سلام وقت بخیر
در این پست می تونید با توجه به قوانین وبلاگ، با هم بحث کنید.
← مربوط به خانواده برتر (۵۹۹ مطلب مشابه)
- ۳۰۸۲ بازدید توسط ۱۸۸۵ نفر
- جمعه ۲۲ بهمن ۰۰ - ۲۲:۲۱
سلام وقت بخیر
در این پست می تونید با توجه به قوانین وبلاگ، با هم بحث کنید.
سلام وقت بخیر . ممنونم از انجمن خوبتون. پسری ۲۸ ساله هستم تحصیل کرده و کارمند شرکت خصوصی هستم. قصد ازدواج دارم و به خانواده هم گفتم. با توجه به شرایط اقتصادی کشور برای ازدواج دغدغه مالی همیشه ذهنم رو مشغول میکنه. از شرایط مادی ازدواج ماشین با درآمد خودم خریدم. خونه هم به لطف وام مسکن و کمک پدرتهیه شده. پس انداز ۳۰ میلیونی هم در حال حاظر دارم و هر ماه مبلغی به این عدد اضافه میکنم جهت پس انداز. حقوق ماهانه بنده هم بین ۸ میلیون هست. اهل رشت هستم استان گیلان. خواستم از متاهلین عزیز یا کسانی که در شرف ازدواج و خواستگاری هستند و با وضعیت مخارج بیشتر آشنا هستند راهنمایی بگیرم. آیا وضعیت فعلی اقتصادی بنده مناسب شروع زندگی هست؟
ممنونم
به محمد حسن؛
با سلام. ببینید دوست عزیز همه چیز برمیگرده به انتظارات و توقعات مادی خودتون و طرف مقابلتون از ازدواج. همه میدونیم در مبحث ازدواج قطعا مسائل مادی همه چیز نیست اما نقش پررنگی داره.
به هر حال در صورتی که تصمیم جدی برای تشکیل زندگی مشترک دارید، باید در ابتدا به دنبال شخصی بگردید که شرایط شما را به همین شکلی که هست قبول کنه و هر دو در کنار هم سعی در بهبود و ارتقای وضع موجود خودتون داشته باشید. اگر کسی را با این طرز تفکر پیدا کردید قطعا به نفعتون خواهد شد. زندگی امروز بدون چالش نیست اما با وجود یک همراه و همسر واقعی و روحیه ی تلاش و قناعت، می تونید خوشبخت بشید. اما باز هم میگم با توجه به شرایط اجتماعی موجود، یافتن شخصی با چنین تفکر و روحیاتی نیازمند دقت و زمان بسیاری هست. همچنین می طلبه در وهله اول خودتون هم چنین تفکری داشته باشید.
با آرزوی موفقیت.
به محمدحسن
مناسب شروع زندگی هست
ولی ادم های مثل شما طعمه خوبی هستن برا افراد تجار مهریه ...
ترجیحا تنها پیشنهاد اینه که در زندگی خودخواه باش و زیر بار انتظارات بی مورد نرو قدر خودتو بدون
به آقای محمدحسن
سلام دوست عزیز. بستگی داره چجور دختری بخوای چقدر وضع مالی طرف مقابل برات مهم باشه. بستگی داره چه توقعاتی داشته باشی.
ولی از من می شنوی دنبال دختری بگرد که زن زندگی باشه و دوسش داشته باشی.
سلام اصحاب کهف عزیز ، چقدر شهریور تا الان که نزدیک اسفنده زود گذشت.
به خاطر این که گفتم احتمالا دیگه به گفتگوی آزاد شهریور ماه سر نزنی اینجا برات نوشتم .
اصحاب کهف عزیز فکر نکنی که کامنتت خدایی نکرده ، نخوندم ، اتفاقا خوندم فقط به خاطر تعطیلی دوره ای وبلاگ کامنتی نذاشتم ، ببخشید ، و واقعا ازتون ممنونم که برای خوندن کامنتم وقت گذاشتید و بازم ممنونم که وقت گذاشتید و کلی تایپ کردید.
راستش من تو خانواده ی معتقدی دنیا اومدم نه خیلی مذهبی نه خیلی ... معمولی... طرف مامانم ، مامانم و یکی از خاله هام چادر سر می کنن ، اما طرف پدرم مذهبی هستن. خانواده خودمون هم متعادله از لحاظ اعتقادی
من از نوجونی هم زیاد تو قید و بند حجاب مو نبودم ، نه این که رعایت نمی کردم اتفاقا رعایت می کردم البته تنها برای دل خانوادم ولی خب قبول نداشتم ، تازه 4 سال هم چادر سر کردم از 14 تا 18 ،اونم راستش اصلا دلم باهاش نبود فقط چون بابام دوست داشت سر کردم ، و عمیقا خیلی ناراحت بودم از سر کردنش و حس می کردم من لیاقت چادر ندارم ؛چون قبولش ندارم و اصلا حس می کردم چیزی که نیستم به نمایش میذارم و عذاب وجدان داشتم ، می تونستم خیلی زودتر چادرم بردارم ولی خب شاید حس خجالت از این که بقیه بگن دوروعه باهام بود و صد البته لجبازی با خودم خلاصه بعد کنکورم چادر گذاشتم کنار و انگار یک کوله از عذاب وجدان خودم نبودن، از دوشم برداشته شد.واقعا حس راحتی کردم.اگرچه الان اصلا دلم نمیخواد با همکلاسی های 2 سال پیشم ارتباط داشته باشم چون مطمینم تو ذهنشون من یک آدم دورو فرض می کنن تا الان هم فقط مجازی باهاشون در ارتباط بودم. و راستش همش خودم بابت این سرزنش می کنم که اصلا چرا چادر که دوست نداشتم سر کردم و حالا که درآوردم باید مورد قضاوت قرار بگیرم( تو پرانتز اضافه کنم به شدت آدم استرسی و خودخوری هستم تو ظاهرم کسی متوجه نمیشه و فکر می کنه خیلی ریلکس و آرومم و فارغ از غم دنیا ولی خب دل من هیاهو میشه به خاطر هر مسله کوچیکی شاید ریشه تو بچگی داشته باشه). اینم اضافه کنم خانوادم اونطور نبودن که گیر بدن سر کن و اینا من خواهرم به انتخاب خودش سرش نکرد و هرجور دلش میخواست می گشت ( بچه بدی نیست ، از لحاظ پوششی میگم) و الان که 20 سالمه اصلا نمی تونم این قضیه ، مو قبول کنم ، نه تنها اون الان فقط صحت خدا و ادیان و پیامبربرام بی شبه است و در مسایل دیگه برام شبه ایجاد شده . اینم اضافه کنم که این احساسات ، اعتقادات یک شبه اتفاق نیوفتاد ، طی یک دوره دوساله که واقعا خدا رو نیاز داشتم و به تمام مقدساتی که می شناختم التماس کردم ولی فرجی حاصل نشد . (مشکل مادی ، معنوی ، ازدواج مزدواج نبود ، به خاطر مشکلات روحی) بعد از اون به شدت ایمانم از دست دادم اخه مگه 2 سال کمه؟ نماز هامم ول کردم ، البته الان باز شروع کردم . خب آدم ها هر چقدر جلو میرن عقاید و تفکراتشون تغییر می کنه و منم از اون دسته بودم که دچار تغییر شدن وفکر نکنم بتونم به اعتقاد گذشته برگردم کلی مطلب خوندم و گشتم و به هیچ دلیل قانع کننده ای نرسیدم. و دیدم که من دارم خودم بی نهایت آزار میدم ، شاید بعضی از این مسایل که من روشون گیر سپیچ دادم اصلا مهم نیست چرا مثل آدم زندگیم همونطور که فکر می کنم نکنم و به اصول اخلاقی و رفتاری پایبند باشم.
راستش این مسله حجاب در عقاید دیگم مثل دوستی و روابط با جنس مخالف تاثیری نذاشته ، چون یک سری عقایدی از قبل داشتم که کم و بیش ثابت موندن . و تا حالا نه دوستی با آقایی به صورت حضوری نه تلفتی نه اسمسی نداشتم حتی در حد حرف هم نبوده ، متاسفانه من از این لحاظ خیلی بچه خوبی برای پدر و مادرم بودم ، این متاسفانه ای که میگم به خاطر اینه که من همیشه سعی کردم دختر خوبی باشم و از لحاظ اخلاقی بودم اما مامان من معتقده تا حالا دختری به بدی و بدختی و بیچارگی من ندیده ( بخشیش به خاطر اینکه در مسایل درسی شکست خوردم وبخشی به خاطر اینکه مامانم به هیچی راضی نیست و از جوونی عصبی بوده شدید) این دل من شدیدا میشکنه نتیجه گرفتم هرکی خلاف میل بقیه عمل کنه بقیه بهش بیشتر احترام میذارم
خلاصه این داستان پیچیده و عجیب غریب من بود:) ، نمی دونم از کی همه چی انقدر درهم برهم شد و تمام احساساتم قاطی پاتی شد و با خودم غریبه شدم و خودم تو خودم گم کرد ( اینا رو از لحاظ حجاب و اینا نمی گم از لحاظ مسایل روحی) ولی خب امیدوارم پایان خوشی داشته باشم.
بازم ممنونم که کامنت هام خوندید و جواب دادید
در آخر دوستان من به چادر توهین نکردم یک وقت خدایی نکرده سوتفاهم نشه ( چون گفتم یک وقت اشتباه برداشت نشه بعد ریپلای بشم و از این قبیل جواب ها که 1- همون بهتر که درآوردی بی لیاقت 2- بی حجاب بدخت دریافت نکنم 😅
من گفتم که واقعا حس کردم من لیاقت چادر سر کردن نداشتم چون اصلا از وانمود کردن به پوششی که بهش باور نداستم در عذاب بودن ( حس دروغگو بودن و مسخره کردن چادر و اصلا توهین به عزیزانی که چادر سر می کنن ، گرچه با چادر خیلی حجابم رعایت می کردم که باعث بد جلوه داده شدن چادری ها نشم ، چون خودم هم اصلا خوشک نمیاد که کسی چادر سر کنه و حجابش رو رعایت نکنه )
آقای نجفی ممنون میشم منتشر کنید ، خیلی تایپ کردم.
سلام وقتتون بخیر
امیدوارم که سلامت باشید🌹
خانم فرشته آبی عزیز
میخواستم ازتون راهنمایی بگیرم
من دلم میخواد در ازدواج فردی رو انتخاب کنم که درکنار مذهبی بودن خودخواه و مغرور نباشه، دوست دارم هردو برای خوشبختی هم تلاش کنیم، یعنی من اون رو ببینم و اون من رو به جای اینکه هرکدوم خودمون رو ببینیم.
اما من نمیدونم چطور طرف مقابلم رو بسنجم آیا در طی آشنایی و مشاهده ی رفتار این شناخت حاصل میشه یا باید امتحان کنم طرفم رو
میتونم از شما بخوام که هم معیارهای اصلی که در نظر گرفتید برای ازدواجتون و هم سوالات یا راهکارهای مهمی که به کاربستید برای سنجش و هر توصیه ای که دارید رو بهم بگید.
میدونم که سرتون شلوغه ولی اگر لطف کنید تجربتون رو بگید ممنون میشم چون به تازگی خیلی مضطرب شدم که فرد مناسبی رو ممکنه انتخاب نکنم.
پیشاپیش ممنون از لطفتون🌹💚
سلام به راحیل عزیز
به نظرم مذهبی بودن یا نبودن مهم نیست انسان بودن مهم ه . برای انسانیت داشتن حتما لازم نیست مذهبی یا غیر مذهبی باشی ...بودن مذهبی هایی که به اسم مذهب و استناد به همون آیات قوام بودن مردان به زنان و چند همسری و حجاب و ...یه بلای سر طرف مقابل اوردند که اون خانم از هرچی دین و مذهب وحجاب و ازدواج ه عاصی شده و جون ش رو برداشته و فرار کرده .
غیرمذهبی هایی هم دیدم که مشروب و سیگار شون ترک نمی شه ولی جز به زن خودشون نگاه نمی کنند و امین اموال مردم و رازدار اسرارشون و میاندار و بزرگتر فامیل موقع اختلافات هم هستند ...
در مورد خودخواه و مغرور نبودن هم دو کفه ترازو داره کلیات و جزییات . باید کنار هم دیده بشه . بعد شما باید ببینی بنا به سلیقه خودت دو تا کفه ترازو در چه حدی اگر باشه برات خوب ه نمی گم ایده آل می گم خوب .
