نمیدونم کی هستم نمیدونم از زندگی ام چی میخوام انگار توی یه برزخ گیر افتادم ، روزا همش برام تکراری شده چشام هر روز ضعیف تر میشه هر روز بیشتر از روز قبل احساس نا امیدی میکنم انگار دارم تباه میشم کمکم کنین .
انگار این عمر 24 ساله ای که خدا بهم داده هیچ سودی برام نداشته همش خاطرات تلخ جلوی چشامه هیچ کار مفیدی نکردم فقط هر روز دارم به برزخی که برای خودم ساختم نزدیک تر میشم این احساس پوچی داره دیوونه ام میکنه هیچ برنامه ای برای زندگیم ندارم هیچ هدفی ندارم هیچ چیزی رو خودم بدست نیاوردم که بهش افتخار کنم .
هیچ موفقیتی کسب نکردم کاش همه چیز طور دیگه بود میدونم دارم ناشکری میکنم اما منم مشکلات خودم رو دارم همه چیز که پول نیست پس عزت و غرور چی میشه انگیزه و امید چی میشه من الان نه هدفی دارم نه امیدی به آینده میدونم براتون مسخره اس ولی اینو فردی به شما میگه که همه چیزشو پدرش براش محیا کرده از خونه و ماشین گرفته تا پول تو جیبی اش من توی جوونی احساس پیری میکنم حس بازنده بودن .
" پسری در آستانه فصلی سرد "
مرتبط:
آیا حس پوچ گرایی بعد از چندین جلسه قابل درمانه ؟
از وقتی ترک تحصیل کردم زندگیم به پوچی میگذره
احساس پوچی میکنم که چرا سمت رشته مورد علاقم نرفتم
← مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه)
- ۳۶۲۱ بازدید توسط ۲۵۳۷ نفر
- دوشنبه ۵ تیر ۹۶ - ۲۱:۰۰