خانواده برتر

سلام اگربااذن پدر بوده بسیار کارخوبی کرده ای وخودرااز منجلاب فسادوگناه رهانیده ای به امیدروزی که رشدفکری جامعه بالا رودوبااجرای قوانین اسلام این زنجیرهای تعصب راازوجودخودبگشاییم دخترم اگربراساس ضوابط شرع بوده ازملامت ونصایح دیگران نهراس توخشنودی خداراطلب هرچند دیگران ناخشنودباشند

باسلام .این کاررا نکنیدو به صلاح تون هم نیست به خدا قسم خودتون بعدا پشیمون میشید.
افسردگی تون هم بدتر میشه (خدای نکرده زبونم لال فردا عادت میکنید به این طور کارها وسلامتی تون هم در خطر می افته.(خودمونی بگم یعنی ایدز میگیری چون کسانی از این کارا میکنن که واقعا دلشون میخواه همیشه این کاررو کنن وبا هزار نفر هم رابطه داشته باشن .البته به شما توهین نشه خدای نکرده منظورم اینه شاید اون پسر مبتلا باشه .پس لطفا این کاررو نکنید.
نکته: سعی کنید که خودتونو سرگرم کنید

خواهر گلم امیدوارم همیشه پاک بمونی ...صبورانه در انتظار هر چیزی باش هر چیزی در زمان خودش رخ خواهد داد...باور کن خدا تمام عذاب هایی رو که تا حالا کشیدی به بهترین شکل ممکن بهت خواهد داد مواظب وجودت باش که هرکس و ناکسی بهش دست نزنه تنت بزرگترین سرمایه ی گرانبهای توست که اگه از نظر روحی آسیب ببینه هیچ وقت نمی تونی ترمیمش کنی ....
و اینم می دونم که برای دختر باکره هیچ وقت صیغه نامه ی موقت نمی خونن حالا منظور شما از ازدواج موقت چی هستش جای بحث داره
موفق و سراافراز باشید
خداوندا
کمکم کن هیچ گاه ایمانم در برابر شرایط سخت و طاقت فرسا متزلزل نشود و بدانم هر آنچه اتفاق می افتد نیاز امروز من است...
برای تمام رنج هایی که میبری صبر کن صبر اوج احترام به حکمت خداوند است

سلام اینکار به هیچ عنوان درست نیست
تو که میگی این همه مدت خودتو حفظ کردی
امیدتو بخدا از دست نده انشاا... همسر خوبی بحق امیرالمومنین نصیبت میشه
فک میکنی اگه با یکی ازدواج موقت کنی میتونی ازدواج دائمی داشته باشه؟؟؟؟؟؟تازه تو ازدواج موقت اذن پدر لازمه و من فک نمیکنم پدر شما همچین اجازه ای بهتون بده

خواهرم اذن پدر لازم داری برا صیغه
اون مرجعی هم که اذن پدر نمی خواد اعلم نیس که بشه بهش رجوع کنی پس گول بعضی ها رو نخوری!
بعدشم فرضا اذن پدر نخواد.فرض محال که محال نیس!
آیا به اون پسر اعتماد داری صد در صد که بکارتتو از بین نبره؟
میدونی اگه دختر نباشی دیگه تا آخر عمر نمیتونی ازدواج کنی!لااقل باید زن یه مرد عیاش بشی که خودش خیلی از دخترا رو زن کرده
اما باید چه کار کنی!؟
ورزش روزانه داشته باش.
روزه بگیر.
غذاهای با طبع گرم کمتر بخور
فکر و چشمت رو از تصاویر حرام خالی کن
به نظر من با ازدواج موقت در جامعه امروزی شرایط برای دخترا بدتر از قبل میشه.
با مادرت صحبت کن تا بیشتر برات پیگیر شوهر خوب باشه
موفق باشی

عزیزم حیف تو نیست دختر به این خوبی نکنی ازین کارا.اون پسر میاد باکرگی تو رو ازبین میبره بعدم ولت میکنه.اون موقع میشی وسیله ی رفع نیاز جنسی یکی دیگه.به خدا توکل کن برای رفع افسردگی هم برو باشگاه ،کلاسای مختلف ،فعالیت های هنری خیلی خوبه

