خانواده برتر

ببخشید عزیزم منظورت از اشنایی و اینا پیشنهاد دوستی هس که پسرا بهتون میدن یعنی اونموقع دس و پاتونو گم میکنین ؟ 

میتونید چند تا مثال بزنید؟

شاید بیش از حد حساس شدید یا توقع خیلی بالایی از خودتون تو این موقعیت‌ها دارید که بدتر باعث استرس شما میشه. 

اصلا کاری نباید بکنید. اتفاقا هر چقدر این موضوع رو برای خودتون کمتر بزرگ و پیچیده کنید، رفتارهاتون به رفتارهای عادی خودتون در شرایط دیگه شبیه تر میشه

سلام 

باید دید که ریشه این استرس و در پی اون گم کردن دست و پا و هول شدن از چیست .

یکی میتونه عدم خودباوری باشه 

دوم دید غیر واقعی نسبت به ازدواج و این یعنی آگاهی شما درباره مسئله ازدواج یا کمه و یا اشتباهه . 

سوم اینکه خیلی در رویارویی با جنس مخالف راحت نیستید ،مخصوصا وقتی حرف از ازدواج و ارتباط های نزدیک باشه

چهارم اظطراب از چیز های دیگر که در این نقطه خودشو نشون میده 

بنظرم اول متوجه بشید چرا این اتفاق میافته و بعد برای تصحیح آن اقدام کنید 

به پگاه خانم‌

عرض کردم که بزرگوار ، بابت امر ازدواج ،دنبال دوستی نیستم 

به روانشناس 

متشکرم که برای من وقت گذاشتید با مطالبی که شما به اشتراک گذاشتید  بله بنده پی بردم که به بلوغ عقلی رسیدم چون خیلی مسئولیت پذیرم اما به بلوغ عاطفی نرسیدم الان برای پرورش بلوغ عاطفی چه باید بکنم چه راه حلی دارید ممنونم بابت راهنمایی 

به آسمان ابری 

ممنونم که وقت گذاشتید

درست حدس زدید در زمینه خود باوری و عزت نفس مشکل دارم کتاب  زیاد خوندم سمینارم زیاد میرم ولی هنوز مشکلم برطرف نشده در عمل مشکل دارم کلا هیچ وقت دستاورد های خودمو نمی بینم و‌خودمو قبول  ندارم دلایل بسیاری هم برای این عدم خودباوری دارم که همش نشآت گرفته از دوران  کودکی هست  .سالهاست این مشکل با منه تازگیا من در برخورد با کیسای ازدواج متوجه  اون خلا درونی شدم  و قضیه برای من خیلی جدیه 

آخه دختر خوب چرا برچسب میزنی ه به خودت و سرهیچ به خودت توهین میکنی؟

الان کی گفته شما به بلوغ عاطفی نرسیدی؟

بلوغ عاطفی معیارهایی و فاکتورهایی داره که فقط روانشناسان با انجام تست از شما متوجه میشن. یا یکسری رفتارها ی خاص  

با این چیزایی که گفتی  برداشتم اینه که 

شما فقط وفقط  مهارت ارتباطی  با یک پارتنر (نه فقط جنس مخالف تنها ) رو نداری.

اونم به علت نداشتن تجربه روابط این چنینی هست و اصلا هم غیر طبیعی نیست( فکر کنم این یک اپیدمی تو. دخترای دهه شصت هست به خصوص اونایی که سبک زندگی سنتی داشتن)

شما برخی از دخترهای دبیرستانی نسل جدید  رو ببین توهمین سن کم اینقدر بی اف ب قول خودشون عوض کردن  کامل هفت خط شدن. و به قول خودشون مخ میزنن حتی مخ 40 ساله هارم میزنن. خخخخخ

اما درسته که بگیم اونا  به همه بلوغ ها رسیدن؟

پیشنهاد من اینه دکتر علیرضاشیری رو دنبال کنی یکسری تکنیک ها ومهارت ها رو در ارتباط با جنس مخالف با اسامی مختلف آموزش میده

ازدواج 

ارتباط عاطفی 

مسائل شخصیتی و.... 

فقط پولی هست. 

اما اگر به کانال یا صفحه اش ذیل سایتش بری خیلی چیزا رایگان هست ومشاوره افرادی مثل شمارم انجام داده و پاسخهاشو ویس گذاشته میتونی گوش بدی یا مطالعه کنیذ مطالب رایگان رو.