حالا چند تا مصداق در مورد خودم که در زمینه مغرور و خودخواه نبودن برام مهم بود .
ایشون نگاه برابر به جنس زن داشت نگاه بالا به پایین نداشت و اینکه چون حالا من دکتر هستم از طرف مقابل بالاترم شرط و شروط خاصی بذارم یا رفتار خاصی بکنم یا انتظار خاصی داشته باشم..اصلا .
با افراد پیر و سالخورده چه پدر و مادر خودش چه پدرو مادر من چه بیماری که بهش مراجعه بکنه و به خصوص با بچه ها دخترو پسر در هر سنی رابطه اش خیلی خوب بود و هست ( ناشناس رفتم و رفتارش رو دیدم ) معمولا کسانی که با فطرت پاک بچه ها رابطه خوب برقرار می کنند و مراعات سن و سال و عزت و احترام افراد سن بالا رو می کنند آدمهای مهربونی هستند آدم مهربون هم ( در حیطه روابط شخصی نه کاری ) خودخواه و مغرور نمی شه.
در مقابل قرض یا کمک مالی گرفتن از دیگران حتی پدر و مادر هم احتیاط می کنند حاضرن با کمتر از نظر مادی یک زندگی رو شروع کنند ولی غرور شون جریحه دار نشه...مثلا من و ایشون از صفر تا صد برای مراسم عروسی خودمون هزینه کردیم و از خانواده ها کمک نگرفتیم . می گفت احترام شون واجب ه و برام مشاور امین هستند ولی اگه حمایت بگیرم شاید راهی باز بشه که در مسایلی که دلم نمی خواد هم دخالت کنند .
انتظار کمک مادی نداشت می گفت اگر هم کمک می کنی از سر لطف ه .
قصد تغییر دادن ، تحمیل عقاید ، تحمیل یک پوشش خاص رو نداشت تا حالا ندیدم پشت سر کسی به خصوص از جامعه زنان حرف بزنه یا من رو مقایسه با کسی بکنه ...می گفت من همین پکیج رو از نظر ظاهر و رفتار و تحصیلات و خانواده و فرهنگ رو دیدم و پسندیدم .
اجازه ندادن به دخالت دیگران و استقلال عاطفی و فکری و مالی. مثلا به من گفت من می خوام کنار شما شاد و با آرامش زندگی کنم . می گفت برداشت م این ه در کنار شما لذت رفاه و پیشرفت مادی و معنوی خواهم داشت ..شادی و آرامش دونفره مون برام از همه چی مهمتره و منطقا کسی نمی تونه من رو منصرف کنه حالا هرکی می خواد حرف بزنه بزنه برام مهم نیست .
رومانتیک بودن . به نظرم اگر یک مرد رومانتیک ه پس قطعا مهربون ه و خودخواه هم نیست .
مراعات کردن ...در هیچ موردی عجله نداشت ( چه جور بنویسم که سانسور نشه ) من رو تحت فشار نمی گذاشت می گفت همه چی به موقع ش .
عزیزم از نظر مغرور و خودخواه نبودن این موارد برام مهم بود ولی از همه مهمتر برای هر دومون این بود که از همون اولین دیدار حس خوبی بهم داشتیم مثل یه بازی تنیس روی میز که به دو طرف حال می ده مکالمه چندین ساعته ما لذت می داد و متوجه گذر زمان نمی شدیم حرف زیاد داشتیم بزنیم چون فراتر از تصور مشابهت داشتیم از منظر خانوادگی فرهنگی و اقتصادی و نگاه به زندگی ورزش موسیقی بچه ...الان اگر ازش بپرسی در مورد چی حرف زدیم یادش نیست ها فقط می گه بعد از پایان دیدارهامون حس خوب آرامش و نشاط و دلتنگی ی داشتم که دلیل ش رو نمی دونستم .
موفق باشی
سلام وعرض ادب خدمت همه دوستان
وعرض تبریک پیشاپیش وشادباش میلادهمای رحمت،خدمت همه آقایان (اعضاومدیران) محترم وبلاگ خانواده برتر🌺
مردها.....
دوست داشتنی و مهربان اند.
عاشق محبت واقعی.
گاهی وقتا مثل یه بچه از ته دل خوشحالند.
و گاهی مثل یک پیرمرد خسته،
اکثرشان تنهایی را تجربه کرده اند.
بیشترشان درد کشیده اند.
و اکثرا غمهایشان را دروجودشان مخفی کرده اند.
خیلی از اشک ها را نگذاشته اند از چشمانشان بیرون بریزد.
مردها میروند قدم میزنند تا یادشان نرود که بجای گریه باید قدمهای محکم داشته باشند.
همانهایی که اگر عاشق شوند ؛
برایتان شاملو میشوند و بیستون میکنند.
و تو بهشت را روی زمین خواهی داشت.
آری این ها مرد هستند......
یادپدران آسمانی گرامی باد
پدرم مگرتوچندنفربودی که بعدازرفتنت شهرخالی شد ازآدم ها💐
سلام، خیلی سپاسگزارم.🌹🌹🌺
خیلی کامنتتون حس خوبی بهم داد
ان شاءالله سلامت و سربلند باشید و روز به روز خوشبخت تر.
نکات خیلی خوبی رو اشاره کردید کامنتتون رو چند بار دیگه میخونم و ذخیرش هم کردم که نکات بیشتری رو ازش یاد بگیرم🙏💚
من کامنت های شمارو میخونم خیلی سیاست زنانتون خوبه من صفرم در این زمینه
منبع مفیدی میشناسید لطف کنید بهم معرفی کنید خیلی ممنون 🙏
سلام به راحیل عزیز
عزیزم خوشحال م حس خوبی گرفتید در مورد منبع من هر کتابی دست م می رسید می خوندم ولی متاسفانه همه رو دادم به دوست و آشنا ...یه چند کتابی که اونموقع چند وقت یکبار دوباره می خوندم اینها بودند:
مثل یک مرد فکر کن مثل یک بانو رفتار کن .
زن کامل .
ازدواج بدون شکست .
مرد پول شکلات .
هنر عشق ورزیدن .
ژرفای زن بودن .( عکس یک کفش پاشنه بلند مشکی روی کتاب بود فکر کنم )
بعضی قسمت های " آیا تو آن گمشده ام هستی ؟"
سوپ جوجه برای تقویت روح زنان : فکر کنم نزدیک 100 عدد داستان کوتاه در مورد تلطیف قلب و نشاط روح زنان در موضوعات عشق ، ازدواج ، عزت نفس و اعتماد به نفس و ...
دختران خوب به آسمان می روند دختران بد به همه جا ...
فعلا همین ها به ذهن م رسید .
خانم فرشته ی آبی عزیز
خیلی ممنونم😍
این قدر که شما خوب هستید و این قدر سریع و کامل جواب میدید من شرمندتون شدم
خدا اجرتون بده🌺💗
سلام اگه اطلاعی دارید لطفا کمکم کنید
سوالم این هستش که من که سال بعد کنکور دارم میتونم دانشگاه فرهنگیان برم و وقتی 22 سالم شد و لیسانس گرفت دوباره کنکور بدم برای رشته های دیگه؟
سلام از لحاظ اینکه بتونید کنکور بدید مشکلی نیست میتونید کنکور بدید
ولی خب اینم در نظر داشته باشید که بعد از اتمام تحصیل باید تدریس کنید و این شمارو محدود میکنه مگر دانشگاه های پیام نور و ... بخواید شرکت کنید. که بتونید همزمان دوتارو پیش ببرید.
به اقای محمد حسن
سلام
ظاهرا با توجه به چیزایی ک گفتید شما شرایط معمولی و حتی خوب و اماده ای برای شروع زندگی دارید
قطعا دختری ک زن زندگی و ادم همراهی تو زندگی مشترک باشه با داشتن و نداشتن کنار میاد و کمک ب بهبود زندگی میکنه
پس همه چیز به انتخاب شما بستگی داره
انشاءالله که عاقبت بخیر بشید
بعضی افراد واقعا ذهن خلاقی دارند.
یعنی یه نمایش عروسکی رو تصور کنید میتونند هم فیلنامشو بنویسند هم کارگردانی کنند هم تک به تک عروسکارو بچرخونند و به جاش حرف بزنند!
واقعا به نظرتون شایسته تقدیر نیستند؟!
من یه دونشو هم نمیتونم انجام بدم😂😂
یعنی طرف با خودش اختلاف نظر داره خودشو نصیحت میکنه
با خودش درگیر میشه
واقعا ایول دارند
سراپا می ایستم و دست میزنم😃👏👏👏👏👏
ولی با وجود جذابیت همین نمایشا آدم مگه تا کی دوست داره نمایش عروسکی نگاه کنه؟
من که از بس نگاه کردم دیگه حالم از هرچی نمایش عروسکیه به میخوره🤗😆
اقای نجفی سلام🙋
حال و احوال؟😊
ببخشید میشه یه شفاف سازی برای من بکنید؟🙏🌷
چرا بعضی نظرها طول میکشه تا تایید بشه؟
شمارو تحدید کردن ایا؟🔫💣مثلا بگن اینجا داره به انحراف میره؟
چرا نظر اناهید رو حذف کردین؟
چرا کلمه دوست دختر ستاره دار شده بود؟😂😒
اگر روال کار تغییر کرده خوب بگیدماهم بدونیم.🌹🌹🌹
به(😏)
حالا فکر کن من توی همچین جایی عاشق شده بودم😂😂😂😂😂نه معلوم بود طرف کیه کجاس چن سالشه چه شکلیه اصن پسره یا دختر😂😂😂😂
فقط اسمشو که میدیدم روحم تازه میشد.
نیستش دیگه چرااااا😥😥احتمالا فشار اقتصادی نابودش کرده چن سال پیش میگفت شرایط بده،همه چیز گرونه الان که دیگه...ای کاش ازدواج کرده باشه.یبام یکی داشت از داستان زندگیش میگفت توی فضای مجازی منم یکمی دلم گرفت براش یکم دعا کردم اندکی اشک ریختم همش این و میفرستادم😭😭😭😭بعد اخرش گفتن تاپیک دروغ بوده ینی نابود شدمااااا😂😂😂
میگن توی فضای مجازی همه قابل احترام هستن ولی هیچکس قابل اعتماد نیست.شماهم دل نشکن اعتمادم نکن،به همین سادگی به همین خوشمزگی:)
نمیدونم چرا اینطور برداشت کردید.
عاشق شدید!حتما سنتون کم بوده.
واااای خدا خیرتون بده چقدر خندیدم به کامنتتون😂
نه بابا اعتماد چرا، من که تفریحی میام فضای مجازی، ولی خب آدم ها چه مجازی و چه حقیقی فرقی ندارن نباید دلشون شکست👏
ولی کلا استعداد بعضی ها خارق العادس فقط ای کاش یکی این استعداد هارو کشف کنه و روش سرمایه گذاری کنند😃
🙋
سلام وعرض ادب
مدت زیادی هست که باوبلاگ آشناشدم بانگرش هاونظرات مختلفی روبروشدم که هرکدوم باعث دگرگونی وتغییراتی درمن شدازهمه دوستان سپاس گذارم.ومنت دارآموخته هاشون هستم.
تمام تلاشم این بوده که جانب احترام رورعایت کنم اگرگاهی ناخواسته بحثی صورت گرفته آزردگی ازبنده هست عذرخواهی میکنم.امیدوارم دلی آزرده نشده باشه.
اسم کاربری هواخواه توام وجودنخواهدداشت اگرهم پیامی، نظری بااین نام ارسال بشه خودم نیستم ومسئولیتی دربرابرش ندارم.
مرخص میشم وآرزوی موفقیت دارم برای همه شما.
درپناه حق
خانم هوا خواه توام، ماکه از شما زیاد یادگرفتیم. راستش صحبتای شما و خانم پرتو رو که میخوندم این حس بهم دست میداد که انگار ویژگیهای خودم تو جنس مخالف هست. این مدتم که با خودم خلوت کردم و تصمیم گرفتم با توجه به احوالات امثال خودمون، ازدواجی بر مبنای معامله داشته باشم. هرچند گاهی باز برمیگشتم به درونم اما باید از یجا تصمیم رو گرفت.
