سلام

دختری ۲۴ ساله هستم. می خواستم در مورد یکی از مسائلی که چند وقتی میشه ذهنم رو درگیر کرده باهاتون صحبت کنم. من اخیرا از طریق خواستگاری سنتی با آقایی ۲۷ آشنا شدم که بیشتر ملاک‌های من رو داشت و ایشون هم به نظر می اومد مشتاق باشن و ما دو جلسه با هم صحبت کردیم و خب در شروع در مباحث مختلف تفاهم داشتیم تا این که ایشون گفتن خانواده شون قصد دارن یکی از واحدهای ساختمونی که در اون زندگی می کنن رو به ما بدن تا زندگی کنیم و کلا هر طبقه رو به یکی از پسرهاشون قراره بدن. من هم چون در گذشته شاهد اختلافات و دلخوری‌های بسیار زیادی چه در دوستان چه در آشنایان نزدیک در این جور موارد بودم، بهشون گفتم که من از شما در حال حاضر توقع خونه‌ی بزرگ و در محله بالاشهر ندارم و چون استقلال رو یکی از مولفه‌های اصلی تشکیل خانواده و حفظ احترامات دو طرف می دونم، بهتره یه خونه‌ی کوچک در محلات پایین‌تر رهن یا اجاره کنیم و اومدن به محیط شخصی خانه‌ی والدین شما باب میل و خواسته‌ی من در شروع زندگی نیست. اون هم تو فکر فرو رفت و آروم گفت منظورتون رو میفهمم. فردای اون روز مادرشون با لحن طلبکارانه با منزل ما تماس گرفتند و خب بعدش دیگه خبری نشد ازشون.

می خواستم نظر شما رو بدونم که آیا واقعاً درخواست یه خونه‌ی مستقل این قدر چیز وحشتناکیه که خانواده‌ی پسر تا این حد بهش واکنش نشون میدن جوری که حتی مخ پسرشون رو برای ادامه رابطه میزنن (خب خواستگاری سنتی هم عیبش اینه که تا دو نفر بخوان با هم بیشتر آشنا شن و اون وسط علاقه‌ای هم ایجاد شه، خانواده‌‌ها می تونن راحت اون ها رو منصرف کنن). من به شخصه شاهد اختلافات و تنش‌ها و درگیری‌هایی در موارد تو یه ساختمون زندگی کردن بودم، که واقعاً نمی تونم اعصاب خودم رو پای به دست آوردن یه سری مسائلی که جزء حقوق و لوازم اولیه‌ی تشکیل خانواده‌ست‌، یه عمر نابود کنم. 

من به عنوان یه دختر نه قصدم اینه که پسر اون ها رو ازشون بدزدم نه بی‌احترامی‌ای صورت بگیره. من در زندگی خودم دوست ندارم رفت‌وآمدهام زیر ذربین باشه، نمی خوام وقتی با همسرم دعوام شده خانواده ش صدای ما رو بشنون و در جریان باشن، نمی خوام اون ها بدونن ما کجا و تا کی اون جا بودیم، نمی خوام وقتی از خرید برمیگردیم به ناگاه مادر ایشون یا جاری رو در راه پله رویت فرمایم، نمی خوام وقتی غذا نذاشتم آقا بره خونه‌ی پدرش غذا بخوره، نمی خوام وقتی خونه‌م بهم ریخته‌ست یا اصلا امادگی پذیرایی ندارم یک دفعه زنگ واحد رو بزنن و اخبار لحظه به لحظه از شرایط زندگیم داشته باشن، و خیلی موارد دیگه. 

همه‌ی این ها فقط قسمت کوچکی از مشکلاتیه که از دوستان و اقوام شنیدم. خیلی از این مسائل صرفا به حوزه‌ی ارتباط عروس با خانواده‌ی شوهر هم محدود نمی مونه و در آخر بین زن و شوهر هم دعوا و اختلاف‌های مهمی ایجاد می کنه که تاکید می کنم همه ش و همه ش نتیجه‌ی عدم رعایت حریم شخصی خانواده‌هاست. خیلی اوقات هم این طور میگن که اول زندگی بیاید اینجا و بعدا که پول جمع کردید، برید ولی واقعیت اینه که خیلی‌ها نمی تونن بیرون بیان یا با کلی ناراحتی از اون خونه بیرون اومدن. می دونید چرا؟ چون که آقا پسر به اون جا بودن عادت می کنه و یاد نمی گیره یا حتی نمی ذارن مستقل بودن رو یادبگیره و اونجاست که زن عملا له و خرد شده و مرد هم درک نمی کنه. پس آقایون لطفا اگر دختری رو دیدید که اکثر ملاک‌های شما رو داشت و نیت بی‌حرمتی و دزدیدن تون! رو هم نداشت، زود جا نزنید و حواس تون به سوگیری‌های خانواده‌ی محترم هم باشه.

بیشتر بخوانید ...

چطوری یک دختر رو محترمانه از سر خود باز کنم ؟

نگرانم با احساسات دختر داییم بازی کرده باشم

چطور یه نفر رو محترمانه از سر خودم باز کنم ؟

می خوام محترمانه، دختری که عاشقم شده رو از خودم دور کنم

دلایل پسند نشدن دختران در خواستگاری از زبان آقایان

می خوام محترمانه، دختری که عاشقم شده رو از خودم دور کنم

چطور به یه دختر بگم که نمی خوامش؟

چطور به دختری که یک طرفه بهم علاقه داره بگم برو دنبال زندگیت؟

چطور در خواستگاری سنتی، پسر جواب نه بگه که دختر ناراحت نشه؟


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
جواب رد به دختر (۳۳ مطلب مشابه)