس بخونه بگذارید آینده ش برنامه ریزی داشته باشه پایه ریزی بشه بعد ازدواج هم سر جای خودش. فقط اگر می فرمایید حاشیه گفتم قبول ولی فلسفه حرفام ناصحیح نبوده که انقدر نیاز به قشقرق بپا کردن داشته باشه و روی صحبتم تاکید میکنم که نه سؤال کننده بود و نه هیچ شخص دیگه ای. ای کاش می شد نظر رو برگردونن تا ببینید که من هیچ اسمی از هیچ شخصی نبردم و فقط مجردها رو منظورم بود که در تعیین سرنوشت خودشون عجله نکنن نه متاهل ها.

درباره خانم سؤال کننده هم باید بگم من خودم با اینکه نیاز شخصی ندارم به شوهرم ولی هروقت هم که بخوام خیلی راحت از همون پارسال که عقد بودم تا حالا که دو ماه زیر یه سقفیم درست به روش اشکان2 از شوهرم پول می گیرم خیلی راحت. ریلکس. بهترین نظر رو اقای اشکان 2 نوشت . این روش رو به شرطی که واقعا طرف تو ذات خودش اینطور باشه خیلی راحت میشه در مقابل شوهر اجرا کرد. زن هنرش اینه که باید قلق شوهر دستش باشه. حالا اگه نیاز نداشتی و دستت توی جیب خودت بود که فبها المراد . نبود حداقل قلق داشته باشی. چون راه و رسم شوهرداری اینه. زن اگه به شوهر سخت نگیره اگه ازش پول نخواد. اگه واسش ناز نکنه. اگه نگه چارتا به شوخی که وظیفته و فلان و فلان و فلان چیزو میخوام شوهر واسش عادی میشه دیگه.

درباره اون خانمی هم که فرمودن من مؤدب تر صحبت کنم باید بگم که واقعا تعجبه که از حرفای بنده برداشت بی ادبی شده از جانب ایشون!!!!!!!!!!!!1 کدوم بی ادبی؟ وقتی که این الم شنگه رو بپا کردین و ندیده و نشناخته با اون لحن از من صحبت شده من چی باید بگم دیگه؟ من که مخاطبم همه دخترای همسنم بودن ولی شماها مخاطبتون فقط یه نفر بوده . لیدااااااااااااااا

اون خانمی هم که فرمودن اونوقت می رسی به کار خونه و زندگیت؟ بله چرا نمی رسم مگه همش آدم چندسال کار میکنه تا بازنشستگی. من الان پنج سالشو گذروندم. بیست سال دیگه کار میکنم تا اون موقع میشه 47 سالم. تو این بیست سال اگه خدا عمر بده یه شیفت می رم مدرسه به بچه هام می رسم درسشون می دم باهاشون سرزنده م نشاط بهم میدن. برمی گردم خونه به شوهرمم می رسم آخر هفته مهمونی می دم به قوم و خویش می رسم. دم عیدها هم خونه تکونی میکنم. بالاخره مامان میشم. نی ینی مو بزرگ میکنم میفرستمش مدرسه. بزرگ میشه میره سرکار زن میگیره شوهر میکنه. اصلا رسم زندگی همینه. کی گفته زن باید بشینه گوشه خونه که فقط به شوهر و بچه برسه. من زنایی میشناسم که در حین کار بیرون موفقترین زنها هم هستن توی زندگی شخصی شون. مگه خیلی سخته که هم تو جامعه وظیفه تو ایفا کنی هم توی خونه؟؟؟؟؟؟؟؟ نه واللا واسه من که سخت نیست. شماها فرمودین من با صحبتام به خیلی از زنای ایرانی توهین کردم منم میگم اگه اینطوره پس شما هم به خیلی از خانمای شاغل توهین کردین. مگر نمیشه که آدم هم مادر خوبی باشه هم معلم خوبی؟ من که بعید میدونم مشکلی باشه. و عارضم به حضورتون که روی صحبتم با یه سری آدماییه مث دوست خودم که درسشو توی ترم 3 رها کرد که شوهر کرده. خوب این اشتباهه . حداقل از نظر من درست نیست. من که چیزی رو به شما تحمیل نکردم فقط نوشتم خواه پند گیرید و خواه ملال.

 از این به بعد هم ترجیح می دم مثل سابق فقط خواننده خاموش این وبلاگ باشم اونم برای اینکه از اینکه توی این جامعه چی میگذره خبری داشته باشم. واقعا هر کی نظر نده سنگین تره و بهتر. آدم اگه نصیحتی داره به دوستان خودش بکنه بهتر تا به یه سری شخص ناشناس که در عوض توهین بارش کنن. بهتره وقت نداشته و کممو صرف زندگی خودم کنم. باز هم اگر حرف ما رو به دیده ناحق میبینید و به گوش ناحق می شنوید عذرخواهم.

از این به بعد توی این پست اگر با لیداااااااااااااااا حرفی بزنید صحبتی بکنید فحشی بدید برداشت اشتباهی بکنید هیچ جوابی نمی شنوید . وای خدا چه دردسری واسه خودم درست کردم. این همه وقت خودمو گرفتم و این همه نوشتم. به هر حال هر کسی آزاده که راه خودشو بره و زندگی خودشو مطابق میل خودش مدیریت کنه. یه نظر گذاشتن این همه قشقرق بپا کردن نداره واللا. یاد بگیریم هر کس نظری داد (که البته توش حرف زشت و فحش هم نبود) بخونیم یا می پذیریم یا نمی پذیریم. بهرحال ما رو به خیر شما رو هم به سلامت

سلام شوهر منم اینجوریه من یه دختر دارم تا الان همش بابام بهم پول میده برا خودم خرید کنم یا حتی یک کیک بخرم پول داره کاری هس میبینم پول دستشه میگم یه نگاهی هم به ما بنداز میگه باشه چند روز دیگه میدمت ولی انگار نه انگار بخدا خسته شدم اخه کی میتونه اینجوری زندگی کنه یه راهنمایی بکنین لطفا من چیکار کنم