خانواده برتر

به نظرم بهترین راه اینه که یجورایی از زیر زبونش بکشی، و گرنه کسی چه میدونه تو ذهنش چی میگذره، ممکنه به شما هنوز علاقه داشته باشه، بجای دل دل کردن برای اخرین بار بهش پیام بدین و خودتونو از شک و دو دلی خلاص کنید

اولا ک از اول علاقه ای نداشته اینو مطمعنم 

الانم زیاد امیدوار نباش پشیمون نیس 

شما یا فقط ی گزینه ای

یام داره از رو احترام اینجوری برخورد میکنه

شک .

تردید بیماریه که زندگی رو از آدم دریغ میکنه . زیاد ماندن در انتخاب یعتنی عدم قدرت تصمیم گیری . یه وقت کسی درباره چیزی شک داره و به دنبال رفع ابهام و غبار زدایی میگرده که بتونه به انتخاب درست برسه . و در هنگامه ای دیگر به شک تن میده و با اون اخت میشه و زندگی اش را زایل میکنه. 

باید دید که فرد مورد نظر شما کدوم یکی از دونوع رو انتخاب کرده . (در بعد بیشتر به این موضوع می پردازم)

انسان وقتی دچار شک میشه دو نوع کار دیگری ازش بر میاد . اول اینکه شک خودش رو با دیگیری در میون بذاره و درواقع اگر فرد مقابلش رو به هردلیلی لایق بدونه باهاش حرف میزنه و ازش کمک میخواد تا باهم بتونن بیماری تردید رو بر طرف و دل را به قدرت یقین محکم کنن . یا فرد رو به هر دلیلی لایق آن نمیدونه که باهاش درباره شکش صحبت کنه و خودش به تنهایی یا افراد دیگر در این باره تصمیم میگیره و صرفا انتخاب کرده رو ابلاغ میکنه .

اگر به این دو جفت از انواع موضاعت حول  شک دقت کنی میتونی راحتتر تصمیم بگیری و طرفت رو بسنجی . 

از نوشتت پیداست که فرد مورد نظر شما یا از شک بیرون نیامده که شما رو منتفی کرده و یا تلاش کرده و تصمیم قاطع گرفته و بازهم شما رو منتفی کرده . همچنین همان طور که پیداست در این تصمیم گیری ،خیلی به نظر شما وقعی ننهاده ،چرا که از نوشته شما این طور میفهمم که شاید هنوز هم به ایشان علاقه داشتیدواز لغو راضی نبودید.

این چیزی بود که به ذهنم رسید و حتما تصمیم گیری اینکه شکاکیت به شماهم سرایت کنه یا نه با شماست ،همچنین نتیجه گیری . 

موفق باشید

دخترا ی جورین که دم ب دقه حس شون فرق میکنه

اره طرفت پشیمون شده ولی همینکه بهش پیام بدی برات طاقچه بالا میذاره که نه من جوابم منفیه 

من نمیدونم دختره چند سالشه ولی احتمالا توی سنو سالیه که انتظار داره نازشو بکشی 

بنظر من هنوز اقدامی نکن نه پیام بده نه خواستگاری برو 

بذار قشنگ نداشتن تورو حس کنه مثلا ۶ ماه یا یک سال 

وقتیم که رفتی خیلی رسمی و با خانواده جلو برو و هیچ پیام عاطفی ای بهش نده بذار باعقلش تصمیم بگیره چونکه فعلا با دلش درگیره و دو دله

ببینید به نظر من ایشون میخواد رابطه فامیلی رو باهاتون ادامه بده...

فراموشش کنید یا منتظر بمونید تا خودش به شما پیام بده

به نبات 23

راستش من سر در نمیارم از رفتارش مثلا قبل اینکه علاقمو برای ازدواج بگم خیلی توی جمع زل میزد و با شور و نشاط صحبت میکرد ولی بعد اینکه گفت زیاد امیدوار نباش و پنج شش ماهه ارتباط نداریم وقتی توی جمع فامیل هستیم خیلی عادی هستش انگار نه انگار من اونجا وجود دارم نه اضطراب نه چیزی ولی بعضی حرکات میبینم تعجب میکنم یکی دوبار دیدم زل زده تا نگاهش کردم سرشو انداخت پایین یا دفعه بعدش دیدم زل زده تا نگاش کردم همینطوری نگاهش قفل بود یکی دو ثانیه یعنی من بلد نگاش نکردم درحد یکی دو ثانیه نگاه کردم ببینم بازم نگاه میکنه دیدم بله .ولی من زودتر سرمو برگردوندم که کسی نفهمه 

چندبار شبیه شما یا خود شما همچین متنی گذاشتین... 

ناز و اینا نکش 

بکش بیرون برو پی زندگیت 

کوچکترین تردیدی تو حرفای طرف بشنوی و بفهمی قصد جدی نداره تمومش باید کرد.

برا خودت ارزش قائل باش... 

نذار تو نیمکت ذخیره یکی باشی 

طرف قرار مدار میذارین بعد میگه دو دلم!!! طرف ایستگاهت کرده؟؟ این دیگه چه مسخره بازی هست...

داداش رفتاراش رو بزن ب حساب فامیل بودن میدونم بهش علاقه داشتی ولی طرف معلومه قصد جدی نداره. 

تو که فعلا قصد خاستگاری نداری نباید برات فرقی داشته باشه اون پشیمون شده یا پشیمون نشده و فقط میخواد روابط فامیلی داشته باشه.