هرچی که نگاه کردم دیدم همه چیز برمبنای معامله هست و صرفا صحبتامونه که قشنگه و نویسندگان این سایت هم ید طولایی تو رویا پردازی دارن و اینکه حاضرن نون پنیر بخورن و با خونه مستاجری و نداری طرف و بیکاریش بسازن و اصلا پول منو اون نداره و بعد تو واقعیت میبینی اصلا همچین چیزی نیست و خودشونم همچین شرایطی رو قبول ندارن.
انگار با گفتن این حرفا تو سایت و فضای مجازی، بار وجدانیشون تو واقعیت کم میشه! بشخصه تکلیفم رو با خودم معلوم کردم.
به هرترتیب هرجا هستید براتون آرزوی موفقیت دارم و امیدوارم دوباره پیامهای شمارو تو سایت بخونم و تواین دنیای مکانیکی و ظالمانه از نگاه انسانی شما بهره ببرم.
امیدوارم با همین روحیه خوبی که دارید، آینده فوقالعادهای در انتظارتون باشه.
به کاربر هواخواه توام
سلام میدونم به اینجا سر میزنید.من خیلی اوقات دوست دارم اینجا از تجریباتم بگم یا شرکت کنم اما از عاقیتش میترسم.
میدونم دل پاک و مهربونی دارید خواستم اگر ناراحتی از من یا هرکدوم از کاربرا توی دلتون هست ببخشید.شما که همه رو بخشیدی...بقول خودتون ادم گاهی اوقات نشخوار های ذهنیش رو فقط میتونه توی دنیای مجازی خالی کنه.ما چون از همه خوردیم دوست اشنا غریبه دیگه به خودمون هم شک داریم شما به دل نگیر.دیگه انقدری دروغ و حیله گری زیاد شده که هرجا میریم حس میکنیم یکی میخواد بازیمون بده کلاه بزاره سرمون.اگه واقعا انقدر رنج کشیدین پس پیش خدا خیلی عزیز هستید.هرکدوم از ما که شمارو قضاوت کرده رو لطفا ببخشید با قلب مهربونتون💔😞
براتون ارزوی سلامتی و خوشبختی دارم🙏🌷🙏🌷
به paydar2000
سلام
به درون خودتون رجوع کنید ببینید از اول دیدتون به زندگی معامله گرایانه نبوده ولی یه جورایی تو رودربایستی با خودتون مونده باشید؟ حالا پیامای اینجا بهونه ای شده باشه تا تقصیر گردن دیگران بندازید که چون دید اونا اینه من تبدیل به این شخصیت شدم
چون اگر واقعا شخصیتتون و نگاهتون محکم باشه با چند تا پیام زیر و رو نمیشه. ضمن اینکه شما هیچ کدوم از ادمای اینجا رو تو دنیای واقعی ندیدین تا بتونین با قاطعیت بگید اونا خلاف حرفاشون عمل میکنند و ید طولانی در رویا پردازی دارند!
خداروشکر که شما انقدر قوی هستید واقعا راسته که خدا به هرکس به اندازه توانش سختی میده 🌷🌷🌷
سی سالمه و چند سال قبل یه دختر با حجاب و زیبا و چادری که محو زیباییش شدم منو اسیر خودش کرد و بنا به شرایطی نتونستم اون سن ازدواج کنم...حالا همه شرایطم تکمیل و تمام. از پول و مادیات تا ظاهر همه چی دارم ولی دلم هیچ دختری رو نمیگیره و حتی نمیبینه... پنج سال گذشته ولی اون رو دیگه گم کردم... واقعا متاسفم که نتونستم بدستش بیارم و مدام در حسرت غبطه می خورم... حاضرم لباس های تنم رو هم بدم فقط بدستش بیارم... داشتن اون فرشته واقعا لیاقت میخواست که من نداشتم...
این متن رو نوشتم کمی سبک بشم...
به نقد علاقه مند شدم.😅
به نظر شما یه کارگردان ماهر اگه بخواد نمایشش تکراری نشه و مخاطبینشو از دست نده، باید چکار کنه؟ خب یکیش اینه که بعضی کاراکترهارو حذف کنه و کاراکتر های جدید اضافه کنه👌
و پیشنهاد بعدی خودم اینه که تکنیک های نمایشی هم عوض بشن
شما مثلا تکنیک القای احساس عذاب وجدان رو در نظر بگیرید. یا کلا احساساتی کردن مخاطبین. فکر کنم قدیمی شده در نمایش ها
خودم نمایش کمدی رو بیشتر می پسندم نسبت به درام.
یعنی تازگی ها نمایش درام میبینم ولی قه قه میخندم😂😂😂
سلام آقای نجفی خداقوت🙏
یه سوالی برام پیش اومد
چرا کامنتای من یکی در میان تایید میشن🤔
بعد اینکه اول تایید میشن بعد دوباره حذف میشن بعد دوباره تایید🤔
سلام
بله متوجه شدم به خاطر ادمین جدیده
فکر کردم مشکلی پیش اومده.😅
مسئله ای نیست🙏
به خاطر همزمان شدن کامنت ها میگید که ایشون ناراحت بشن؟
اینجا صفحه ی گفتگوی آزاده ممکنه کامنت ها بی ربط به هم پشت سرهم باشه
ایشون چرا باید به خودشون بگیرن😊
من اتفاقا اگه دقت کرده باشید نوشته بودم ادامه ی کامنت قبل که سوتفاهم پیش نیاد.
ایشون بعد من کامنت گذاشتن.
بهpaydar2000
عرض سلام وادب بزرگوار.
بنده پاسخ کامنت شماروارسال کردم ولی چون بااسم وفامیل واقعی ارسال کردم که هرکس شک وشبهه ای هم داره برطرف بشه بنابه قوانین تاییدوبعدحذف شد.
کاربرناشناس قبل ازحذف رویت کردن.ولطف کردن جواب دادن.
عهدکرده بودم سکوت کنم امادرمقابل پیام سراسرلطف حضرت عالی خجالت زده شدم که بی پاسخ ردبشم.
شماجزوانسان های امن جامعه هستین.من نسبت به تصمیم شماجسارت نمیکنم امایادتون باشه هیچ چیزباارزش تودنیابامعامله به دست نمیاد،اگردنبال واقعی هاهستین درزندگی،معامله روبذارین کنار.
مگراین که بخواین باخودواقعی تون جدل کنین.
فقط کودکان نابالغ درمقابل مهربانی هاانتظارجبران دارند،یعنی اگربچه خوبی بودم پس مستحق دریافت جایزه هستم.
بزرگسال شدیم که لذت ببریم ازمهربانی بدون انتظارجبران.
پیامبران وائمه مثال بارزاین مهربانی هاوناجوان مردی هاست،اماهیچ گاه دست نکشیدن ازعشق ورزیدن به انسان ها.
مهربانی انسان هانسبت به هم،تجلی عشق خداونددرنمودهرانسان،شمااجازه ندین انوارالهی دروجودتون افول کنن.
امیدوارم موفق باشین بی معامله
و اما فیلم نامه نویسی😁
سریال ستایش رو دقت کنید
کلی شخصیت داره
یه شخصیت بسیار سنتی و متعصب(فردوس)
یه شخصیت مذهبی (پدر ستایش)
یه شخصیت نه چندان مذهبی ولی پخته(طاهر)
یه شخصیت ناپخته (برادر ستایش)
یه شخصیت شوخ(دوست ستایش)
شخصیت بدجنس(انیس)
خود ستایش که نقش اوله والی آخر
هر کدوم از این ها یه نوع شخصیت دارند یک نوه طرز فکر و یک نوع نگاه
و براساس اون دیدگاه ها رفتارات و دیالوگ هایی دارند و گاها مونولوگ
و هر کدوم تکیه کلام های خاص خودشون
مثلا: افتاااااد
همه ی این شخصیت ها ساخته و پرداخته ی ذهن خلاق نویسنده هستند. ولی هرکدوم با دیگری تفاوت داره و ما چنین برداشت می کنیم که این ها واقعی هستند و گاها با رنج ها و درد هاشون گریه می کنیم و با شادی هاشون میخندیم.
البته اینکه چقدر اون حس نویسنده به ما منتقل شه به توانایی بازی اون بازیگر هم ربط پیدا میکنه.
واقعا هنر سینما جذااابه😃
شایدم منم رفتم سینما😂😂
به کاربران: من از علایقم میگم کسی که ناراحت نمیشه؟!😊
ادمین جدید انگار با کمدی مشکل دارند و درام میپسندن🙏😊
سلام به همه
الان که در شروع آخرین ماه سال هستیم در کنار همه این بحث ها کمی هم به مادرانمون برای خانه تکانی کمک کنیم یه جا خوندم که اگر مشکل جدی در روایط عاطفی مون داریم این تمیزکاری اساسی و رفع انباشتگی و فنگ شویی خونه درتجدید روحیه مون خیلی تاثیر می گذاره ..مجردها که یک تمرین ی هم برای آینده می کنند..
امثال بنده هم که تکلیف شون روشن ه خخخخ...باید همزمان و دست تنها چهار موتور داشته باشیم که با قدرت و سالم کار کنه برای داخل منزل ، بچه ، محل کار و همسرداری در خوشی و ناخوشی و کدبانو بودن ..بعضی وقت ها دلم بی مسئولیت ی دوران مجردی رو می خواد اینکه زمان ، کش می اومد و تمام نمی شد...این سالها زمان به سرعت برام می گذره....
از همین الان تا آخر اسفند به همه مادران و متاهلان عزیز روشن و خاموش وبلاگ خداقوت و خسته نباشید می گم و برای مجردها هم آرزوی خوشبختی و خانه تکانی در کنار همسرشون می کنم ....
خانم هواخواه توام عزیز
به نظرم یه مدت ی برید یه نفس ی تازه کنید و برگردید....من و شما از خیلی جهات با هم تفاوت عقیده داریم خیلی از عقاید شما رو خالصانه بگم نمی پسندم ولی برای من به شخص ه قابل احترام هستید امیدوارم مدت ی که از وبلاگ دور هستید حسابی نفس روحی و جسمی تازه کنید و برگردید...شاید سرنوشت اینجوری بود که آدم نامناسب از سر راه تون کنار بره موانع برداشته بشه در کوره درد و غم و رنج آبدیده بشید و انوقت آدم مناسب تون سر راه تون قرار بگیره...مصلحت امور به ما پوشیده هست ...من به قانون جذب اعتقاد دارم هرچیزی که بهش فکر می کردم مثبت و منفی با قدرت جذب کردم...برداشت م این ه شما هم بعد از یه دوره گذار مرد مناسب تون رو می تونید جذب کنید ...لااقل من در مورد شما اینطور فکر می کنم و امیدوارم اینطور باشه اگر به صلاح تون هست ...
هر جا هستید موفق و درخشان باشید.........................
به بانوی خوش قلب هوا خواه توام
سلام و عرض ارادت
ازینکه بهم لطف داشتین ممنونم و اینکه دو دفعه تایپ کردین، بیشتر شرمنده شدم. فرمایشتون کاملا متین و درسته و هیچ جای بحثی نمیزاره.
ما به هرحال رفته رفته باتوجه به همین نوشتهها شخصیتهای افراد تا حدودی دستمون میاد و حدودی میفهمیم دارن شعار میدن یا راست میگن. خود من در مورد برخی افراد اشتباه کردم. اینکه بعد از چند ماه که اصلا سایت رو ندیده بودم، خوشحالم که عمده صحبتامون با شما بود و به قول خانم پرتو... بدون شما اینجا چیزی کم داره و بنظرم دیگه واقعا لطفی نداره.
یه آقایی بود تو برنامه کتاب باز، به اسم عمو حاتم که تا قبل این برنامه گمنام بود و فوقالعاده آدم پُری بود و البته من از نزدیک دیدمش و باهاش همکلام شدم. بنظرم شخصیتهایی با افکار بزرگ و قلب بزرگ و روح بزرگ باید بیشتر دیده شن. یکی ازون شخصیتها شمایید. عمده جامعه بر مبنای مادیگرایی هست و متاسفانه، این قضیه حاکم هستش. برای همینه که داستان شخصیتهایی مثل شما برای خیلیا باورپذیر نیست. شما جزو آدم حسابیهای این مملکتید.