این راهی که میخوای بری راه درستی نیست.چون شما دختری پس نمی تونی از راه واژن رابطه برقرار کنی ،از پشت هم برای دختر درد زیادی داره مخصوصا دف اول .پس آن چنان لذتی نمیبری.بعدشم شاید خدا خواست و شما تا چند ماه دیگه یه خواستگار خوب نصیبتون شد.اونوقت روت میشه بهش بگی به خاطر نیاز جنسی با پسری رابطه برقرار کردم.بعدشم شما به اجازه پدر نیاز دارید.اگر هم بهت لذت بده دیگه نمیتونی ترکش کنی و به گناه کشیده میشی.آیندتم تباه میشه.پس یه چند سال دیگه صبر کن .امیدوارم همسر خوبی نصیبت بشه .موفق باشی باشی

دختر گلم نکن نکن نکن
اصلا و ابدا این کارو نکن. یا هر کار مشابه دیگه ای. تاحالا با کمک خدا تونستی که خودتو از گناه حفظ کنی از این به بعدشم به خوش توکل کن انشاء اله مشکلاتت برطرف میشه و ی مورد خوب خودش برات میفرسته. نگران نباش. ی ضرب المثل محلی هست که میگه: بنیش سنگی سنگی بختته مای رنگی رنگی. یعنی همینطور که محترم و باوقار و سنگین نشستی بشین چون آخرش بخت و اقبال زیبا و خوب میاد سراغت.

عزیزم منم 26 سالمه ولی خودم را درگیر درس کردم.الان می خوام برای دکترا آماده بشم.

انرژی جنسیتو در مسیر درس یا فعالیت های دیگه به کارببر.

هفته ای سه بار زنگ میزنه حالمو می پرسه هرموقع صدای مهربونشو میشنوم گریه ام می گیره هرموقع ببینمش بزور دستاشو می بوسم می دونم برادرم صد در صد بهشتیه ولی نباید بعد این همه زحمت و رنج و عذاب روی خوش زندگیرو ببینه تاکی زحمت با این وضعیت ایمانی به خدا داره که نگو هیچوقت نمازش قضا نمیشه خجالت میکشه بره خاستگاری چون پیر شده و با حیاست خودش میگه الان فقط می تونم با یک خانوم بیوه ازدواج کنم ولی ما خواهرا نمی زاریم میگیم تو پسری باید با یک دختر ازدواج کنی اصلا غیرتمون قبول نمی کنه برادمون با یک زن ازدواج کنه مگه خودش پسر نیست
به نظرتون چه کاری از ما برای برادرمون برمیاد که از این وضع خلاص بشه بعد این همه سال روی خوش زندگیرو ببینه چقدر رنج و زحمت چقدر فداکاری برادرم پیش خدا پیش مادرم که هم کربلا فرستادش هم مکه و ما خواهرا خیلی روسفیده ببخشید زیاد شد ولی باید از فداکاری ها و خوبی های برادرم رمان ها نوشت خوش حال میشم نظرتونو بدونم

سلام
عزیز دل طبق فتوای مراجع شما تو سنی نیستین که ازدواج موقت کنین مطمئنا هم میخوایید مخفی صورت بگیره برای ازدواج شما باید پدرتون اجازه بدن که فکر نکنم اگر مطرح کنین اجازه بدن بهتون در ضمن شما به طرفتون چقدر اطمینان دارین؟ گیرم ازدواج موقت هم بکنین اگر مزه ارتباط رو بچشین نمیتونین دیگه تحمل کنین بهترین کار اینکه تو جامعه مجالس زنونه بیشتر شرکت کنین و توکلتون رو هم حفظ کنین با روزه گرفتن و فکر نکردن به مسادل جنسی از اون دوری کنین ذهنتون رو درگیر کار کنین تا کمتر به ذهنتون برسه
امیدوارم خدا به حق مولود کعبه زمینه ازدواج همه جونهارو فراهم کنه به شرطط اینکه ماهم سخت نگیریم

فرض کن ازدواج موقت با یه پسری کردی!!
یه سال .یه هفته.نه یه ساعت!!!!! برای ازدواج دوم باید منتظر بابای من باشی! نه یه پسر!!!!
که پشت در! عصاش را نگه دارم!!!!شایدم به یه بهونه کمکش کنم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!حالا دوستام !یه وقت دیگه!!!!!!!!
...................................

