خانواده برتر

میدونین یادم فیلم نان و عشق و موتور هزار افتادم تو نوجوونیم دیدمش  اکبرعبدی که بابابزرگ عروس بود از خواستگار پرسید: اگه یه روز تو خیابون با خانومت داری راه میری یکی مزاحم خانومت بشه چکار می کنی؟ گفت: زنگ می زنم به نیروی انتظامی سوووسووول😂😂 بلاخره مردی گفتن! نباید اجازه همچین بی حرمتی رو بده! اما دیگه نبایدم طرف نابود کنه! خودم چند وقت پیش تو همین وبلاگ خوندم یه خانومی گفته بود که تو اتوبوس بین شهری وقتی کنار همسرش نشسته بوده کسی از صندلی پشت مزاحمش شده!!! و خانوم به شوهرش گفته و شوهرش بعد از اینکه مطمئن شده که خانوم خیال نکرده و واقعی بوده با طرف برخورد کرده و بعد از پیاده شدن ازش شکایتم کرده. همین ذهنمو درگیر کرده بود اضطراب گرفته بودم همش باخودم فکر میکردم اگه من جای اون خانوم بودم آیا به شوهرم این قضیه رو می گفتم چکار میکردم؟! تا اینکه یه روز به خودش گفتم که همچین چیزی خوندم. خیلی موقعیت وحشتناکیه!اگر من جای اون خانوم بودم میترسیدم به شما بگم. گفت:بیخود! چرا؟ گفتم : میترسیدم اونجا درگیر بشی خون و خونریزی بپا بشه! گفت: نه اینقدر دیوونه نیستم که بخاطر همچین مسئله ای خونریزی بپا کنم ولی پدرش درمیارم.🙃

تماس با 110

فقط موقر و سنگین و با کمال ادب بهش تذکر بده و درگیر نشه و اگه اون طرف قصد درگیری داشت سعی کنه اهمیت نده و بعد هم از محل دور شه. درواقع ما مسئول رفتار دیگران نیستیم و اگه کسی کار ناشایستی انجام داد در حقیقت از شأن خودش کاسته شده و کاری که میتونیم در این مواقع انجام بدیم حفظ شأن و منزلتمونه. 

میدونین یادم فیلم نان و عشق و موتور هزار افتادم تو نوجوونیم دیدمش  اکبرعبدی که بابابزرگ عروس بود از خواستگار پرسید: اگه یه روز تو خیابون با خانومت داری راه میری یکی مزاحم خانومت بشه چکار می کنی؟ گفت: زنگ می زنم به نیروی انتظامی سوووسووول😂😂 بلاخره مردی گفتن! نباید اجازه همچین بی حرمتی رو بده! اما دیگه نبایدم طرف نابود کنه! خودم چند وقت پیش تو همین وبلاگ خوندم یه خانومی گفته بود که تو اتوبوس بین شهری وقتی کنار همسرش نشسته بوده کسی از صندلی پشت مزاحمش شده!!! و خانوم به شوهرش گفته و شوهرش بعد از اینکه مطمئن شده که خانوم خیال نکرده و واقعی بوده با طرف برخورد کرده و بعد از پیاده شدن ازش شکایتم کرده. همین ذهنمو درگیر کرده بود اضطراب گرفته بودم همش باخودم فکر میکردم اگه من جای اون خانوم بودم آیا به شوهرم این قضیه رو می گفتم چکار میکردم؟! تا اینکه یه روز به خودش گفتم که همچین چیزی خوندم. خیلی موقعیت وحشتناکیه!اگر من جای اون خانوم بودم میترسیدم به شما بگم. گفت:بیخود! چرا؟ گفتم : میترسیدم اونجا درگیر بشی خون و خونریزی بپا بشه! گفت: نه اینقدر دیوونه نیستم که بخاطر همچین مسئله ای خونریزی بپا کنم ولی پدرش درمیارم.🙃