شاید دیگران فکر میکنن من دارم شعار میدم اما اینجا سعی کردم حقیقت رو بگم، یا مثل اون کاربرِ محترم <ناشناس>، که گفت تو داری بهونه میکنی که به این سمت بری اما ایشون در جریان نبوده که من در سالهای قبل موقعیتهای فوقالعادهای داشتم که چون تو این وادی نبودم، نرفتم. که اصلا شاید برای بقیه باورش خیلی سخت باشه....
به هر ترتیب با دعای من و بدون دعای من شما راهتون، آیندتون و زندگیتون روشن و پر از خیر و برکته. امیدوارم بهترین روزها و شادترین لحظات در انتظارتون باشه.....
سلام وعرض ادب
به فرشته آبی
خیلی بحث جالبی بودمرسی واقعالبخندزدم ازخونه تکونی وحال واحوالات کزت شدن،من که کارمنزل ودوس دارم اگرمیشناختمتون یکی ازاون۴موتوروحاضربودم به عهده بگیرم.تازمان وکش بدیم براتون.
یه معجون نظافتی هست خالی ازلطف نیست گفتنش،ازیه خانم که شرکت نظافتی داشت شنیدم،برای پاک کردن هرجرمی ازسینک تاسرویس هاوکمدهاکلاهمه جابه جای شوینده های مختلف ازترکیب سرکه سفید،جوش شیرین وشامپوفرش استفاده کنین،شامپوفرش دراندازه۱قاشق.جوش شیرین۴قاشق وسرکه۲لیوان،موقع مخلوط کردن مواظب باشین فعل وانفعالات شیمیایی رخ میده بعدازاتمام میتونین داخل اسپری بریزین استفاده کنین.
دوستی هاباتفاوت عقایدقشنگن اگرهمه مثل هم بودیم که دنیاتکراری میشد.هرفردی باتوجه به نوع زندگی شخصیش عکس العمل هاورفتارهای خاصی داره.تفاوت هاناشی ازتفاوت درزندگی هاست.
ممنونم ازدلگرمی تون یه فرصت۲ماهه دارم برای مطالعه که امیدوارم شرایط روتغییربدم.راستش دوس ندارم وبلاگ بخاطرمن واردجنجال بشه اگراطمینان پیداکردم که دیگه مشکلی نیست خیلی دوس دارم برگردم.صادقانه بگم ازخداممنونم بخاطراین جدایی وواقعاخوشحالم.بنده هم ازقانون جذب بسیاربهره بردم اماگویااین بخش امتحان بزرگ زندگیم بودوواقعاباعث تحولم شد.حداقل محک خوردم که ببینم اهل عمل به حرف هایی که اعتقاددارم هستم یافقط تبل توخالی بودم مملوازحرف های قشنگ!!
سپاس گذارم اززمانی که اختصاص دادین فوق العاده برام ارزشمندهستین.
آرزوی سلامتی دارم برای شماوخانواده محترمون
بهpaydar2000
سلام ووقت به خیرعرض میکنم خدمت تون،واقعاشرمنده میشم ازلطف شماوهمه دوستان.
بنده هم بی تعارف عرض میکنم هرکسی ویژگی درفردمقابل میبینه بی شک اون ویژگی درخودش کامل وجامع هست که تونسته درفرددیگری اثری کوچک ازاون پیداکنه.
مصاحبت وآموختن ازشمابرای بنده افتخاربزرگی.همه دوستان برای بنده همانندآموزگارهستن.
جسارتااجازه ندیدمعیارهاتون دست خوش طوفان های حال حاضرجامعه بشه.همه ماواردطوفان شدیم مهم چگونه خارج شدن ومهم این که درک کنیم علت طوفان چه بودوباعث چه شد؟؟!!
شماکه« مارک منسون »روخوب میشناسین کسی که حرف هاش اصلابه قیافه اش ربطی نداره.کتابی داره تحت عنوان همه چیزازدست رفته(every thing is f..cked)بنده ازفصل۵به بعدروخیلی علاقه مندهستم یه جوری مناسب احوالات خودمه.حس قرابت به ادم دست میده.امیدوارم شمام بهره مندبشین.
بنده به دعای خیرشماوهمه دوستان نیازمندم امیدوارم شرایط جنجالی پایان بگیره تابتونم برگردم به جمع خانواده برتر
سلام
آقای نجفی من واقعا دارم ناراحت میشم.
مگه کامنتای من چه مشکلی دارن؟
واقعا کل این وبلاگ رو یه مطالعه بکنید ببینید کامنت ها چقدر انرژی منفی دارند
اون وقت کامنت های من مشکل دارند! در حالی که اصلا نه اسم شخصی آوردم نه ضد مرد یا ضد زن هستن نه چیزی رو جمع بستم.
نه چیز بدی رو رواج دادم نه توهین و تهمتی هست
واقعا یه نقد اجتماعی با مایه ی کمدی توی صفحه گفتگوی آزاد این قدر بده که شما تاییدش نمی کنید!!!
حداقل بگید چه مشکلی هست؟
من که رفع سوتفاهم کردم.
یعنی سوتفاهمی نبود ادمین شما زیادی حساس هستن با ادای احترام.
آقای نجفی فکر نمیکنید سختگیری بیجا باعث زده شدن کاربران میشه!!!
چند روز پیشم داخل کامنت اون بنده خدایی که لطیفه میذاشتن کلمه دوست دختر رو ستاره دار کردن!یه خورده تعادلم خوبه واقعا!
ممنون از زحماتتون
اگرم مشکلی هست بگید کلا از این وبلاگ برم.
بابت لحنم عذر میخوام ولی واقعا ناراحت شدم.
شما کامنت من در اینجا و کامنت من در پست چرا آقایان خانم هارو مسخره میکنند(عنوان دقیقش یادم نیست) رو نگاه کنید بعد بگید این رفتار افراطی نیست؟
متوجه هستم شما و ایشون دارید لطف می کنید وقت میذارید ولی معنی این رفتارهارو متوجه نمیشم!!
آقای نجفی لطفا لطفا لطفا این کامنت رو تایید کنید.
آقای نجفی و کاربرای عزیز و ادمین جدید
بنده به قطع میگم جز مثبت نگر ترین افراد این وبلاگ بودم و به همه اعتماد داشتم.
ولی بهتون هشدار میدم
هیچ وقت هیچ وقت نمیتونید بر اساس صحبت دیگران به صحت حرفاشون پی ببرید
به هییییییچ وجه
چون افرادی هستن با هوش و با ذهن خلاق و با مطالعه و متاسفانه....
من اندازه ی چشمم به یکی از کاربرا اعتماد داشتم، یه جورایی حرفش برام سند بود هم از نظر عقلی هم از نظر دینی قبولش داشتم حتی به هیچ وجه اصلا تصور نمیکردید این آدم باطن متفاوتی داشته باشه چون اصلا اهل شعار دادن تابلو و خوب جلوه دادن نبود.
جز یکی از افرادی بود که به طور قطع میگفتم این آدم از مذهبی ترین اشخاص وبلاگه.
ولی همین آدم برای من کتاب ضد اسلامی و شبهه آور ارسال کرد و من رو تشویق کرد که بخونمش و اسمشو میذاشت تفکر عمیق تر
من زود ایمیلم رو حذف کردم و از اون آدم دور شدم
خیلی دوست داشتم توجیهشو بپذیرم
ولی اون باهوش بود و نمیتونستم قبول کنم کارش سادگیه
و ارسال کتاب ضد دینی برای دیگران و تشویق به مطالعه و تفکر در این باره و تعریف از کتاب با این جمله(کتاب جالب و با روان ساده) نمیتونست از طرف یک مومن باشه.
آره در این وبلاگ همچین افرادی وجود دارند
من دیگه اینجا نمیمونم ولی لطفا لطفا اون دوتا کامنت + این کامنت رو تایید کنید
من به کسی تهمت نزدم و از کسی اسم نیاوردم
پس ناعادلانس که تایید نکنید!
و اگر به خاطر تایید نکردن این کامنت ها حتی یه نفر بیشتر فریب بخوره شما هم مقصرید.
یا علی
خدانگهدار همه
سلام وقت بخیر
به هواخواه توام .
سلام بانو. خوبی؟ ایام به کام است؟بعد چند روز امدم دیدم داری میری🥺. از آشنایی با شما بسیار خرسندم. امیدوارم هر چی زودتر برگردی دلم برات تنگ میشه 😅 جدیدا به خودم رجوع کردم دیدم دلم برای خیلی ها تنگ شده شاید مضحک باشه چند روز پیش که رفته بودم بیرون و دراتوبوس خانمی که قبلا هر چند روز یکبار در اتوبوس میدیدم دیدمش با اینکه اصلا نه اسمش میدانم و نه تا حالا باایشان حرف زدم و... ولی با دیدن ایشان خیلی خوش حال شدم تا چند روز سر کیف بودم . خلاصه اینکه گاه گاهی اینجا پیام بدهید و شاید یک نفر مثل من سر ذوق بیاد .( اینجا هم برای دوتا کار بر دلم تنگ شده یکی ستاره ستاره یکی نور جهان امیدوارم که در سلامت و شادی باشند)
امیدوارم که همیشه سلامت باشی و عمرت پر برکت و امسال که روبه اتمامه سختی های شما هم تمام بشه و با شروع سال نو خوشبختی و شادی زندگیتون را فرا بگیره ( عیدت مبارک 😅پیشاپیش )
دلت شاد لبت خندون
یاعلی
بهBidar Bidar
سلام عزیزم ممنونم شماخوبین
منم واقعادلتنگ شمامیشم مناعت طبع فوق العاده ای دارین بانوجان،راستش دل کندن ازاینجابرام خیلی سخته،ولی یه فردی هست متاسفانه رفیق نیمه راه زندگی بوده جنجال به پاکردخدامیدونه چقدرخجالت زده شدم دلم میخواداین رشته اتصال باقی مانده هم ازبین بره باخیال راحت تری برگردم.
رابطه خونی وژنتیکی برای داشتن حال خوب کافی نیست همین که حال دلتون وخوب میکنن پس هم فرکانس شمان.قدربدونیدنعمتی ان دراین دنیای دوروزه.
وجودشماوخیلی ازدوستان برای بنده دلگرمی،من هم دلتنگ برخی افرادمیشم ولی چاره ای نیست فعلا.
ممنونم آرزوی موفقیت وخوشبختی دارم برای شماوایضاتبریک پیشاپیش.
درپناه حق
به هواخواه توام
سلام عزیزم
امیدوارم همیشه حال دلتون خوب باشه، از اینکه میخواید برای مدتی اینجا رو ترک کنین، واقعاً متاسفیم و دلتنگتون میشیم ولی خب حفظ آرامش شما از هر چیزی برامون مهمتره.
امیدوارم هر چه زودتر با دل خوش به وبلاگ برگردید.
با آرزوی سلامتی و موفقیت برای شما
این شعر زیبا رو هم تقدیمتون میکنم:
چه کسی میداند؟
که تو در پیله ی تنهایی خود، تنهــــایی.
چه کسی میداند؟
که تو در حسرت یک روزنه در فردایــی.
پیله ات را بگشا، تو به اندازه پروانه شدن زیبایــی. ...
از صدای گذر آب چنان فهمیدم: تندتر از آب روان، عمر گران میگذرد.
زندگی را نفسی، ارزش غم خوردن نیست.
آرزویم این است آنقدر سیر بخندی که ندانی غم چیست..!
سهراب سپهری
به ساناز1400
سلام بانوی عزیز
ممنونم ازابرازمحبت صادقانه شما.بنده فقط برای حفظ آرامش فضای وبلاگ مدتی دورمیشم وگرنه سعی میکنم کامنت هارودرسکوت دنبال کنم.امابودن اسم بنده باعث برخی ناآرامی هامیشه دلیل رفتنم فقط همین موضوع.بنده هم دلتنگ میشم سپاس گذارم ازتون.
شعرتون حس ناب رهایی داره.ممنونم بانوهرچه مشیت الهی است به همون راضی ام وصبوردربرابرحکمت پروردگار.
موفق باشین
با موسس کارخانه میهن مصاحبه میکنه و پیرمرد میگه دهه هشتادیها اهل کار نیستند، من هرروز بیست و پنج کیلومتر با چرخ میرفتم بستنی میفروختم، اگه میذاشتن الان هم میرفتم خیابون همین کارو میکردم، کار عار نیست!