یه "دختر" به چشم هایی که اون را مثل یک دستمال کهنه میبینه باید نفرت داشته باشه.نه رغبت!!!

از چاله بیافتی توچاه؟! افسردگیت صد بدترمیشه.
...................................
پسری که امکانات ساده ازدواج موقت را داشته باشه! امکان یه عقد دائم ولو ساده راهم داره! مگر...

مگر این که تورا یک.........ببینه!!!
....................................
26 سال در" امروز ما" چندان زیاد نیست.
یه نگاه کنی سن بالاتر از خودت زیاد می بینی!
دراین مورد" تنها" نیستی .
......................................
برای اینکه این سرکوب!!! افسردت نکنه:
زندگی نامه حضرت معصومه س را
(با این دید)!!!!!
بخون خیلی تاثیر داره.
صبر کن تا" لایقت" پیدا بشه واگه نشد !برتر از حضرت که نیستی!!! اما سعی کن تا حدممکن "خیلی کم" نباشی!!!!!
......................................
بعداز ازدواج موقت، دیگه ازدواج دائم را توی خواب هم ممکنه نبینی!!
.................................
"زن بابا "بشی، زن دوم بشی (حتی یه هوودر رتبه پایین تر از زن اول،با گیس کشی های روزانه!!)آرامشت بیشتر از اینه که"هم دختر باشی "و "هم ازدواج موقت" کنی!
................................
اگه هم "ولیّ" تواین اجازه را داد!!!!خودت به خودت اجازه نده.

والا من نمیدونم باید چی کار کنی ولی ازدواج موقت تو این سن با این دلیل اشتباه محض بعدش هم شما برای این کار به اذن پدر احتیاج داری که مطمئنا خانوادت قبول نمیکنن
یعنی من واقعا نمیدونم شما چطور این راه حل ها به ذهنتون میرسه

عزیزم شما دختری چرا می خوای خودتو بد بخت کنی؟مگه یه دختر خانم می تونه بدون اذن پدرش با کسی ازدواج کنه؟به جای این که به ازدواج موقت فکر کنی رابطه تو با خدا محکم تر کن .نماز حضرت جعفر بخون .خیلی کارسازه.با دل شکسته از خدا بخواه شک نکن به نتیجه می رسی.بعد هر سختی آسانی هست.

سلام علیکم
خواهرم قشنگ به حرفام گوش کن..
ببین شما عینه من میمونی گرم مزاج هستی و طبیعتا نیاز جنسی
شما بالاست؛ از خورن گرمی جات پرهیز کن یا حداقل کمتر بخور..
روزی یک نصفه لیوان آبلیمو بخورید کم کم شهوتتون میاد پایین،
با توجه به اینکه دم بخت هستی و سن ازدواجت داره میگذره؛
بهترین کار اینه که بدون هیچ تعارفی البته با زیرکی به مادرت بگی که من شوهر میخوام؛ بگو من داره سن ازدواجم میگذره
من هم آدمم احساس جنسی دارم خب اگه ازدواج نکنم به
گناه میوفتم ( توجه: به هیچ وجه ازدواج موقت نکن خواهر عزیزم
چون همسر آیندتون اگه بفهمه دیگه دوستون نداره و حتما طلاق
میده؛ مردا به اینجور چیزا فوق العاده حساسن..)
امیدوارم گوش کنی..
یاعلی مدد