برای من که مفید بود. 

موفق باشین. 

سلام. عزیزم این  مساله مهمیه و از یک عدم اعتماد به نفس نشات میگیره که باید درمان بشه. حتما به مشاور مراجعه کنید

یکی از دلایلش میتونه این باشه در خانواده زیاد تایید نشدید و زیاد ازتون ایراد میگیرن شاید البته

حتما برو پیش مشاور . موفق باشی🌷

خودت باش. چرا سعی داری طور دیگه رفتار کنی حالا که بخوان بهت بگن پخته یا نپخته. مگه پختگی شما به حرف بقیست ؟ چرا می خوای خودتو واسه بقیه تغییر بدی ؟

تو خجالت زده میشی چون فرهنگ مردسالار زن ستیز باعث شده اینطور فکر کنی و رفتارتو بد بدونی. خودت باش و بلند بگو من همینی که هستم. نزار بقیه بگن چطور باشی. زندگیت مال خودته نه بقیه. پس واسه خودت زندگی کن و به بقیه اهمیت نده.

شما پخته هستی.

اون هیجانِ صحبت با یک مرد برای ازدواج هم یک چیز شیرینیه که نسیب هر کسی در اوایل ازدواج نمیشه. اصلا ازدواج چیز احساسی ایه شما نمیدونم میخوای مثل سنگ (میخواستم بگم برج زهرمار) بشینی و هیچی نگی؟ جواب سر بالا بدی؟ میخوای خواستگار حالش به هم بخوره بره؟

کلا شاید داره از دید بدی به قضیه نگاه میکنی. انگار از دید کسی که از تو متنفره و میخواد از تو آتو بگیره.

ببین رفتارت توجیه داره؟ اگه داره پس حس منفی نداشته باش بهش. فقط حد و مرز براش ایجاد کن، که از یک حدی بیشتر نری (زمانی که احتمال میدی بد بشه).

هر شخصی که میخواد برای اولین بار با کسی آشنا شه شاید بنا به اون برخوردهای اولیه و اون حرمتها و رودربایستی ها نتونه خود واقعیشو تو جلسه اول و دوم نشون بده. این الزاما عیب نیست. شخصیتای موفقی مثل شما به دلیل اینکه تو زمینه کاری و زندگیتون موفق بودین. نیازی به شوآف نداشتین. این با بحث عدم خودباوری که شما فرمودین فرق داره. شما به همه چی رسیدین. تو زمان آشناییم تو یکی دو جلسه اول خیلی چیزی معلوم نمیشه که شما بگید بلوغ عاطفی ندارم. با توجه به رنج سنی ای که فرمودین و خواستگاراتون که عمدتا تو همون رنج سنی هستن(با استثنا کاری ندارم) راحت میفهمن شما شخصیت سطحی ای دارید یا نه. من بین پسرها اینو دیدم، کسایی که شخصیت خوب و با معرفت و انسانی داشتن نسبت به همجنساشون، عمدتا تو زندگی خانوادگیشون هم موفق بودن. چیزی برای زندگیشون نخواستن کم بزارن. تواین افرادم دیدم که مثل شما هیجان و استرسم داشتن. حالا شما با این چیزایی که تعریف کردین احتمالا تو زندگیتونم میتونید موفق باشید. فکر نکنید حتما اگه مثل روابط اجتماعی و کاریتون بیاید و جلسه آشنایی رو دستتون بگیرید صرفا موفق و مسلط هستین و دیگه همه چیز خوب پیش میره. ما هم مثل خودتونیم باور کنید میخوایم یه پیام ساده بدیم. گاهی چند سری پاکشون میکنیمو دوباره مینویسیم. فکر میکنیم که مبادا جمله بندیمون طوری باشه که به طرف مقابل بر بخوره. میبینید هممون شبیه همیم.
یه نموداری هست میزان عملکرد و استرس رو نشون میده. در واقع شما باید استرس بهینه داشته باشید تا بهترین عملکرد رو داشته باشید. اصلا رو خودتون عیب نزارید. اینکه از لحاظ ذهنی برا خودتون گارد منفی درست کنید و برا خودتون غولش کنید بدتر جواب منفی میگیرید. سعی کنید خودتون باشید حالا اصلا یه هیجان و استرسیم برا این موضوع گرفتید خیلی بهش توجه نکنید البته اینم بدونید خوب بزرگترین اتفاق زندگی آدمه و به هر ترتیب آدم نمیتونه خنثی باشه.
ته رسیدن و تلاش برای هرچیزی در نهایت به آرامش رسیدنمونه. شما میخوای با کسی ازدواج کنی که به اون آرامش (دوست داشتن، شادی، خوشی، محبت، بفکرش بودن، براش ایثار کردن و در کنارش خود واقعیتون بودن و لذت بردن از زندگی) برسید. ببینید کسی در کنار شما میتونه به این چیزها برسه یا نه. اما برا همینم باز نیاز نیست خودتونو داغون کنید مثل کاری که آدم تازه شروع میکنه و خیلی چیزارو بلد نیست رابطه دو نفره هم همینه دیگه کم کم یاد میگیریم فقط کافیه تو دوران آشنایی ببینید حال دلتون با اونطرف خوشه یا نه و کنارش میتونید خود واقعیتون بشید و بشکوفید و اون طرفم همین حس رو با شما داره یا نه.