دهه هشتادیها نیاز به وکالت من ندارند و زبانشون در دفاع از خودشون درازه، اما ** ** ** **** **** *** ** ** **** *** ****. مخصوصا اونهایی که عوامل بیرونی که روی زندگی و بیزینسشون تأثیر گذاشت رو به حساب «زحمت کشیدم» میذارن. در دورهای که کسانی که زودتر از بقیه به شهرها مهاجرت کرده بودند، برنده بودند، و پول ارزش داشت، و یخفروشها هم میتونستند پولدار بشن، و بعضیاشون شدند واقعا، تأسیس کارگاه شقالقمر نبود. و در دوره سیاستهای «مرزهای دائما بسته» جمهوریاسلامی هم بدست آوردن انحصار بازار شقالقمر نیست. طرف سی ساله هنوز نتونسته بستنی عروسکی رو به همون شکلی که روی پوستش چاپ شده دربیاره، برای ما درباره کار حرف میزنه! فکر میکنه نمیدونیم که در لبنیات هم داریم پراید تولید میکنیم. اگه اونها حتی نمیتونند با ماشینهای دستدوم خارجی که شاید تعمیرات هم لازم داشته باشه رقابت کنند و با وارداتش مخالفند، اینها هم با بستنی خارجی که بین راه درش باز شده و یه بار لیسش زدن هم نمیتونند رقابت کنند. درباره بیزینس حرافی میکنند اما دوتا برادر نمیتونند با هم کنار بیان و برند رو دو شقه نکنند. اشتباهی که سوپفروشیهای توکیو در طول یک قرن هم مرتکب نمیشن.
اما این «افسانه زحمت» مختص اقلیم ما نیست. اخیرا غربیها هم ازینکه نسل جدیدشون دارند با رقص و ادابازیهای مسخره پول درمیارن، ابراز نگرانی میکنند، چون «چین داره فرت و فرت مهندس و دانشمند تربیت میکنه، و ما رقاص و اینفلوعنسر!». و یکی نیست ازشون بپرسه اینفلوعنسر بیهنر شما، داره پول درمیاره یا درنمیاره؟ عزیزم... داره درمیاره یا درنمیاره؟ اگه داره درمیاره، درد تو چیه؟ ازینکه داره درمیاره و ماتحتش مثل مهندس چینی پاره نمیشه، ناراحتی؟ فکر میکنند فضیلتی هست در پارگی!
خیر. فضیلت در اینه که بتونی به راحتترین روش ممکن پول دربیاری. اگه بدون کلاهبرداری و بدون آسیبزدن به دیگران، راه راحتتری وجود داشته باشه، و شیرجه نزنی روش، ابلهی! عین خروس سینهشون رو میدن جلو و میگن «کار عار نیست»، انگار چه جمله عمیق و تأثیرگذاریه. در حالی که یک جمله کاملا بیمعنیه. مثبت یا منفی نیست. بیمعنیه. چه کاری؟ در ازای چه مقدار پولی؟ جملهای که معنی داره اینه: «راحت پول درآوردن عار نیست»، و نه تنها عار نیست، بلکه باید باش پز داد.
از نسل بعد هم انتظار دارند مثل خودشون حمال بار بیان* **** **** ** ********* ** ** ***** ******** ** * **.
سلام خدمت همه ی کاربران محترم خانواده برتر
ازتون عاجزانه خواهش می کنم کامنت من رو با دقت مطالعه کنید و جدی بگیرید.
متاسفانه داخل این وبلاگ در میان کاربران بسیار محترم افراد بسیار خطرناکی حضور دارند که ظاهر بسیار آراسته ای و فریبنده ای دارند. ظاهری بسیار مظلوم، مهربان و حتی خیلی مذهبی ، و..
خواهش می کنم توجه کنید.
شخصی که از نظر من جز مذهبی ترین اشخاص خانواده برتر بوده و چه از نظر دینی چه از نظر عقلی بسیار قبولش داشتم ولی بعد چند سال بهم ثابت شد درون بسیاااااااار متفاوتی داره
خواهش می کنم حرفمو جدی بگیرید
این آدم احتمالا چند چهره داره(همینجوری نمیگم چیزهایی دیدم که الآن نمیتونم بازگو کنم و از گفتن اسامی مختلفش معذورم چون ثبت نمیشه) ،ممکن هم هست در جنسیت های مختلف باشه(من مواردی رو دیدم)
من خدای ناکرده نمیخوام به کسی تهمت بزنم
خوب میدونم اینجا پر از آدم های خوبه ولی لطفا اینو بذارید گوشه ی ذهنتون
هییییییییچ وقت نمیتونید توی فضای مجازی به صداقت یه نفر پی ببرید ، حتی اگه طرف کلی اطلاعات دینی داشت، خیلی عالی همه چیز رو تجزیه تحلیل میکرد و حتی تابلو نبود و جلب توجه نمی کرد و به ظاهر متواضع بود ووووو شما به هیچ طریقی نمیتونید تشخیص بدید این آدم صادق هست یانه
لطفااااا چیزی که میگم جدی بگیرید.
این جا فقط یک وبلاگه و کاربرای اینجا فقط کاربرن
مهربون باشید ، به هم کمک کنید،و....
ولی هر کاری میکنید فقط و فقط داخل همین وبلاگ
ابدا ابدا هیییییچ راه ارتباطی با هییییییچ یک از کاربرای اینجا چه خانم چه آقا ، چه همجنس، چه جنس مخالف برقرار نکنید.
و به هیییییچ وجه اطلاعات شخصی(اسم، عکس و...) در اختیارشون قرار ندید حتی اگه همجنس بود.
لطفا حرفمو جدی بگیرید
نه گروه ، نه تلگرام، نه ایمیل ، نه شماره
لطفا فقط ارتباطتون رو به همین وبلاگ محدود کنید باهمههههه
لطفا هیچ کس رو استثنا نگیرید حتی همجنس.
من اصلا آدم شکاکی نبودم و نیستم.
من چند سال هر نشانه ای دیدم رو گذاشتم پای اتفاق و توهم و... ولی الآن بعد از چند سال به یقین رسیدم.
من چند روز قبل کامنت گذاشتم ولی چون دیر تایید شده به نظرم کسی توجه نکرده
آقای نجفی لطفا این رو هم تایید کنید🙏
سلام به همه
به لطفا همه بخونن(اون ضربدر کنار اسمت رو پیدا نکردم تو استیکرام😊)
توصیه شدید و اکید دارم که بی خیال دلسوزی این مدلی بشید.ماشاالله همه اینجا کارشناس و عقل کل هستن و نیاز به دلسوز ندارن.باور نمیکنید؟؟صبر کنید،بهتون ثابت میشه.
به من ثابت شد و از اون به بعد دیگه وقت آنچنانی برای توضیح دادن تو کامنتها نمی گذارم مگر واقعا حس کنم طرف نیاز به کمک داره و نه کل کل راه انداخته.
برادرانه توصیه میکنم برای کسی که بهتون و به دلسوزیتون اهمیت نمیده،دل نسوزونید.
خطاب به لطفاهمگی بادقت بخونید.
سلام وعرض ادب
بنده شناختی ازشماندارم حتی اسمی هم نداریدکه بفهمیم کدوم کاربرهستین که چندساله حضوردارین.
درحال حاضربنده وخانم پرتوداریم آشنامیشیم ویعنی منظورشمابامن وایشون. مطمئن باشین جوانب احتیاط روهم رعایت میکنیم.اگرحرفتون ازروی دلسوزی ممنونم.
ولی اگربه هردلیلی تصمیم گرفتین باحرف هاتون غیرمستقیم بنده رونشانه بگیرین من حاضرم تمام قدمشخصات اصلی خودم روبرای مدیربفرستم ایشون تحقیق کنن وتاییدکنن.بنده نه ادعای دین دارم نه عقلانیت نه مهربانی هرآنچه اینجاگفتم فقط مکنونات قلبی ودغدغه خودم بوده.
تهمت زدن وآبروبردن اینجااگرخلافش ثابت بشه کارشایسته ای نیست.بانو
شماهم اگرنشانه ی مشکوکی داریدحتمابرای مدیریت ارسال کنین تابرخوردکنن سکوت جایزنیست امالطفاتهمت هم نزنین.
موفق باشین
خانم هواخواه توام اینجا مجازیه و ما نه میتونیم بگیم صحبتای شما صحت داره نه میتونیم بگیم که صحت نداره
ولی نوشته های شما ابهامات عجیبی برای خواننده ایجاد میکنه. یکی اینکه چطور همسر شما که مشکل داشت و قادر به پدر شدن نبود و توی زندگی زناشویی ی ده ساله نتونسته بود پدر بشه، تو یه رابطه یه روزه پدر شد؟! اونم تو رابطه پنهانی که حتما به عنوان یه مرد متاهل انقدر میدونه که باید پیشگیری کنه!!حالا اسنم بگیم یه جورایی معجزه یا تقدیر بوده اما یه جای دیگه شما یه بار گفتید به خاطر داروی خواهر همسرم که توی چایی ریخت بچه مو از دست دادم یه بار دیگه گفتین به خاطر مشکل همسرم بود که جنین از دست رفت. خب این دو تا با هم نمیخونه. یا یک جای دیگه نوشتین که من چون به خواهر همسرم پیام دادم بابت اون اتفاق همسرم عصبانی شد که به خواهرش تهمت زدم و خواست جدا بشیم ولی بعدا گفتین به خاطر بچه از زن صیغه ای دارید جدا میشید. من قصد سوال پیچ کردن شما رو نداشتم ولی شما تقریبا کامل همه زندگیتون رو توضیح دادین برای همین دیگه فکر میکنم فرقی نمیکنه اگه این بخشش رو هم برای ما باز کنید
اقای نجفی لطفا تایید کنید. اینا مواردی هست که خوددشون قبلا نوشتن و شما هم تایید کردید و الان تو ذهن خیلیا سوال شده
به Comedy elahi
بسیار سپاسگزارم از توصیه برادرانه شما🙏
بله سخن شما درسته
ولی حتی اگر یک نفر با کامنت من کمی محتاط تر عمل کنه برای بنده کافیه.
به کاربر محترم ❌❌لطفا همگی با دقت بخونید.
سلام خدمتتون
میگن که ترس از جهل و نادونی میاد. وقتی که آدم از چیزی اطلاع نداره، امکانه ترسیدنش هست. اگه اطلاع داشته باشی و پیشگیری کنی با بصورت درستی برخورد کنی قضیه فرق میکنه.
همه ما روزانه آدمهای مختلفی رو میبینیم و با شناخت ازونها میتونیم به ادامه رابطه یا قطعش تصمیم بگیریم. از همین نفراتی که شما اینجا میفرمایید از پسر و دختر باهمدیگه ارتباط دوستانه داریم. من تو گروهم نیستم و به شکل دیگهای ارتباط گرفتیم و دوستیمون باپرجا مونده و آدمهای محترمی هستن. ازشون خیلی چیزام یاد گرفتم و مثل یه دوست تبادل نظر میکنیم. بعضی وقتا طنز میفرستیمو گاهی هم جدی حرف میزنیم و تبادل نظر میکنیم.
تو دوستی هم همینه شاید ابتدا طرفت رو نشناسی و بعد به اخلاقیاتش پی ببری. اینکه حد و مرزها چقدر باشه رو خودمون معلوم میکنیم و در نهایت ادامه دادن یا ندادن اون دوستی رو.
من تو همین سایت چند سری گفتم که عدهای اینجا شعارنویسی میکنن، یا مثلا طرف ازش میپرسن رشته و سنت چیه نمیگه در صورتی که هویتش پنهونه اما افراد دیگهایم هستن که عادی دارن برخورد میکنن و خیلی قضیه رو جنایی نمیکنن. شاید کسی دوس داشته باشه هویتش پنهون باشه، هیچ ایرادیم نداره.
به هرحال همه جا خوب و بد داریم، چه تو سایت چه بیرون و چه تو همکاری و حتی تو فامیل.
به پرتو....
سلام بانوجان خوب هستین.
بنظرم ازروی مشخصاتی که فرموده بودین پیداکردم صفحه تون رو،بدون درخواست اد براتون پیام فرستادم،اگرخودتون هستین پیام هاروبررسی بفرماییدکه هماهنگ بشیم.
ممنونم
به Paydar2000
سلام
درست میگید.
به خاطر همین هم بعد از چند سال من کاری نکردم که بخوام پشیمون بشم اون قدری.
ولی همه شخصیت منطقی و محکمی مثل شما ندارند.