هر آنچه که شرع بر آن صحه گذاشته مطمئنا مصالحی درآن است اما باید دید که همین نسخه برای همه است ؟ هر چند که اسلام ازدواج موقت را برای افراد خاصی تجویز وتخصیص نداده است اما با شرایط کنونی جامعه متاسفانه دیدی که جامعه به یک دختر که ازدواج موقت کرده است دارد بدتر است از دیدش به یک دختر هرزه خیابانی . در حالت کلی ازدواج موقت نه تنها بهتر از گناه کردن است بلکه گناه کردن وجه خوبی ندارد که در مقابل آن از صفت تفضیلیه استفاده کنیم .اما باید جوانب وعوارض کار راسنجید بخصوص اگر این عقد قانونا ثبت نشده باشد معضلات رفتاری در ازدواج بعدی را خواهد داشت . در صورت ثبت (که البته آن هم معضلاتی دارد ) لا اقل به خواستگاران بعدی میتوانید بگوئید که یک بار ازدواج کرده اید اما در صورت عدم ثبت چه جوابی دارید ؟آنوقت نمیگویند چرا باکره نیستی و هزار حرف دیگر .ضمن اینکه فرصت ازدواج دائم را در این مدت از دست میدهید .برای بعد از ازدواج موقت هم معمولا کسانی برایتان خواستگار می آیند که آنها هم قبلا ازدواج داشته اند و سنشان زیاد است و گاها فرزند دارند و....شاید هم به فکر این هستید که همون پسر بعدا باهاتون ازدواج دائم میکند . که به نظر میاد شانس این کار خیلی کم است چرا که اگر شما را برای زندگی میخواست همون اول پیشنهاد ازدواج دائم میداد. به هر حال نباید سمت گناه بروید به خدا توکل کنید و از ائمه استمداد بطلبید .سعی کنید زمینه ازدواج دائم را فراهم کنید . میتونید از خانومای فامیل کمک بگیرید که شما رو برا یکی معرفی کنه و...خدایا به حرمت پهلوی شکسته زهرای مرضیه(س) زمینه ازدواج جوانان را فراهم بفرما

میلاد باسعادت مولی الموحدین امیرالمومنین، مولد کعبه ،حضرت علی (ع) بر تمام مسلمین بخصوص شیعیان و دوستدارانش مبارک
روز مرد هم حالا بره اینکه دلشون نشکنه مبارکعلی مولا علی مولا علی مولا مددی

سلام عزیزم
درکت می کنم می دونم سخته چون خودمم کشیدم
ولی هرجور شده طاقت بیار و به ازدواج موقت فکر نکن
چون با نگاهی که جامعه ما نسبت به صیغه مخصوصاً برای دخترا داره با این کار آیندت تباه می شه
به این فکر کن که حاضری به طور مقطعی اونم با ترس و لرز و نگرانی نیازاتو ارضا کنی ولی واسه همیشه فرصت یه زندگی آروم و لذت مادر شدن و خیلی چیزای دیگه رو از دست بدی؟!
جای این فکرا از خدا بخواه زمینه ازدواجتو فراهم کنه چون هنوز اونقدر سنت بالا نرفته که بخوای به این چیزا فکر کنی من از تو بزرگترم ولی تازه ازدواج کردم. ان شاءالله نوبت تو هم می شه

سلام اگه میشه ب سوال من جواب بدید و نظر دوستان گلم رو هم بدونم
من ی دختر 21ساله هستم با دیدن چند دقیقه فیلم یا خوندن ی مطلب سکسی یا دیدن 2/3 تا عکس یا چندکلمه حرف تحریک کننده سریع واژنم خیس میشه و ب اصطلاح لجز میشه یعنی خیلی زود این اتفاق می افته در ضمن من گرم مجازم حالا سوالم
1-آیا مشکلی دارم ک اینقد زود خیس میشم و تحریک میشم ؟
2-وقتایی ک اینجوری اینقد زود با چند کلمه لجز میشم حکم جنب شدن داره و باید برم غسل کنم تا نماز بخونم ؟
داره دیونم میکنه اخه همش شک دارم هی میرم غسل میکنم
ببخشید اینقد سوالم طولانی بود اگه توضیح بیشتر خواستید بگید

سلام عزیزم
ازدواج موقت؟
یعنی بدون اطلاع خانواده؟
بعد چجوری اخه غیابی صیضه کنی و بکارتتم بره؟
خب با این اقا پسری ک میخوای موقت باشی چرا رسمی نمیاد و خواستگاری نمیکنه ؟
اقااااا این ک همش شد سوااال
اما این کار تو جامعه ای ک ماداریم درست نیس ممکنه باهاش صیغه کنی ی ارتباط عاطفی ب وجود بیاد بعد تموم شدن صیغه پسره بره پی زندگیش بعد خدایی نکرده بیشتر افسرده میشیاااا
ب خدا توکل کن عزیزم

یعنی چی ؟ دختره باکره که نمیتونه ازدواج موقت کنه.

سلام. ببخشید که تو این پست کامنتی میذارم که مربوط به سوال نمیشه.