به آناهیتا

با توجه به کامنتایی که از شما تو پست های قبلی دیدم، فکر میکنم شما از همه بهتر میتونی راهنماییش کنی😁 

به روانشناس

در حوزه کاری خودم رو آدم موفقی میدونم و به توانایی ها و مهارت های کاریم واقفم که این امر نشان از  اعتماد بنفس بنده است 

اما از نظر شخصیتی نه تنها خودم رو قبول ندارم و دوست ندارم   بلکه نظر دیگران راجع به خودم رو می پذیرم  وتمام تلاشم  رو می کنم تا  انتظارات اطرافیانم رو برآورده کنم که این امر خبر از عزت نفس پایین میده

 به نیازهای جنسی اشاره ای نکرده بودم باید  اعتراف کنم  توی زندگیم هیچوقت برای این  نیازم ارزشی قایل نشدم  کلا خودم رو یک ادم بی تفاوت نسبت به این امور نشون میدادم اما در خفا میدونم که اینطور نبودم و برای من مهم بود

در خصوص زمان کودکی که پرسیده بودید مادر بنده  از نظر شخصیتی بسیار خود کم بین بودند و یادمه از بچگی  این حس رو القا می کردند که از نظر ارزشی از دیگران پایین تریم من هیچوقت ایشون رو شماتت نمی کنم چون میدونم خودشون بسیارررنج کشیده و درک نشدند ولی به هر حال این احساس بی ارزش بودن رو‌القا کردند 

به دکترمون 

بله من متوجه هستم که باید  ریلکس با این گونه موضوعات برخورد کنم و فقط یکم مشتاق باشم اما بنده هیجان زده ام فرق بین این  دو حس رو میفهمم 

دختر نخلستان 

ممنونم از شما بخاطر راهنمایی تون و وقتی که گذاشتین  .ولی حسم واقعیه بزرگش نکردم از داشتنشم خوشحال نیستم فقط میخوام صورت مسئله رو پاک نکنم بشناسمش و حلش کنم

به خانم مهندس 

بنده خانم هستم و  از شما عذر خواهی می کنم که مشکلم از نظر شما خنده دار و مضحک بنظر می رسه باید عنوان کنم که  برای بنده به عنوان یک دغدغه مهم و اساسیه :/

به یکی از تبار کهف 

در زمینه های بله میشه گفت کما بیش اینطوریه اونقدر که گاهی جنبه فان پیدا کرده اما خب نقاط قوتیم دارم که گاهی بیان می کنند 

به اناهیتا 

این حرف تون درسته داشتن این حس هم خوبه اما وقتی بنده واقفم که این امررطبیعی نیست  زدن این حرفا به خودم فقط صورت مسئله رو پاک میکنه چه بسا این رفتار نسنجیده بارها به من آسیب میزنه از نظر روانی برای من مشکل ایجاد میکنه  موقعیت های که ممکن در زمینه  ازدواج برام پیش بیاد از دست میدم 

می تونیم اینطور نتیجه بگیریم یک رفتار نامتعارف برای من هزینه میتراشه پس بهتره قبل از وخیم شدن اوضاع بهش رسیدگی کنم درد و مشکل خودم رو بدونم و حلش کنم  