این فردی که من میگم این قدر باصبر و حوصله و نقشه عمل می کنه که راحت بهش اعتماد می کنی.
یعنی کسی به فردی که چندسال کوچکترین خطایی ازش ندیده نمیتونه بی اعتماد باشه
به هر حال این هشدار کاملا جدیه!!!
و شاید شمای پسر که شخصیت منطقی هم دارید کمتر در معرض سواستفاده این فرد قرار بگیرید نهایت سواستفادش بشه کمی بازی با حال شما در داخل وبلاگ ولی سواستفاده از دختران توسط این آدم میتونه خیلی جدی رخ بده
لطفا با ساده انگاری این ماجرا به پیامد هاش برای بقیه دامن نزنید🙏
❌❌❌به همه کاربران:
اگر هشدار من رو جدی نگیرید عواقبش رو باید بپذیرید.
به هواخواه توام:
ممنون بابت نصیحت
سلام
به خانم هواه خواه توام ...
بزرگوار پیدا کردم شما رو متشکرم
به هواخواه توام:
منم چند جمله به شما میگم.
این دنیا دو روزه دیر یا زود بابت تمام کارهامون حسابرسی میشیم.
جای ثابت کردن خودتون به ما خودتون رو به خدا ثابت کنید!
راستی میگم همسر شما چقدر با یه فردی از این وبلاگ تلپاتی داره😂
اگه نمی فهمیدم باشماس فکر میکردم بامن بوده😊
چون حدود ۴۰ دقیقه بعد از پیامی که من بدون راه جواب به اون فرد دادم اومد کامنت گذاشت😂😂😂
اونم روزی که پست خداحافظی گذاشته بود و کل جملات همسرتون آشنا بود. و به موضوع من میخورد.
و جالبه به جای این صفحه به صفحه ی گفتگوی قدیمی رفت چون آخرین کامنتش مال من بود.
و جالبه که من این سه سال همش راجع به یه نفر توهم میزنم😂😂😂
جالب نیست!
شما روانشناس خوب سراغ ندارید😊
به😏
سلام مجدد
خانم عزیزبانوجان من اصلانمیدونم چی میگین شایدباورنکنین ولی یک کلمه هم متوجه نشدم توهم چی ازکجامیگین همسرسابق من ازکاربرای خیلی قدیمی ان معمولاهم حوصله خوندن پست هارونداشتن گاهی درحدیه کامنت چندسطری وتمام من نمیدونم کجاچی گفتن ازخودشون بپرسین جواب بگیرین.
چراانقدرجنجال دارین.خدابه اندازه شمانسبت به بنده هاش سخت گیرنیست اثبات نمیخوادآگاهه ازاحوالات همه ما.
موفق باشین
بهتره یه مدتی اینجا رو ترک کنید
همسر سابق شما می تونه شرایط اینجا رو بر شما سخت کنه....واکنش کاربران رو هم که می بینید.....
به😏
واینکه بانوجان بنده بعدازاین جنجال به پاشده شماره سابق ام روفعال کردم که دیگه حرفی داشتن نیان توسایت درجمع بنده رومخاطب قراربدن،ایشونم عذرخواهی کردن گفتن تکرارنمیکنن.دیگه واقعااین که شماحرف هاشون روبه خودتون گرفتین من نمیدونم چی بایدبگم خدمت تون.ایشون همسرشرعی وقانونی بنده هستن،قراره چندروزدیگه بعدازآزمایشات مخصوص بریم محضربرای صیغه طلاق.میخواستن صحبت کنیم همین بلدنبودن راه درستش رو.حالاهرجورمیگیدکمک کنم ازاین افکارخلاص بشین.
باکسی دوست بودین؟ازدواج کردین؟خوب بگیدمشکل کجاست حل کنیم چراطعنه وارصحبت میکنین.
اگرکسی هم بوداحیانامشکوک بودازمدیریت کمک میگیریم حل میشه.
من چی کار دارم به همسر شما😂😂😂😂😂
نامه ی پشیمانیشون رو میگم😂😂😂😂
اتفاقا اونجاهم یه کامنت فرستادم.(صفحه گفتگوی آزاد۲۸ شهریور)
باید هم متوجه نشید!😆
فکر می کنم به اندازه کافی وظیفه خودم رو انجام دادم .
دیگه کاربرا مختار هستن🙄🙋
سلام
به کاربر ضربدر
اول بخاطر توصیه ای که به من و خانم هواه خواه توام و سایر بزرگواران داشتید ممنونم
درسته فضای مجازی، جایی برای اعتماد کردن و سطحی نگری نیست
چه من و چه خانم هواه خواه توام کاملا متوجه فرمایشات شما هستیم ولی اگر نیمچه شناختی نبود هیچ هیچ تمایلی نداشتیم باور کنید
سلام
خدایی داستان شده این جریان چرا ؟
خب در مورد خانم لبخند کج 😏
ایشون میگن که دختر خانم ها یکم حواس شون رو جمع کنند گویا دیده شده یه آقایی چنان چه می نماید نیست
و متن جنجالی که چند وقت پیش اینجا به اشتراک گذاشته شده بوده
خانم لبخند کج فکر میکردن مخاطب اون متن ایشون هستند که بعدها به اشتباه شون پی بردند
در کل از قرائن چنین پیداست که اجالتا در هنگام اعتماد به این فرد جوانب احتیاط رو رعایت کنید .چون شخصیت ایشون مجهوله در کل باید یکم دست به عصا بود
آقای....
هوش شما کاملا ستودنیه👏👏👏
😂😂😂😂😂😂😂😂😂
خیر دوست نبودیم! سه سال تلاش کرد، ولی ناموفق بود😂😂😂😂
صرفا برای فریب نخوردن کاربران
بنده دختر بهاری هستم
در صحت و سلامت عقل😁
به نظرم همین که تونستم آقای نجفی رو راضی کنم که کامنتامو تایید کنن، یعنی هنوز دیوانه نشدم اونقدر😊
یعنی تازه عاقل شدم😃
دیگه واقعا از کار و زندگی افتادم
خداحافظ همگی🙋
سلام وعرض ادب
به😏
بانوجان من بخاطروجودنازنین شماپیام دادم پرسیدم که جریان چی،تازه ایشونم دچارسوتفاهم بودن ازکامنت بی نشان،من ازجانب ایشون عذرخواهی میکنم.
ولی خواهرخوبم اگرمشکلی دارین خوب مطرح کنین،اگرروح شماآسیب دیده دوستان کمک میکنن بهتون،بنده خواهرانه عرض میکنم انگاراینجاکسی نیست وفقط مخاطبم شماهستین:درقدم اول یک اسم بامعنی انتخاب کنین این شکلک بیشترنمودمسخره کردن وجدی نبودن داره،بعدهم اگرآقایی عمدابه شماآسیب زدن،واقعاهمه آقایون ترسناک نیستن.خیلی ازآقایون برادرانه کمک میکنن.
بنده خودم دارم جدامیشم ولی اندازه شمابدبین نیستم فقط میگم آدم من نبودهمین.جنگ نکنین چیزی خوب نمیشه فقط خودتون داغون ترمیشین.
طعنه زدن فقط روح خودتون روآسیب میزنه،حرف بزنین بگیدمن هم گوش میدم دلتون سبک میشه،افتخاربدیددوست بشیم انشاالله حال دلتون خوب میشه.
به(به هواخواه توام)
عرض ادب
بنده هم دقیقابخاطرهمین اوضاع خداحافظی کردم.ولی الطاف دوستان وصحبت های جنجالی باعث شدپاسخ بدم.وگرنه موافق رفتن هستم.
آقای نجفی اگر کامنت قبلم رو تایید کردین این رو هم تایید کنید
من مشکلی ندارم هویتم مشخص شه و اصلا از بازخورد ها نگران نیستم و اینجا هم نیستم🙏
بنده آدم مستحکمی به اون معنا نبودم ولی فقط و فقط خداوند من رو از خطر و اشتباه حفظ کرد.
و ویژگی مثبت این اتفاق این بود که بارها و بارها معجزه ی خدارو از نزدیک لمس کردم
خدایاااااا شکرت
البته این هشدارها کاملا جدیه
لطفا فریب حرکات نمایشی رو نخورید.
ولی تا زمانی که خودتون رو به خدا سپردید و به خدا توکل کردید و از حدود الهی خارج نشدید، حتی بزرگترین خطر هم نمیتونه آسیبی به شما برسونه.
پس حسابی به خدا نزدیک بشید و پایه اعتقاداتتون رو محکم و کنید و تفکرتون رو قوی کنید.
این هارو یادم رفت بگم به خاطر همین برگشتم.
به 😏
مجددا سلام و وقتتون خوش
فکر و اندیشه درست در هر چیزی لازمه چه تو فضای مجازی و چه تو بیرون. اما خوب شما هم طوری صحبت کردین بخصوص تو چند پیام آخرتون که آدم گیج میشه. و آخرش رو به دو شخص نسبت دادین و با کنایه صحبت کردین.
من نمیدونم اون شخص مورد نظرتون کیه و اگه واقعا آدم درستی نیست بهتره هر آنچه اطلاعات دارید به مدیر بفرستید تا لااقل معرفی بشه و مشخصاتش داده بشه که دیگران ازش آسیب نبینن.
یه مطلبیم الان دیدم که نوشته بودید طرف ۳ سال بوده میخواسته شمارو گول بزنه. لامصب این پسرای ایرانی غوغا هستن، حقیقتن که پلنگ هم اینطوری تو کمین شکارش نمیشینه
اما در مورد خانم هوا خواه توام من با توجه به صحبتها و داستانی که برای زندگیشون پیش اومده که شاید بزرگترین مساله و دغدغه زندگی هر شخصی میتونه باشه، در این حد به خودم واجب میدونم که به عنوان یه انسان حداقل فقط بتونم شنونده خوبی باشم و اگه کمکی ازم برنمیاد لااقل تو این شرایط حساس روحی باعث ضربهی روحی و درونی به ایشون نشم. و امیدوارم روزهای خوبی در انتظارشون باشه و اونچه که خیر و صلاحشونه براشون اتفاق بیوفته.
با توجه به سابقه طولانی بقیه، تو این مدت کوتاهی که بودم سعی کردم نسبت به همه، اونچه رو که میدونم بیان کنم هرچند که شاید حرفای ما اینجا اون کمک اصلی رو به فرد نکنه ولی به هرترتیب نوشتیم. امیدوارم همینطور روزهای خوبی در انتظار شمام باشه و همینطور امیدوارم که همه این افکار و نوشتهها سوتفاهم بوده باشه.
اسمم که قشنگه آره به معنی جدی نبودنه چون دیگه شمارو جدی نمیگیرم.
چه جالبه واقعا! اول که اسمی از شما نیاوردم گارد گرفتید که دارم بهتون تهمت میزنم ولی حالا که دارم مستقیم میگم، شدید دایه ی مهربانتر از مادر!! تکنیک عوض کردید دیگه، شدم مهره ی سوخته نمایش!
نه ، اتفاقا اصلا بدبین نیستم میتونید این رو از کامنت های اخیرم هم تو پست ها یا پستی که گذاشتم هم ببینی
بنده فقط دوست ندارم دیگه دربرابر شما مثل قبل باشم!!!
هرکی ندونه خودتون و خدا خوب میدونید!! منم بخشیش رو
هرچقدر حرف میزنید من بیشتر مطمئن میشم
دوستان کافیه برید از ابتدای صفحه بیاید پایین تا چندتا از نمایشاشو ببینید و همچنین گفتگوم با اونی که داخل پست مخ زنی حرف میزدیم
توی این صفحه گفتگوی آزاد بنده یه متن مبهم نوشتم و همون اول صبح تنها کسی که رو کامنتم ریپلای زد یه ناشناس بود که با این که من اصلا اشاره به هیچی نکردم اومد از عشق مجازی و اینا گفت
بعد جالبه همون ناشناس اومد به کاربر هواخواه توام پیام داد که مارو حلال کنید بابت قضاوت ها و ببخشید اینقدر حیله زیاده شده فکر می کنیم همه قراره فریبمون بدن در حالی که اصلا چیزی نگفته بودم، میخواست حس عذاب وجدان رو در من القا کنه
بعد جالبه اون ناشناسی که اصلا کامنت نداده بود قبلش، شروع کرد چندتا پست کامنت دادن و داخل کامنتاشم داشت میرسوند که من دخترم.
