سلام به همگی
سوالی که دارم خیلی واسم مهمه و ازتون میخوام سوالم رو خوب بخونید و اگه میتونین راهنماییم کنین . سوال من در مورد مشکلی که با مادر بزرگم پیدا کردیم.
من یه مادر بزرگ پیر دارم که سال های قبل خیلی به ما بدی کرده البته خوبی هایی هم داشت ولی بدی هاش خوبی هاش رو شسته و با خودش برده. اون همیشه میگه بچه های پسرام از خون خودمونن ولی بچه های دخترام نه.
یا سالها پیش عروس هاش رو از دخترهاش به خودش نزدیکتر میدونست یعنی به عروس هاش بیشتر از دخترهاش خوبی میکرد .
یه بار رفته بود سفر مکه یه دونه عروسک آورده بود با دو سه تا ماشین اسباب بازی میدونین چیکار کرد جلوی چشم من و خواهرم که هر دومون دختریم عروسک رو داد به پسر داییم و گفت که باباش پول داده واسش عروسک بگیرم و پسر خالم که ۹ سال داشت بهش گفت مامان بزرگ اون مگه دختره که بهش عروسک میدی عروسک رو باید بدی به اینها که دخترن ولی اون هم ماشین و هم عروسک رو داد به اونها .
گیرم که به فرض محال باباش پول داده اون عقل ناقص تو چرا کار نکرده که یه عروسک هم واسه این دو تا دختر بگیری؟ فقیر هم که نبودی بگیم نداشتی. و خیلی رفتارهای مزخرف دیگه که مجال گفتن نیست...

ولی حالا که پدر بزرگم فوت کرده و مادر بزرگم تنها شده میگه شما دخترای خودمین از ما انتظار داره بریم بمونیم پیشش و بهش رسیدگی کنیم عروسهاش هم که دیگه بهش محل نمیذارن .سوال من اینه که اگه شما جای ما بودین چه رفتاری باهاش میکردین ؟
با یه آدم خسیس و بد اخلاق ؟ با اینکه وضع مالیش هم خیلی خوبه ولی انقد خسیسه که دلش نمیاد یه ریال از پولهاش رو خرج کنه همه رو جمع میکنه توی بانک .
همین امسال عید یه کار خنده داری کرد که حالا هم یادم میفته نمیدونم بخندم یا گریه کنم . رفته بودم پیشش دیدم از تو کیفش یه چیزی داره در میاره میگه اینجا یه چیزی واست نگه داشتم منم فکر کردم چیه؟ میدونین چی بود؟
یه اسکناس ۲۰۰ ریالی در آورد داد بهم گفت گذاشتم لای قرآن . من هم اصلا به روی خودم نیاوردم گذاشتم تو کیفم به هیشکی هم نگفتم .من اصلا به پول اون احتیاجی ندارم .آیا چنین اعجوبه ای دیدین تا حالا؟
بعضی وقتا یه فرقایی بین دخترا پسراش میذاشت که مامانم گریش میگرفت ولی واسه اینکه بی احترامی نکنه چیزی بهشون نمیگفت . حالا که پیر شده میگه شما باید بیاین به من برسین  . اصلا اینجوری بگم دخترهاش که ازدواج کرده بودن انگار مثل آشغال اونا رو انداخته بود دور. حالا میگه من تنها موندم بیاین به من برسین .
یاد اون ضرب المثل میافتم که: جیک جیک مستونت بود فکر زمستونت بود ؟ حالا شما بگین جای ما بودین با این مادر بزرگ چجوری رفتار میکردین راستو حسینی . البته ما هم کم و بیش بهش میرسیم ولی نه از ته دل بلکه فقط از روی دلسوزی . بعضی وقتا که کارهاش یادم میفته ازش متنفر میشم . ازتون میخوام منو راهنمایی کنین .
از همه پدر و مادرها میخوام بین بچه هاتون فرق نذارین همچنین بین نوه هاتون چون همشون یه نعمت از طرف خداوندن.
از همتون ممنونم...

برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مسائل سالمندان (۹ مطلب مشابه) جهت اطلاع پدران و مادران (۱۵۸ مطلب مشابه)