سلام

من یه مشکلی در زمینه ازدواجم با خانوادم دارم که نمیدونم چطوری باید حلش کنم. خانوادم به شدت رفتار بدی با خواستگارام میکنن یعنی نوع حرف زدنشون، سوال پرسیدن شون و نگاه شون جوریه که هر کس دیگه هم بود پا پس میکشید.

وقتی هم بهشون تذکر میدم میگن هول شوهر برت نداره کسی که بخواد به خاطر دو تا حرف پا پس بکشه همون بهتر که از اول نیاد. من 29 سالمه و خواستگار زیاد داشتم اما همیشه یا همون جلسه اول به توافق نرسیدیم،یا وقتی بیشتر شده خود آقا پسرها به این موضوع اشاره کردن. حتی یکیشون گفت که مادرش میگه دختر خانوم خودش خوبه اما خانوادش نمیذارن زندگی کنید.

دیگه اینکه خانوادم خیلی از مادیات و مبلغ دقیق درآمد و خونه و ماشین و محل زندگی سوال میکنن، اون هم در جلسه اول که این چیزا اصلا واسه من مهم نیست. اما اون دفعه که با پدرم صحبت کردم گفتن تو نمیدونی چقدر اینا مهمه و تازه باید خودشون اینارو دقیق بگن که ما نپرسیم. اما خب مشخصه خیلی ها فکر میکنن من دختر مادی هستم و عقب میکشن.

اخیرا هم یکی از همکارانم به خواستگاریم اومد که شناخت خوبی از خودم داشت و من براشون توضیح دادم که طرز فکر خانوادم با خودم متفاوته و ایشون گفتن که با خانوادشون صحبت میکنن. اما دو سه جلسه ای که اومدن مامانم سر مسائل حاشیه ای با مادرشون صحبتایی کردن که میدونم ناراحت شدن، اگرچه گفتن باقی جلسات بعد محرم صفر اما فکر میکنم این آقا داره تلاش میکنه خانوادشو راضی کنه و من اصلا تحمیل شدنو دوست ندارم. من با خانوادم چیکار کنم که دست از این رفتارا بردارن و نگن دو کلاس درس خوندی به ما درس زندگی نده؟


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
رد کردن خواستگار (۱۴۳ مطلب مشابه) ازدواج فرزندان (۱۸۰ مطلب مشابه)