به نویسنده پست

درسته اینجا فضای مجازیه. ولی حتی همینجا هم تا حد زیادی میشه به منش و بلوغ فکری افراد پی برد

همینکه شما اینجا تک تک کامنت دوستان رو با حوصله و دقت جواب میدین نشانه شخصیت مسئولیت پذیر شماست. اینکه به عیبهای خودتون واقفید و درصدد رفعش هستید هم نشونه انعطاف پذیریتونه

همین الان از خیلی از افراد جلوترید البته خیلی خوبه که دنبال بهتر شدنید. اما من بهتون اطمینان میدم کسی با رزومه و منش شما هیچ وقت تو چشم دیگران آدم سطحی ای به نظر نمیرسه

خیلی سخت نگیر هیجان و استرس طبیعیه اینم که گفتی نسبت به ازدواج این حس رو داره طبیعی چون مدل ازدواج با سایر روابط فرق داره .

توصیه می کنم یه کم کنترلش کنی و دست به عصا جلو بری البته خودت باش یه کم کنترل کن 

اینم خیلی خوب دختر گرم و خونگرمی هستی 

فقط روشهای ارتباط با مردان رو یاد بگیر خیلی هم کتاب باز نباش یه کم تو مراحل ابتدایی محتاطا باش نه عجله کن نه اینقدر لفت بده. 

کسی نگفت صورت مسئله رو پاک کنی نویسنده عزیز

ما گفتیم این مسئله اونقدری نیست که ب خودت برچسب نداشتن بلوغ عاطفی یا چیزای دیگه بزنی

 صورت مسئله شما نداشتن تجربه یا مهارت در ارتباط عاطفی هست  همین، نه درحدی که مشکل روانشناسی داشته باشی.

به نظر من  شما ممکنه کمال گرا باشید اونم کمال گرایی منفی(اکثر افراد موفق دچارشن ) که میخواین توی همه چیز بهترین باشبن

مثلا شماچون در سایر موارد موفق یا مسلط هستین خیلی به خودتون نهیب میزنید که چرا از پس این مووضوع برنمیاین.

درصورتی که این مسئله بر میگرده به غرایز وروابط انسانی که چون  قبلا و دراین سن نداشتید یا  شایدم سرکوب شده  هنوز  درش بی تجربه اید.

با کمی اموزش ومعاشرت بیشتر بدست میارینش  ایشالا 

موفق وموید باشین.

سلام. بله دیگه تو جنبه های شغلی و پیشرفت اجتماعی حتما موفقیت هایی داشتید که قابل انکار نیستن و تایید هم شدید . ولی این هیجانی شدن شما من شک ندارم از ضعف اعتماد به نفس در زمینه های عاطفی نشات میگیره. متاسفانه این هیجانی شدن ی نوع باج عاطفی دادنه و ضربه به خودتون. احتمالا همونطوری که گفتم تو خانوادتون قدر اصلی شما شناخته نشده و باهاتون درست برخورد نشده.  مادرتونم که خودتون گفتید ضعیفه.مادران ضعیفوو رنج کشیده واقعا ضربه به شخصیت بچه ها میزنن. پکیج کامل بوده برا ضربه به شما.

کاملا جدی برید دنبال درمان چون در زندگی آینده هم ممکنه مشکلاتی پیش بیاره. حیفه شخصیت خوب شماست ضعف نشون دادن

این سرکوب نیازتون هم بی تاثیر نبوده بالاخره کسی که از ابتدا ارتباط عاطفی نداشته با جنس مخالف به صورت طولانی  ی کمی رفتار هیجانی تری داره با آقایون خواستگار حالا یا هیجان منفی زیاد یا هیجان مثبت زیاد که هر دو بده

ان شاالله خیربراتون پیش بیاد 🌷

خودتون جواب دادید به سوالتون

چون تا حالا اهل روابط آزاد و ... نبودید و مسئله ازدواج ذاتا هیجان انگیزه طبیعیه که مضطرب بشید و عنان از کف بدید و فکر کنید اون پختگی رو ندارید چون واقعاً پختگی ندارید اصلا هم ایرادی نداره 

اگر طرف مقابل انسان فهمیده ای باشه قطعاً حال شما را درک خواهد کرد