من قبلا یه پست داشتم با این عنوان: "یه آقا پسری چند سال هرجا میرفتم تعقیبم میکرد"

بخاطر مشکل لپ تاپم نمیتونستم نظر بدم. الان اونجا کامنت گذاشتم. ممنون میشم اگه بخونین و جواب بدین.
بازم ببخشید.

اینم آدرسشه:

www.khbartar.blogfa.com/post/1132

سلام عزیزم، قطعا شرایط سختی داری. ولی به نظرم مشکلاتت بیشتر میشه. ضمنا دختران باکره اجازه ازدواج موقت رو ندارن. به سرخوردگی که بعد از ازدواج موقت خواهی داشت فکر کردی؟ یه مدت خاصی داره اگه این مدت تموم شد و اون پسر شما رو رها کرد میخوای با وابستگیت چکار کنی؟

اگر ممکن است این سوال را به مناسبت روز پدر دریک پست قرار دهید.
خانمها جواب بدهند:بهترین رفتارزناشوئی که ازحضرت زهرا(س) شنیدید و از آن خوشتان آمده چیست؟
آقایان جواب بدهند:بهترین رفتارزناشوئی که ازحضرت علی(ع) شنیدید و از آن خوشتان آمده چیست؟

درست که شما 26 سالتونه آدم گرم مزاج هستید. ازدواج موقت اصلا کار خوبی نیست. شما فردا پس فردای این عقد موقت تموم میشه شما تنهامی ذاره میره دنبال سر نوشت خودش .شما منتظر بمونید یه ازدواج خوب داشته باشید بهتره یا عمر سرخورده خانواده باشین خوبه؟

لطفا بزارید تو وبتون
خانم های محترم جواب بدهند
افزایش تجرد دختران سن بالا از دیدگاه شما چیست
1 سربازی پسران 2 بیکاری 3 گرانی 4 سطح بالای توقعات دختران 5 بی میلی پسران به ازدواج 6 رسم و رسومات غلط 7 بالا رفتن تحصیلات دختران 8 و...
و این تجرد چه عواقبی را به دنبال دارد

به کسی که با نام سوال کننده سوال پرسیدی و گفتی گرمی و زود تحریک میشی:
عزیزم تحریک پذیری بالای شما به خاطر گرم مزاجی هست شما مشکلی نداری اما اگر به تحریک شدنت ادامه بدی خدایی نکرده به گناه دچار میشی.تا ازدواج نکردی خودتو در معرض عوامل تحریک کننده قرار نده.
غسل هم بستگی به مرجع تقلیدت داره اکثرا میگن اگر به اوج لذت نرسین غسل نداره ولی آیت الله سیستانی میگه اگه مایع خارج شده خیلی زیاد باشه حتی اگه به اوج هم نرسی باید غسل کنی

سلام دخترم دیدی همه شمارامنع کردند وتوصیه به صبرپیشنهادمی دهم شمانقش نامزدرابازی کنیداگرمی خواهیدراحت رفت امدکنیداگراین شرایط میسرنیست خیلی پنهانی که به جز پدرومادردیگران مطلع نشوندصیغه شو رابطه شما درحدمعاشقه باشدهیچ دخولی ازجلویاعقب انجام ندهیدتا باعث عده نشوداجازه فسق هم باخودت باشدتااگرخواستگاری برایت امدفسق نموده وباموردمناسب ازدواج کنی البته برای ازدواج موقت بایدیک جوان باایمان ومتعهدراپیداکنی که بعدا مشکلی رابرایت ایجادنکند

سلام.به نظرم خدا دامادو گذاشته پشت پرده.داره ازمایشت میکنه...."ولربک فاصبر":وبرای خدایت صبر کن.سوره مدثر ایه7...."لن تنالو البر حتی تنفقوا مما تحبون وما تنفقو من شیء فان الله به علیم.":شما هرگز به مقام نیکو نخواهید رسید مگر از انچه دوست میدارید در راه خدا انفاق کنید وانفاق نمیکنید از چیزی مگر اینکه خداوند از ان اگاه است.ال عمران 92...