یاده یه خاطره افتادم  نوجوون بودم 16 ساله اینجوریا بعد میرفتم دنبال خواهرم از ایستگاه میوردمش خونه یروز چندتا از این جوونای لاابالی بهش تیکه انداختن حالا خوبه منم کنارش بودم داشتیم باهم میرفتیم خونه اونا رو حساب اینکه من بچه ام هیچ کاری نمی کنم منو بحساب نیوردن (اونا تقریبا 30 سالشون بود 5 نفر بودند) برگشتم با سر رفتم تو صورت یکیشون آقا تا جا داشتم زدنم :))) بعد جالب اینجا بود هیشکی هم نیومد کمک مردم ایستاده بودند می خندیدن:))) فقط خواهرم هی با کیف می زدشون ، از همه جالب تر چندتا سرباز پلیس هم اونجا بودند نیومدن کاری کنند...خلاصه بی غیرت زیاده شده .... حالا یه راه کار بهتون یاد بدم اگر مثلا دیدید تو کوچه تون لات و اراذل و اوباش هست دیدی مزاحمت ایجاد می کنند و اینا ....بجا پلیس برید بسیج همون منطقه تون معمولا تو مساجد پایگاه دارند برید قسمت عملیات بهشون کافی بگید همچین داستانی ...دیگه از فردا مطمن باشید اونا رو نخواهید دید(تو اینجور مسائل حکم دارند از نیرو انتظامی هم خرشون بیشتر میره)....نیرو انتظامی بره نهایتش یدون تعهد ازشون می گیره آزادشون می کنند ، ولی بسیج می گیره می برشون سپاه قشنگ ارشاد میشند :D حالا خلاصه من اگر الان همچین مشکلی واسم پیش بیاد حقوقی موضوع رو دنبال می کنم 4 تا از رفیقامم می برم دادگاه شهادت بدند ...(اصلا درگیری اشتباه ترین کار ممکن است این کارو نکنید)

یاده یه خاطره افتادم  نوجوون بودم 16 ساله اینجوریا بعد میرفتم دنبال خواهرم از ایستگاه میوردمش خونه یروز چندتا از این جوونای لاابالی بهش تیکه انداختن حالا خوبه منم کنارش بودم داشتیم باهم میرفتیم خونه اونا رو حساب اینکه من بچه ام هیچ کاری نمی کنم منو بحساب نیوردن (اونا تقریبا 30 سالشون بود 5 نفر بودند) برگشتم با سر رفتم تو صورت یکیشون آقا تا جا داشتم زدنم :))) بعد جالب اینجا بود هیشکی هم نیومد کمک مردم ایستاده بودند می خندیدن:))) فقط خواهرم هی با کیف می زدشون ، از همه جالب تر چندتا سرباز پلیس هم اونجا بودند نیومدن کاری کنند...خلاصه بی غیرت زیاده شده .... حالا یه راه کار بهتون یاد بدم اگر مثلا دیدید تو کوچه تون لات و اراذل و اوباش هست دیدی مزاحمت ایجاد می کنند و اینا ....بجا پلیس برید بسیج همون منطقه تون معمولا تو مساجد پایگاه دارند برید قسمت عملیات بهشون کافی بگید همچین داستانی ...دیگه از فردا مطمن باشید اونا رو نخواهید دید(تو اینجور مسائل حکم دارند از نیرو انتظامی هم خرشون بیشتر میره)....نیرو انتظامی بره نهایتش یدون تعهد ازشون می گیره آزادشون می کنند ، ولی بسیج می گیره می برشون سپاه قشنگ ارشاد میشند :D حالا خلاصه من اگر الان همچین مشکلی واسم پیش بیاد حقوقی موضوع رو دنبال می کنم 4 تا از رفیقامم می برم دادگاه شهادت بدند ...(اصلا درگیری اشتباه ترین کار ممکن است این کارو نکنید)

یاده یه خاطره افتادم  نوجوون بودم 16 ساله اینجوریا بعد میرفتم دنبال خواهرم از ایستگاه میوردمش خونه یروز چندتا از این جوونای لاابالی بهش تیکه انداختن حالا خوبه منم کنارش بودم داشتیم باهم میرفتیم خونه اونا رو حساب اینکه من بچه ام هیچ کاری نمی کنم منو بحساب نیوردن (اونا تقریبا 30 سالشون بود 5 نفر بودند) برگشتم با سر رفتم تو صورت یکیشون آقا تا جا داشتم زدنم :))) بعد جالب اینجا بود هیشکی هم نیومد کمک مردم ایستاده بودند می خندیدن:))) فقط خواهرم هی با کیف می زدشون ، از همه جالب تر چندتا سرباز پلیس هم اونجا بودند نیومدن کاری کنند...خلاصه بی غیرت زیاده شده .... حالا یه راه کار بهتون یاد بدم اگر مثلا دیدید تو کوچه تون لات و اراذل و اوباش هست دیدی مزاحمت ایجاد می کنند و اینا ....بجا پلیس برید بسیج همون منطقه تون معمولا تو مساجد پایگاه دارند برید قسمت عملیات بهشون کافی بگید همچین داستانی ...دیگه از فردا مطمن باشید اونا رو نخواهید دید(تو اینجور مسائل حکم دارند از نیرو انتظامی هم خرشون بیشتر میره)....نیرو انتظامی بره نهایتش یدون تعهد ازشون می گیره آزادشون می کنند ، ولی بسیج می گیره می برشون سپاه قشنگ ارشاد میشند :D حالا خلاصه من اگر الان همچین مشکلی واسم پیش بیاد حقوقی موضوع رو دنبال می کنم 4 تا از رفیقامم می برم دادگاه شهادت بدند ...(اصلا درگیری اشتباه ترین کار ممکن است این کارو نکنید)