حالا شاید بگید تو دیوونه ای داستان جنایی درست میکنی، ولی فقط باید جای من باشید و 3 سال رو در وضعیت من طی کنید،
من بعداز سه سال شکنجه غیر مستقیم با گذاشتن پست خداحافظی و طلب حلالیت فقط یه جمله برای اون آقا نوشتم( شماهم من رو حلال کنید)
و کامنتم رو داخل صفحه ی گفتگوی قبلی هم به مرد خسته میتونید ببینید
نمیتونی به من تهمت بیماری بزنید
من فقط بایه نفر این مدلی حرف میزنم اونم شمایی اونم بعد سه سال که با این نمایش آخرتون به یقین رسیدم.
چندتا از نمونه کارهای شما تو این سه سال :
هرچند خیلی ماهرانه انجام دادی و من هم اصلا دنبال جمع آوری چیزی نبودم، ولی چون من هیچ وقت با شما راه ارتباطی نداشتم مجبور بودی یا داخل وبلاگات پست عاشقانه بذاری یا داخل دلنوشته ها یا پست های مختلف متاسفانه وبلاگات هی حذف شدن و پاکسازی
این پست یکی از شاهکاراس که خودم درخواست بروزرسانیش رو دادم
https://khbartar.blog.ir/post/18190
و این پستم من گذاشتم که مثلا نهی از منکرش کنم:
https://khbartar.blog.ir/post/1312
مرد بارانی!!!
اول نگاه کنید خیلی خونسرد فقط گفت: شما کلی به موضوع اشاره کردید،اگه مورد خودتون رو مصداقی بهش میپرداختید،بهتر میشد نظر داد !
بعد که من چندتا نشانه تو پاسخ های مختلفم ناخواسته گذاشتم و مطمئن شد منم، شروع کرد به طومار نویسی!!!
اول شاکی شد که کسایی که ابراز علاقه میکنند رو فکر میکنید از مسلک حیوانیت تبعیت می کنندو...
مثل همیشه القای حس عذاب وجدان!!!!
تو کامنتای اخیرم باز یه نمونه بود که دلشکستن تاوان دارد !!!
توی این سه سال من هزار بار این رفتار رو دیدم دیگه برام عادیه!!
ولی توصیه میکنم پست آقایان ابراز علاقه ممنوع رو کامل مطالعه کنید.
هرچند طومار نوشته ولی بخونید (عجیب نیست فردی که به قول خودش خواننده خاموشه یهو این همه برای من مینویسه که متقاعدم کنه خنده دار تر اینکه یه جا گفته دارم مینویسم بعدا نشان حضرت یارش بده)
آقای ریاضیت کشیده!!!!
و اما کامنتی که خیلی شاهکاره داخل اون پست
این کامنته:
https://khbartar.blog.ir/post/1312#comment-4dLI34tsWqo
که درجواب سوال از سنش نوشته: و اما در مورد سن و سال همینقدر عارضم خدمتتون که گر جوانی میکنم پیرانه سر بر من نگیری.. شهریارا در بهاران میکند دنیا جوانی!!😆
آخه کدوم آدمی به این شکل از نوشتن سنش طفره میره!!!
اولا طرف خواننده خاموشه با یه سن لو نمیره یا نهایتش یکی دوسال عوضش می کرد ولی ننوشت که نه فرض من رو بر این که این خودشه تکذیب و نه تایید کنه و هم اسم کاربریم رو به نوعی به کارببره
این قدر دیگه جاهای مختلف از بهار و ... استفاده کرده که دیگه حالم بد میشه از بهار
باشه من تسلیم من سندی خاصی ندارم، شما باهوش
ولی یه خدایی بالای سره یه جایی جواب پس میدی!!!
این فقط دونمونش بود تعدادش زیاده ولی بعضیاش که داخل وبلاگ خودش بوده دردسترس نیست و به نظرم همین دوتا برای کسی که نخواد مغلطه کنه کافیه
طمع کردین و نذاشتین همه چی در صلح تموم شه.
این بار دیگه مظلومانه نرفتم که عذاب وجدان نگیرید!!
واقعا دیگه کشش این بازی هارو ندارم برامم مهم نیست درباره من چی فکر میکنید، من فقط خواستم هشدار بدم بهتون دیگه خود دانید.
آقای نجفی لطفا همین یکی رو تایید کنید دیگه میرم.
حلال کنید آقای نجفی
خدانگهدار.
میدونم اون آدمی که من میشناسم درنهایت کاری میکنه من دیوانه جلوه کنم.
باشه من دیوانه ولی دیگه ارسال کتاب ضد اسلامیش چی با یه اسم کاربری دیگش
یه مومن کتاب ضد اسلامی ارسال میکنه؟؟؟؟
لطفا فریبشو نخورید و مراقب خودتون باشید..
بذارید اینجوری بگم: یامن دیوانم و دروغگو یا ایشون فریبکار
هردو هم کامنت مثبت گذاشتیم توی مدت فعالیت
پس در نهایت کسی قابل اعتماد نیست!!!
آقای پایدار
من سه سال همه چیز رو گذاشتم پای سوتفاهم
هنوزم آرزو میکنم فقط یه سوتفاهم باشه ولی هروقت میخوام بگم سوتفاهمه کل اون سه سال جلوی چشمم رژه میره!!!!!!
ظاهرا حال روحی من بدتر از ایشونه!!!!!
من خیلی تلاش کردم آقای نجفی رو متقاعد کنم البته ایشون حق دارند به من اعتماد نکنند.
این آدم ممکنه در هر شکلی ظاهر شه، تنها راه احتیاط درباره ی همس
خداحافظتون
سلام وعرض ادب
بهpaydar2000
سپاس گذارم ازلطف ودرک درست ازشرایط پیش آمده برای بنده.حقیقتابنده درآرامشم،خداروشکرباخانم پرتونازنین هم آشناشدیم یه محفل دوستانه عالی داریم ایشون واقعاازنیکان روزگارن.خداروشکرکه خواهرانه درکنارهم هستیم.وکمک حال هم،البته من ازایشون یادمیگیرم.امیدوارم این جنجال هم پایان بگیره.
به😏
حق باشماست بانومن بدترین آدم روزگارم.من هیچ من فقط نگاه🤐
به دختر بهاری
سلام خواهرم
امیدوارم حالتون خوب باشه
عجیبه ولی بصورت اتفاقی از قسمت " جدیدترین نظرات " وارد این صفحه شدم و کامنتا رو خوندم و بالا رفتم و دوباره از بالا اومدم پایین ...
عجیبه که دقیقا وقتی اومدم توی این صفحه که خودم رو وسط یه ماجرا دیدم .
الان نمیدونم باید چی بگم ؟
از تابستون ۹۹ تا امروز مجموعا شاید ۴ ۵ تا نظر توی صفحات مختلف گذاشته باشم ، فقطم با همین اسم ، نظر گذاشتم
قبلش که احتمالا یادتون هست اسمم چی بود ، از زمانی که توی بیان ثبت نام کردم اسمم همینه و صرفا با همین اسم نظر گذاشتم ، استثنائاً شاید کلاً ۳ ۴ تا نظر توی این وبلاگ گذاشته باشم که اسمم نه " چارسو " بوده و نه اسم سابقم که میدونین چیه ، اونم مثلا خواستم یه سوال شخصی مطرح کنم که نمیخواستم مشخصاتم عمومی بشه یا مساله ای دیگه که مهم نبود ( البته جز حدودای مرداد و شهریور ۹۸ که اسمم چیزای دیگه بود )
هیچ وبلاگی هم ندارم جز همین وبلاگی که به اسمم سنجاق شده ، همینم مالکش رو میشناسین، من صرفا به عنوان نویسنده اضافه شدم به وبلاگ .
یه اشتباه بزرگ انجام شده، حالا نمیدونم چه تشابهی دیدین، تشابه در الفاظ و قالب یا محتوا و مفهوم ، هرچی هست برای من ، مساله ای نیست ولی لازم دونستم حرفمو مطرح کنم که شما متوجه بشین چه اشتباهی انجام شده
از تابستون ۹۸ که وارد " خانواده برتر " شدم تا تابستون ۹۹ ، خیلی وابسته شده بودم به خانواده برتر و خیلی چیزا هم یاد گرفتم ، نظرات شما رو همیشه میخوندم و روش دقیق میشدم چون از حرفای شما یاد میگرفتم، همچنین نظر بعضی کاربرای دیگه مثل اسکیزوئید
الانم در واقع من رفتم زیر سوال ولی مهم نیست ، فقط میخوام بدونین من همینی هستم که نوشتم ( اصلا نمیشناسم کی به کیه ، اکثر اسمای وبلاگ واسم جدید و ناشناسه ، مثلا این اسامی رو از سال ۹۸ یادمه که الانم نظر میذارن : حلما خانوم ، پسر آریایی ، دختر نخلستان ... ولی در کل اکثر اسما واسم جدیده )
حداقل یک نفر دیگه هست که من و اون ، یک نفر جلوه کردیم براتون ، فقط خواستم این موضوع به نتیجه درست برسه و سوءتفاهم رفع بشه .
به مدیر وبلاگ ، اختیار کامل میدم که هر مشخصات و خصوصیتی از من توی سیستم دارن ، از ابتدای حضورم تا الان رو بصورت کامل در اختیار شخص دختر بهاری قرار بدن که مساله حل بشه .
مشکوک و عجیبه ولی واقعا بصورت اتفاقی وارد این صفحه و این بحث شدم .
الان رفتم از روی سابقه پیامای ارسال شده توی بیان ، تاریخ پیامای وبلاگ خانواده برتر رو درآوردم:
یه پیام که همین جن دقیقه پیش نوشتم
قبلش میشه ۳۰ بهمن یعنی ۳ روز پیش
قبلش میشه۳ مرداد
قبلش ۶ تیر
قبلش ۱ خرداد
قبلش ۱۰ اردیبهشت
قبلش ۱ آذر ۹۹
...
یعنی از آذر پارسال تا امروز( حدود ۱۵ ماه ) با احتساب این دو تا پیام توی همین پست ، مجموعا ۸ تا کامنت از طرف من ثبت شده توی وبلاگ خانواده برتر
سلام آقای پایدار
من دیشب کامنتی ارسال کردم در پاسخ به شما ولی وسطش اینترنت قطع و وصل شد نمیدونم اومد یا نه
ممنون از کامنت برادرانتون
بنده خودم از کسانی بودم که ایشون رو تحسین می کردم
حقیقتش اون روز هم که مرد خسته کامنت فرستاد و بعدم هواخواه توام
باور کردم
ولی بعدش کل این سه سال رو که گذاشتم کنار هم، دیدم همه ی این مدت روششون همین بوده و من عین هرسه سال رو به پای اوهام خودم گذاشتم.
شاید یکی دونشانه اتفاقی باشه ولی وقتی صدها نشانه در سه سال متوالی کنار هم قرار میگیره دیگه سوء تفاهمی نیست متاسفانه
من خودم واقعا نمیتونستم باور کنم و به خاطر همین همه ی این مدت باعث شدم به رفتاراش ادامه بده چون برخورد تندی باهاش نکردم.
این آدم اوایل حتی دوهفته قبل کنکور من برای من متن احساسی نوشت داخل وبلاگش (دقیق یادم نیست)
پاییزنامه: نه پاییز بهار را دید نه بهار پاییز را ولی عاشق شدند(ببخشید به علت حافظه بدم متن ادبیشو نابود کردم!)
نه فقط این ، دوماه قبلم هی متن می نوشت. معمولا یه مدت کوتاه دست برمیداشت و دوباره شروع میکرد.
و این که کامنت هایی که اخیرا با اسم راحیل گذاشتم رو میتونید بخونید و قضاوت کنید من بدبینی دارم؟
این آدم اگر تا آخر دنیا هی فراموش کنم کارهاشو و بازیشو همراهی کنم دست از سر من برنمیداره باید هم به کاربرا هشدار میدادم هم از خودم ناامیدش میکردم(که خداروشکر شدم مهره سوخته!)
من هیچی از این فرد برنداشتم به غیر از مکالمه ی دوماه قبلمون که آخرین مکالمه بود
کلا پیام های ما توی این سه سال شاید کمتر از 20 تا بوده که اونم من میرفتم سوتفاهم رو برطرف کنم و بیشتر من حرف میزدم اون یا سکوت میکرد یا مبهم جواب میداد طوری که نه تکذیب کرده باشه نه تایید.