این موضوع وقتی مهمه که خودتم قصدت جدی باشه.

اگه باهاش خوب نمیشی ولش کن و  برو دنبال زندگیت . تحلیلش نکن

بنظرم میخاد تو تو کف ش باشی و ماشین اعتماد به نفس ش بشی 

بیخیال ش شو هزار تا از اون بهتر وجود داره

سلام اولا باید از طریق خانواده تون اقدام میکردید.

اگر اقدام نکردید راحت به مادرتون بگید مطرح کنن اگر پشیمون باشه قبول میکنند و اجازه میدن حداقل برید خواستگاری.

اگرم اقدام کردید و نه گفته و هنوزم مایلید و ناراحت نمیشید اگر دوباره نه بگه. چه اشکالی داره دوباره پیشنهاد بدید. 

اگر هم صرفا از رفتارش میخواید بفهمید از این چیزا که گفتید نمیشه فهمید. چون هر کس از یک زاویه به موضوع نگاه میکنه. مثلا خانمی بودن که میگفتند من مدام منتظر بودم فلانی بهم پیشنهاد ازدواج بده ولی من که از دور میدیدم این برداشت را نداشتم. حالا بنده خدا راحت صحبت معمولیشو کرده دسطش یک لبخند زده.

 قرار نیست اگر نظر مشترکی درباره هم نداریم با جنگ و دعوا و بی محلی با هم رفتار کنیم که. 

ببین تو کاملا مشخصه پسر خوبی هستی حتی اونم متوجه شده ولی براش مثل داداش میمونی حالا درست تموم شد برااینکه خیالت راحت بشه برو باز خواستگاریش اگه خانوادش گفتن نه یعنی نه دیگه تو این فاصله یعنی تا وقتی که درست تموم نشده و نرفتی خواستگاری رسمیمش هیچ کاری نکن به اندازه کافی ناز کشیدی اگه خودش بخواد بر می گرده سمتت ودرواقع اون نازت می کشه ولی اگه هی بهش محبت کنی احساس می کنه خودتو داری بهش غالب می کنی

به احتمال زیاد خوابوندتت تو آب نمک که اگه خواستگار بهتری براش نیومد ، تو رو از دست نده . خیلی امیدوار نباش برو دنبال زندگیت . الان دختر دم بخت زیاده . اگه واقعاً پشیمان شده بود حداقل غیر مستقیم یه جوری بهت می‌گفت .

یه حسی هست بین دخترا که دوست دارن خواستنی باشن

مثلا با وجودی که شما رو رد کرده همین که حس کنه شما میخواینش براش خوشاینده تا این که بدونه نمیخواینش 

به همین سادگی!!!!

ممکنه صرفا برای جلب توجه شما اینطوری رفتار میکنه

وگرنه مطمئن باش اگر عاشقت بودن و دوستت داشت به هیچ وجه حاضر نمیشد از دستت بده 

دخب دیروز که مهمونی رفته بودیم مثلا رفتارای عجیب داشت مثلا اونجا خیلی عادی بود انگار نه انگار من وجود داشتم نه اضطرابی نه چیزی خیلی عادی بود انگار نه انگار ققرار بود بهم ازدواج کنیم و دلمو شکونده ولی شروع کردم صحبت با پسر فامیل هر از گاهی نگاه میکردم یه لحظه ببینم خبری هست که میدیدم نه نیستش .ولی من که صحبت میکردم یه لحظه نگاه کردم دیدم منو نگاه میکنه تا من دیدمش سرشو انداخت پایین.من با پسر فامیل که صحبت میکردم همون پسر عمش که از بچگی باهم بودن اون ازم پنج سال کوچیک تره  یکی از دختر عمم گفت با خنده فلانی یعی من  هم با این صحبت میکنه منظورش این بود با چند سال کوچیکتر از خودش منم با خنده گفتم خب چکار کنم نزدیکترین کسی که همسن من هستش اینه وقتی اینو گفتم با خنده بهش با همون حالت خنده دختره نگاه کردم دیدم با حالت بی حوصلگی مانند منو نگاه میکنه . بازم بعد یکی دو دقیقه داشتم صحبت میکردم که یه دفعه دیدم که این به من زل زده ولی عمیق تر بود از قبل چون قبلش سرشو پایین انداخت دومی دیدم اینطوری زل زده حالا شایدم منظوری نداره بخاطر فامیل بودن زل زده بود من که نگام افتاد به نگاش اصلا دلم یه طوری شد چون همینطوری زل زده بود و من  دیگه ادامه ندادم چون دو ثانیه نگاه کردم و زودتر از خودش سرمو برگردوندم اون طرف .میخوام بگم اون همینطوری نگاه میکرد و من  سریع  سرمو برگردوندم این اتفاق توی سه چهار ثانیه افتاد ولی خب اصلا نگاهش طوری بود که دلت به لرزه میوفته تقریبا آخه چطوری بگم انگار نگاش قفل شده بود شایدم من اینارو به علاقه ربط میدم نمیدونم .با خودم میگم اون رفتار عادی که انکار نه انگار من توی اون جمع نیستم کجا این نکاهش کجا اصلا نمیدونم دقیق چشه.

دختر فامیلتون شبیه منه - واضحه دوست داره 

خانم نظریه یه دختر ؟؟؟

شما مگه چه حرکتی دیدید که فهمیدید اینو

باو لابد میخوی بار 9999999999999999 ام هم همین پست رو بزاری بسه دیگه...