شما واقعا فکر میکنید وقتی یه مرد میره رو حالت درگیری دیگه دگمه stop داره؟؟؟ خیلی از اعدامی ها فقط قصد یه دعوا ساده داشتن اما آخرش رفتن رو چهارپایه

اونوقت خانومش به یک چشم دیگه نیگاش نمیکنه یا ممکنه بعد بگه عرضه نداشتی بخاطر من کاری کنی یا چه میدونم شوهره احساس مردونگی نکنه دیگه پیش خانومش و....

سلام و درود خداوند برشما شرایط سختیه .احتمالا یه درگیری مشتی تا جایی که طرف به غلط کردن بیفته  در مقابل کسی که جلو شما به ناموستون متلک میگه تماس با 110 و تذکر دادن و بی محلی و ... اینا خودش یه جورایی کم کردن زشتی کار طرف رو میرسونه و احتمالا دفعه بعد جسور تر میشه ناموس آدم  همه چیز آدمه  اصلا اهل دعوا نیستم اما تو این یه مورد خاص تا پای قتل هم که شده میرم و ...

تماس با 110

م.ج .. سلام برادر ، بسیج کلا ساختارش عوض شده کلی طرح جدید اومده که از حالت قبلی خارجش کرده....حالا خیلی با سپاه همکاری می کنند...شما میگید مجوز ندارند ولی من می گم که انجام میدند....در کل بسیج ما که انجام میده مجوز هم دارند...:D (حالا خارج از این موضوع مجوز اشکالش کجاست که بخواهند همچین کاری کنند؟ مردم هم دعاشون می کنند شر ارازل و اوباش رو کم کنند)

