سلام دوستان

من 23 سالمه ، پنج سال پیش در حالی که من راضی نبودم اما مهر طلاق رو پیشونیم خورد . الان افسرگی دارم. هر چی بیشتر پیش میره بیشتر سختی های مطلقه بودن رو میچشم. من خیلی دختر منزوی و خجالتی هستم. بخصوص الان که افسردگی هم بهش اضافه شده و نمیتونم با اطرافیانم ارتباط برقرار کنم. امسال کنکور شرکت کردم رشته ارتباط تصویری و میخواستم شهر خودم قبول شم ولی بعد متوجه شدم اصلا دولتی نداره و بیشتر افسرده شدم.

علاوه بر اون نمره قبولی برای دانشگاه فرهنگیان رو کسب کردم اما به خاطر یک سال بزرگتر بودن رد شدم! خانوادم قول دادن بیان شهرستانی که قبول شدم برای زندگی . اما الان زیرش زدن و من باید اون جا تنهایی سر کنم چون هم کلاسی هام انگار عارشون میاد با من هم صحبت شن چون محجبه هستم . دانشگاهم دولتیه اما برای آدمی با شرایط روحی خاص من خیلی سخته تو خوابگاه با چند نفر سر و کله زدن و از اون ور خود کلاس ها و تکالیف و ...

چند روزی رفتم، اما واقعا اون جا زجرکش میشم. الان برگشتم شهر خودم و میخوام برم دانشگاه غیر انتفاعی . حداقل بعد کلاس برمیگردم خونه با آرامش به درس و هدفم میرسم. با خودم میگم چهار سال این همه سختی رو تحمل کنم برای چی وقتی میشم 27 ساله .

اما خیلی دو دلم ، نمیدونم چه کنم ، خواستم شما بزرگواران با تجربه راهنماییم کنید تا بتونم تصمیم درست بگیرم. فقط تا شنبه فرصت دارم


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مسائل زنان مطلقه و بیوه (۳۵ مطلب مشابه)