سلام.اگه میخواهید هر چه سریعتر به لذت جنسی برسید که هیچ!اما اگر میخواهید به ارامش برسید به نظرم:صلوات خیلی موثره.هر چی بیشتر بهتر.نماز شب بخوانید.غذا کمتر بخورید وروزه بگیرید.به طور کلی روی تقوایتان تمرکز کنید.راضی باشید به رضای خدا.خیر شما در ان است که او خواهد.

شما به جای این فکر و افسردگی باید اولا دعا زیاد کنی برای همه جوونا. بعدشم خواستگار علم غیبنداره بیاد سراغ شا. تو باید فعالیت اجتماعیتو بیشتر کنی. مسجد بری تو جلسات خانمها شرکت کنی. تو هیئت ها. هر جایی که میبینی خانمها شرکت میکنن. نه اینکه بشینی تو خونه کاسه غم بغل بگیری. بعدش تو جمع شادابیتو حفظ کن نذار بفهمن که ناراحتی یا افسردگی داری چون بازم خوششون نمیاد ازت.
توکل به خدا ان شاالله که همه جوونا همسر خوبی گیرشون بیاد.
بدون که این مشکل خیلیاس نه فقط شما

غضنفر=چهارشنبه=سهیل ؟؟؟؟
عایا؟؟؟؟

ممنون دوستان.کامنت ها رو خوندم بعضی ها اشکم رو در آورد ممنون از لطف و محببتون...
اما...یک نفر گفته بود به مادرت بگو...ای بابا من که صد بار با گریه بهش گفتم من نیاز دارم ولی کاری ازش ساخته نیست
یک نفر گفته بود باکره نیستی...اما من نه تنها باکره هستم حتی تا حالا با هیچ مردی خلوت نکردم.
البته خیلی به پسره اعتماد ندارم.ولی تا اونجایی که میدونم پسر پاک و معتقدیه و خودش از ازدواج دائم بدش نمیاد ولی چون کوچکتر از منه و شرایطم رو نداره من نمی خوامش!
بعضی ها گفته بودند دختر باکره نمیتونه عقد موقت کنه...مرجع تقلید من اجازه میده در صورتی که دخول نشه!

ولی به هر حال...حرفای دوستان خیلی روم تاثیر گذاشت...تصمیم گرفتم تا سی سالگی صبر کنم.
تو روخدا به حق همین روز برام دعا کنید تا کاری دست خودم ندادم ، یه مرد خوب گیرم بیاد.شاید نفس یکی بگیره...

عمو حمید خدا حفظتون کنه،ان شاءالله هر چی ازخدا میخواین بهتون بده.
دعاتون خیــــــــــــــــــــلی قشنگ بود
هم چنان التماس دعا

فقط مى تونم بگم متاسفم براى اىن وضع جامعه. خدا عاقبت ما جوونها بخىر کنه

نمیدونم پس من وامثال من چی باید بگیم که سنمون 30 رو رد کرده. فکرکنم ما نه نیاز جنسی داریم نه نیاز عاطفی ونه نیاز به کسی که حس پشتیبان بودن بهت بده. نه عزیزمن ،ماهم همه ی این نیازهاروداریم ولی فقط صبر فقطصبر وبازهم صبر میکنیم وعفت پیشه میکنیم.

سنت اونقدرا هم بالا نیس که به فکر این کارافتادی!!هنوز وقت زیاد داری واسه ازدواج...من دعات میکنم گلم...

تا30 سالگیتون اگه ازدواج کردین که ایشالا و چه بهتر اما اگه هنوز نه که باز بیا خانواده برتر یه راهکار دیگه براتون در نظر میگیریم هییییییی تا 4 سال دیگه هم خدا کریمه