نظرات اینجا چقدر بد بود!  نمیدونم شاید من فرق کنم !  اقایون یه جور از خشونت حرف میزنن و اسمشو میزارن غیرت حس بدی دست میده به ادم !!!! یه جایی چند وقت پیش از یه خانوم ج گوش میدادم که میگفت انگار مردای کشورمون تو روند تربیتشون، وظیفشونه خشونت و خشم هم داشته باشن و جزیی از اموزشهای تربیتیشونه !!! اینجا نظراتو خوندم یاد اون حرف اون خانوم افتادم !  یه خاطره بگم . چندین سال پیش یه همسایه داشتیم ساختمونشون از خونه ما بلند تر بود و از پشت بام خونشون اگه میومدن لبه اش ، میتونستن اتاق منو ببینن !  یه شب تو تاریکی احساس کردم یه نوری به چشمم میخوره ! چشمامو باز کردم دیدم پسر همسایه با یه چراغ قوه داره نور میزنه رو صورتم !!! صبحش با ترس و لرز رفتم ماجرا رو به بابام گفتم ! تو اون سنم فکر میکردم بابام میره دعوا و استرس داشتم ! ولی در کمال تعجب من نرفت دعوا و فقط ماجرا رو قشنگ ازم پرسید که مطمئنم یا نه !‌     بعدش رفت دم خونه شون به پدر پسره گفت دیشب من ( خود بابا) تو اتاق بودم و از پشت بوم خونت چراغ زدن تو چشمم !‌ بابای پسره هم که از ماجرا خبر نداشت زد زیرش ، بابا هم گفت برو تو خونه بپرس دیشب کی پشت بومتون بوده ، لابد دزد بوده دفعه بعد ببینم چنین چیزی رو هر کی اون بالا باشه از همونجا پرتش میکنم پایین و قانونی پیگیری میکنم !  اون موقع این قصه رو که برای دوستم تعریف میکردم به شوخی بهم گفت بابات چه بی غیرته اگه بابای من بود همون موقع دعوا راه مینداخت و ... !  الان بعد چندین سال ازون ماجرا میبینم کار بابای من چقدر خوب بوده و چقدر برای من ارزشمنده !‌  هم یه کاری کرد اسم من که دخترشم رو بین اونا نیاورد و اونا نمیتونستن بگن لابد دختره خودش نخ داد و کرم از درخته !!! پسره هم مطمئنا نمیرفت نمیگفت بابای دختره تو اتاق نبود ک :) هم اینکه پسره فهمید من ازون دخترا نیستم اگه چیزی دیدم از ترس چیزی نگم و باعث شد دیگه نخواد تکرار کنه ، هم پدر پسره اومد در خونمون از بابا معذرت خواهی کرد و یه جور با یه دروغ قضیه رو خواست ماست مالی کنه ، هم اینکه دیگه پسره شبا رو پشت بوم نیومد!  این رفتار پدر من تو ذهنم ثبت شد و بعد اون هر موقع مزاحمتی واسم پیش میومد من خیلی راحت به بابا میگفتم ! برعکس میدیدم دوستامو که از ترس داداش یا پدرشون خیلی چیزا رو مخفی میکردن و کسی نبود مشکلشون رو حل کنه !!!  دعوا و مشت زدن طرف برای ادمی مثل من نه باعث میشه ته دلم خوشم بیاد از این مثلا غیرت همسرم !!! نه هیچوقت کنار اون ادم احساس امنیت میکنم و هیچوقت نمیتونم باهاش راحت باشم !!!   برای هرخانومی تو محیط کار ،اجتماع و هر جای دیگه ایی ممکنه مزاحمتهایی پیش بیاد ، وقتی اون خانوم رو منطق و درایت همسرش نتونه حساب کنه تا ازش کمک بخواد این رگ غیرتاتون که اینجا با افتخار ازش حرف زدید هیچ جای افتخاری نداره و باید بیشتر شرمنده باشید ازین رفتار!  وقتی من تو محیط کار مزاحمتی ببینم و اگه بخوام به مثلا همسرم بگم و اون بیاد دعوا یا بگه دیگه نرو سر کار هیچوقت احساس امنیت کنار این ادم نمیکنم و مدام استرس اینو دارم ازش بپوشونم همه چی رو !! این همه امار قتل و مرگو میر تو دعواهای خیابونی رو هر سال بهمون میگن که همه چی فقط یه لحظه اتفاق میوفته اونوقت همه اومدن اینجا با افتخار میگن اگه بتونیم میزنیم طرفو !!! اگه یه لحظه بزنید و اون طرف بمیره میفهمید به اسم غیرت چه بازی با زندگی خودتون و خونوادتون کردید؟  یا میخواید با افتخار بگید غیرت داشتم !! وظیفم میدونستم برم طرفو بزنم ؟!!! با احترام بهتون این رفتارها باعث تاسفه از نظر من !  هر فردی مختاره هر جور دلش میخواد با زن و دخترش رفتار کنه ... فقط لطفا ضعف و ناتوانیتون رو کنترل خشمتون رو اسمشو غیرت نزارید!    بعضی وقتا فکر میکنم من با این روحیاتم نمیتونم ازدواج کنم و ادمی که دلم میخواد رو پیدا کنم ‌!  ‌

دوستان بهترین کار اینه که اگه وقتش رو دارید باشگاه بدنسازی برید و کلاس رزمی ثبت نام کنید نه برای اینکه دعوا کنید برای پیشگیری و اینکه هیکل شما رو ببینه و جرات نداشته باشه متلک بگه یا کاری کنه این چیزی که می گم ۱۰۰ درصد تضمینی هست من تو شهری زندگی می کنم که فرهنگش زیر صفر هست و یک خانوم حتی تو روز می ترسه تنها بیرون بیاد  اینجا آدم های مریضی داره که بعضی وقت ها به خانوم ها کنار همسرشون هم متلک می گن و دعواش رو هم می پذیرن من ۵ ساله بدنسازی رفتم و بوکس و کاراته هم کار کردم  زمانی که همراه خواهر و مادرم یا خانوم های آشنای فامیل بیرون میرم این افراد حتی جرات نگاه کردن هم ندارن  اگه این مسائل خیلی براتون مهمه پس خودتون رو قوی کنید تا افراد این مدلی از شما بترسن و کاری نکنن اگه کاری هم کردن خدا رحمتشون کنه 

من که اگ کسی بخاد به ناموسم نگا چپ کنه مادرشو به عزاش میشونم همونجا تختش میکنم با چاقو میزنمش یعنی میکشمش  . من کوردم و کورد یعنی غیرت تعصب و ناموس پرستی و شجاعت و جنجگجویی