آقای نجفی پس چرا متنی که در مورد برادرم نوشتمو پست نکردید

من تا 29 سالگی مجرد بودم مث خودت مث بقیه دخترا نیاز جنسی و عاظفی رو شدیدا حس می کرم. همیشه تو دعاهام از خدا می خواستم بخت همه دختر پسرا رو باز کنه. به دخترهای خوب و نجیب پسرهای با ایمان بده بعدشم برای خودم دعا می کردم. تا 3 ماه پیش با یه پسر با خدا و با ایمان عقد کردم. سر سفره عقد اون زیر چادر عروسم که کسی من رو نمی دید اشکام سرازیربود. از خدا تشکر کردم و وقتی عاقد داشت صیغه عقد رو می خوند برای خوشبختی همه جوون ها دعا کردم و بخت همه اشون باز شه بعد برای خوشبختی خودم و همسرم دعا کردم. به خودم اومدم دیدم عاقد خطبه رو خونده و باید امضا کنم دفت رو... خواهر من صبر پیشه کن و به خدا توکل کن.خدا خودش گفته بخوانید تا استجابت کنم شما را. شاید این دیر ازدواج کردنت یه آزمایش صبر از طرف خدا. پس سعی کن سربلند بیرون بیایی.اون پسری که گفتی از خودت کوچیکتره.شرایط اطدواجم نداره و شما خودت نمی خوایش.باهاش صیغه کنی بکارتت رو از دست بدی دیگه نمی تونی ازدواج کنی.به چشم یه مطلقه مینیننت یا خدایی نکرده یه دختر هرزه.پسره بکارتتو ازت میگیره چند سال بعد میره ازدواج می کنه این شمایی که ضرر کردی.(شرمنده که این قد رک گفتم)

سلام تسنیم جان وقتی پیامتونو خوندم اشک توی چشمانم حلقه زد خواهش میکنم برای منم دعا کن تا خدا یه پسر با ایمان و سالم وصالح قسمتم کنه تا هم من در کنار اون خوشبخت باشم و هم اون در کنار من،برام دعا کن منم 28 سالمه ولی تا حالا هر خواستگاری داشتم معیارهای اولیه منو نداشتن من اصلا سختگیر نیستم،وقتی به پدر و مادرم نگاه میکنم شرمنده میشم غصه من توی چهره ی مامانم معلومه،برام دعا کنید.

عزیزم شما 26 سالته اینجوری میگی!- پس ماکه سنمون بالای 30 هست و مثل شما هستیم باید چی کار کنیم؟؟! واقعا از خیلی حرفها ناامید میشم از خودمون- شما الان دست اول هستی زیاد خواستگار نداری- بعدمی خوای دست دومی بشی که دیگه اصلا خواستگارهای خوب برات نمیاد
پس فعلا صبر کن- خودتو مثل ما سرگرم کن- خدا خودش روزی رسون هست-
اخه مامان بیچاره چی کار کنه- بره دست پسر مردمو بگیره بیاد بگه دختر منو بگیر؟؟!!!
از یه طرف میگم ما ها شدیم اینه دغ مادر پدرامون- بیشتر قصه پیری و تنهایی مارو میخورن

عایا شما وقتی در قطار دستشوییتان می گیرد ترمز قطار را می کشید؟!!!!!
عایا شما وقتی گرمتان می شود کپسول آتس نشانی را روی خود می گیرید؟!!!!!!!
عایا شما وقتی روی در آسانسور نوشته باشند خراب است دست به عملیات راپل می زنید؟!!!!!!
ازدواج موقت شرایط و زمان خاص خودشو داره.
در آخر به قول فامیل دور:
"من دیگه هیچ حرفی واسه گفتن ندارم"

26 سال اصلا اصلا اصلا اصلا سنی نیست واقعا سنی نیست در حال حاضر تازه آغاز سن مناسب برای تصمیم گیری های مهمی مثله ازدواجه ....ولی چون جدیدا دوره زمونه به عقب برگشته همه ازدواج ها زودهنگام شده و طلاق ها زیاد شده...آخه نیاز جنسی از 13 -14 سالگی شروع میشه با اولین نشانه های بلوغ پس بدوییم بریم تو همون سنم ازدواج کنیم، خواهر من در حال حاضر از لحظه لحظه زندگیت لذت ببر چون ازدواج با تموم خوبی ها و نکات مثبتی که داره اما مسئولیت زیادی هم داره...وقتی ازدواج کردی دیگه هیچ گاه به دوران تجرد بر نمی گردی....با برطرف نشدن نیاز جنیسی هم آدم نمی میره فقط خودت جدیش نگیر ...

همسن و هم شرایطیم عزیزم ...

صیغه عم دستور خداست و واقعا چقدر صبر,چقدر روزه و چقدر تقوا

پس دختراهم نیاز دارن پس چرا اونها ک شوهر میکنن اینقدر کلاس میزارن و پدر شوهر رو در میارن

سلام،،،من۲۳سالم،،سه سال پیش ک اومدم دانشگا عاشق یکی از پسرای دانشگامون شدم ک هم رشته ای من نیس و دوترم ازمن جلوتر،،،من اون زمان ک دیدمش ب قدری بهش علاقه مند شدم ک ناخداگاه تمام هوش وحواسم شد اون،،،عاقبت رفتم بهش گفتم البته با پیام،،،اینو بگم تا قبل ازین من حتی کلامی با پسر جماعت صخبت نکردم نه اینکه فضای خونمون بسته باشه یا خیلی خشکی مقدس باشم نه،،خودم خیلی مغرور بودم وکلا بچه مثبت بودم و سرم توی درس وهمیشه معلدم عالی بود و جزو شاگردای خوب و زرنگ البته خیلی هم مذهبی ینی الانم همه منو ب چشم ی ادم مذهبی می بینن،،،بگذریم،،،اون زمان ک بهش گفتم دوست دارم  اصلا بی جنبه بازی درنیورد و سعی کرد منو بفهمه ،،حدود ی ماه بعدش ازم خاست معرفی کنم و منم ک تواین مدت درموردش تحقیق کردم و ی کم اعتمادم جلب شد خودمو معرفی کردم ینی فقط نشونی دادم خودش اومد منو دبد تو دانشگا،،،بعدها ب من علاقه مند شد،،،،و بحث ازدواج پیش اومد اما هیچکدوم شرایطشو نداشتیم،،،بهم پیشنهاد صیغه موقت داد منم قبول نکردم اما ازونجایی ک خودم خیلی بهش علاقه داشتم  قبول کردم چون وقتی می دیدمش  ممکن بود کاری کنم ک گناه باشه،،،اینو بگم ک اصلا ب فکر مسایل جنسی نبودم فقط دوس داشتم مال من باشه ،،،اولین بار ک بعد از تعطیلات تابستون وشروع ترم جدید دیدمش خودم ازش خاستم چشماشو ببنده و ی کم دستاشو باز کنه نفهمید چی می خام یهو پریدم بغلش،،،واقعا دست خودم نبود،،،گفتم چشماشو ببنده چون ازش خیلی خجالت می کشیدم،،،واون با این کار من خیلی تعجب کرد و بعد منو زیاد تو بغل خودش نگه نداشت و زوذ ازم فاصله گرفت،،اومن موقع من حتی صیقه محرمیتم نخونده بودیم ینی من نمی خاستم،،،خلاصه بگم من خیلی بهش علاقه داستم طفلک بی تقصیر بود،،بعدم با دیدن این شرایط ترجیح دادم قبول کنم و صیغه بخونیم،،اینو بگم ک چقد تلاش کردم ک فراموشش کنم و نشد،،،من ۱۰کیلو وزن کم کردم و افت تحصیلی شدیدی داشتم طوری ک همه فهمیدن چمه،،،،الانم ک دوسال من و اون مثلا محرمیم ،،،با هم خیلی انس گرفتیم ،،تو رابطه اون همیسه مواظب باکره گی من بوده حتی سکس انال هم نداشتیم،،،،،ما موندیم،،،،حتی فکرشم نمی کردیم کارمون ب اینحا بکشه،،،خیلی پسر اقاییی،، اگه همه بگن مردا بی وفان و خاین من می گم مورد من این طور نیس،،،،مقصر خودم بودم،،،اون طفلک چ گناهی داشت تو این ماجرا،،،،،نمی دونم چیکار کردم ک تو این مخمصه افتادم،،،،درمورد ازدواج باید بگم ک ما هردومون شک داریم،،،ک نکنه اشتبا کنیم و بعد پشبمون شیم،،با کس دیگه هم ک معلوم نیس چطوری باشه و ازکجا معلوم این عشق تموم شه،،،،حتی خودمم تردید دارم از ازدواج باهاش،،،اونم ک مرده بیسنر از من شک داره ،،،ساید خیال می کنه من هرزه م ک دور از چشم خانواده م با هاش بودم و ازین فکرا،،،ک اقایون بهتر می دونن،،،،،،تو ابراز علاقه ش چیزی برامن کم نزاشته گرچه مغرورم هس و زیاد بروز نمی ده اما،،،،همیشه می گه بدجور شده،،