دوماه قبل ازش راه ارتباطی خواستم و میخواستم یه فرصت دیگه بهش بدم چون فکر میکردم داره عذاب میکشه!!! ولی باخودم شرایط و قوانینی رو وضع کرده بودم که داخل پی دی اف هست بعد شرایط، عکس مکالمه رو گذاشتم و آخرش هم تحلیل خودم(اسم ایشون حذف شده فقط متن کامنت ها هست) مکالمه های قبلمون هم در این قالب بوده که تقریبا فاصله زمانیشون گاهی یک سال گاهی شیش ماه ... بوده البته خیلی اسم مکالمه نمیشه گذاشت روش چون یه طرفه بوده.(مثلا وقتی گفتم منظوری داشتید مبهم جواب میداد و بعدش با ترانه جواب میداد، میدونم حماقت کردم)
این تنها چیزیه که برداشتم و اسمشو گذاشتم درس ماندگار(نوشته هاش مال قبل پیام دادن و بعد پیام دادنه برای خودم نوشته بودم و عکس مکالمه ها وسطه پی دی افه)
اسم شخص حذف شده داخلش
درپناه خدا
عزیزم چرا انقدر بدبینی اخه؟؟معلومه تجربه تلخی داری ولی دیگه این مقدار از عروسک بازی برای فضای مجازی بنظرت عقلانیه؟؟اخه الان همه رنگ همه مدل ریخته کف بازار چرا یکی باید بیاد وقت بزاره ؟؟
ناشناسی که میگی منم. من یه بار با هواخواه توام عزیز صحبت کردم مهرش به دلم نشست،همزمان اون پیام همسرشون و که دیدم با شما تاحدودی هم نظر شدم.اون پیام و گذاشتم که نه شما بسوزی نه ایشون
در فضای مجازی همه قابل احترامن ولی هیچکس قابل اعتماد نیست.
شبش دوباره بخاطر قضاوت هایی که توی ذهنم درباره ایشون کردم براشون یه متن نوشتم منظورم با شما نبود عزیزم.خودم توی ذهنم ایشون رو خیلی قضاوت کردم.
اینکه نوشتم ناشناس چون یبار باهاشون صمیمی صحبت کردم گفتم ناراحت میشن همین.
میدونم نیتت خیره معلومه خیلی ضربه خوردی ولی دیگه این ماسک بدبینی رو یکم بکش اونور بابا،اینجا میخوایم کمک کنیم هیچ پسر و دختری انقدر وقت نمیزارن که بعد مخ بزنن ک
ببخشید که دچار ابهام شدی.من از همه عذرخواهی میکنم.این صحنه و عروسک بازی و اینارو هم بریز دور یکم به خودت ارامش بده.خیر نبینه اونی که تو رو انقدر بدبین کرده نسبت به اینجا ولی موافقم با حرفات عزیزم داری براساس تجربت میگی
اگر اقای نجفی بجای سختگیری های بیجا و ستاره دار کردن بعضی نوشته ها روی ارتباط خارج از اینجا حساس بودن این اتفاقات نمی افتاد.
اقای نجفی بهتره یکم روند کارتون رو تغییر بدید.
ببخشید دوستان
الآن که داشتم فکر می کردم دیدم حق دارید باور نکنید چون دلیل هام واضح نبوده و بیشتر باید در موقعیت من باشید. ولی خب احتیاط شرط عقله و من نخواستم اسمی ببرم خودشونن میان!
سلام آقای چارسو ببخشید ولی دلیل هاتون هیچ رسمیتی نداشت اما باشه بنده مثل قبل فکر میکنم همون کاربر چارسو هستید نه کس دیگه
ولی خوش حال می شدم به جای ردیف کردن چندتا تاریخ
درباره ی ارسال اون کتاب ممنوعه برای بنده توضیح بدید.
شما گفتید میتونم کتابی درباره مسائل اعتقادی و مذهبی که جالبه و بیانش ساده و روانه براتون بفرستم منم گفتم بله لطف می کنید
بعد از ارسال کتاب شوکه شدم
ولی میدونید چطوری خودمو توجیه کردم گفتم حتما کتاب های بعدی در جواب و نقد این کتابه
ازتون پرسیدم هدف این کتاب چیه و آیا کتاب های دیگم که هنوز نفرستادید شبیه اینه
گفتید هدفشون تامل دقیق تره و بله بقیه هم با همین مضامینه
گفتم من نخوندم شما به چه نتیجه ای رسیدید، گفتید هنوز دارم فکر میکنم،
جواب هوشمندانه ای بود!!
من چندین روز شوکه بودم
شما حتی یه کلمه ی منفی درباره ی اون کتاب نگفتید الآنم هرتوجیهی بیارید فایده ای نداره!(نمیخواستم اسمی آورده بشه خودتون اومدید)
آقای ناشناس از نظر من عقلانی نیست، هیچ کدوم از این رفتارها عقلانی نیست بله منم موافقم که من آدم خاصی نیستم بخواد این کارهارو بکنه یعنی از نظر من هیچ فردی خاص نیست، فقط وفقط اونی که وارد زندگی ما میشه خاص خواهد بود.
اما از این حرکات غیر عقلانی در جامعه زیاد دیده میشه و آقایون وبلاگ هم بارها مثال زدن که ظاهرا براشون یه افتخاره به دست آوردن یه دختر. هرچند من درکش نکنم.(حتی اون فردی که تو پست مخ زنی هم صحبت کرد اشاره کرد)
صحیح ، بقیه ناشناس هاهم حتما شما نبودی!!
الهی آمین
حداقل الآن با اسم خودتون میامدید!!!من که به خاطر کاربرا همه ی این بازخوردهارو پذیرفتم شما که کاری نکردی بترسی.
به هرحال من بعد سه سال دیگه احمق نمیشم!!!
فعلا
دختر بهاری
سلام خواهرم
راه اثبات حرفام چیه؟ چجوری اثبات کنم که توی این وبلاگ صرفا با همین اسم دارم کامنت میذارم؟ شاید اگه کسی دیگه بود که من رو وسطِ یه ماجرا میاورد،اصلا اعتنایی نمیکردم ، مهم نبود که تصورش چیه و چجوری فکر میکنه ولی چون شما رو در حد چیزایی که توی همین وبلاگ دیدم میشناسم ، لازم میدونم که این مساله رو یه جوری حل کنیم ، شخصیت و تفکر شما همیشه برام محترم و جالب بوده و هست، نظرات شما رو همیشه با دقت میخوندم ( زمانی که فعال بودم توی وبلاگ )
یه مثال بزنم
فرض کنید چن نفر دارن فوتبال بازی میکنن، من بجای توپ پلاستیکی یا چهل تیکه،واسشون یه توپی میندازم که مثلا چوبیه ( اصلا چرا چوبی ؟ چرا خلافِ عرف و عادت ؟ چون اینکار باعث میشه مثلا بدنشون قوی بشه ، چیزای جدید رو تجربه کنن تا بهتر تصمیم بگیرن و کسی بعدا بهشون درباره توپ چوبی گفت ، حرف داشته باشن) ولی اینا دیگه نباید با اون دمپایی و کفشای ساده بازی کنن چون پاشون آسیب میبینه ، حالا من توپ رو انداختم ، اینا ازم پرسیدن فلسفه این توپ چیه، چجوری باید باهاش کار کرد ، من دارم میرم توی زمین فوتبال که واسشون توضیح بدم ، یهو میبینم در رو میبندن!
من در جواب ایمیل شما درباره اون کتاب ، یه متن طولانی ای نوشتم و دلیل آوردم و گفتم حرفم چیه ولی وقتی فرستادم دیدم اکانت رو از بین بردین !!!
دلیل این کار چیه ؟ حداقل بذارین بگم حرفم چیه، بگم اون کتاب چیه و داستانش چیه و چرا باید برای شما بفرستم ؟
گفتین نمیخواستین اسم بیارین
منم صرفا گفتم همین اکانت چارسو رو دارم، هیچ اشاره ای به کتاب نکردم، ولی شما همه چیز رو علنی کردین ، هم اشتباه متوجه شدین هم برای بقیه وارونه جلوه داده شد
میتونستین همین حرفا رو توی وبلاگ بصورت خصوصی بفرستین، وقتی من اون کتاب رو خصوصی ایمیل کردم ، درستش این نبود که شما اگه حرفی انتقادی مساله ای دارین، توی همون ایمیل یا توی وبلاگ بصورت خصوصی بفرستین ؟
پیاماتون درباره سوءتفاهم و درس ماندگار و اینا هیچ ارتباطی به من نداره ، واقعا اصلا نمیدونم طرفی که بهتون پیام داده کی هست و ماجرا چیه
اون کتاب رو صرفا برای ۲ نفر فرستادم ، برای نفر اول حدودای ۲۵ آبان فرستادم و برای شما حدود ۲ هفته پیش
( اسمی از نفر اول نیاوردم، شاید نخوان اسمشون آورده بشه ولی خواستین ، وبلاگ پیام بدین ، اسمشون رو میگم )
آیا مطالب و محتوای اون کتاب رو عمومی مطرح کردم ؟ نمیتونستم واسه ۱۰۰ نفر دیگه هم بفرستم ؟ دلیل اینکه فقط برای ۲ نفر فرستادم، اطمینانم به این بود که این ۲ نفر قطعا حرفا رو میخونن و بهش فکر میکنن ، روی هوا و به صرفِ خوندن ، نمیپذیرن
سلام به همه
به 😏
یادمه حدودای سال ۸۷-۸۸ بود تو یکی اپلیکیشن ها ی امروزی که اون موقع رو دور بود،فعالیت داشتم.
کمو بیش همه افراد فعال اون فضا منو میشناختن(اکانت منو میشناختن چون من زندگی مجازیم رو با حقیقی قاطی نمیکنم).فضا همه جور آدمی داشت و همه جور پستی قرار داده میشد.چه ضد دین و چه جوک و سیاست و...
منم نقد میکردم یا تایید.مخالف هم تا دلتون بخواد داشتم ولی اون موقع شور و هیجانم برای توضیح خیلی بیشتر بود.خیلی.فرض کنین یک دانشجوی سال اول که خودشو عقل کل تحلیل سیاست و دین و... بدونه.
صحیح یا غلط یه سری چهارچوب اعتقادی داشتم و دارم و همونا رو حفظ میکردم و سعی مردم دلیل درست یا غلط بودن هنجارهام رو پیدا کنم و...
ولی در کل بازخورد ها با من بد نبود.
نفری به یکباره وارد گروه شد و شروع کرد پست گذاشتن به سبک اخلاقی و تم روشنفکری دینی و ... و خودشو شاغل در شغلی معرفی کرد که خیلی بولد بود اون موقع و اطلاعات داشت در مورد اون شغل.از شانس بدش،برادر منم از زیرگروه های همون شغل بود و تا دلتون بخواد از طرف داداشم شنیده بودم در مورد جزئیاتش.
طرف توی یک بحث نظر خانومی رو نقد کرد و خانوم به نوعی بهش بر خورد و رفت خاص ایشون و توضیح خواست که من خودم(خانوم) اطلاعاتم کم نیست و تحصیلاتم اینه و فلان جا شاغلم و...
پسره هم گفته بود منم فلان جا شاغلم و تحصیلاتم اینه و...
فرداش اومدن با هم تو پستا کامنت گذاشتن و بله،ریلیشن شیپشون شروع شد.😓
به همین سادگی.
من شک کردم به رفتار طرف چون خیییلی سعی میکرد توانمندی هاش رو بولد کنه و در عین حال خودشو در زندگی زجر کشیده نشون بده که من بابا مامانم تو بچگیم مردن و من با خواهرم یتیم بزرگ شدیم و...
(درگیر کردن عواطف ولی متاسفانه شانسش بد بود)
من تو پست هایی که میگذاشت،عمدا در مورد جزئیات شغلش میپرسیدم و اونم کمو بیش گاف میداد.
و این گیر دادن های من زیاد شد.
یک روز توی یک پست مسئله ای پیش اومد که بدجور ضایعش کردم و همون خانوم که باهاش ارتباط گرفت،اومد توی خاص من و سوال پرسید که چقدر من اون آقا رو میشناسم.منم گفتم هیچ.
گفت به نظرت واقعا فلان شغل رو داره؟؟؟
گفتم چرا میپرسی؟؟
گفت ادعا کرده که می خواد بیاد خاستگاری و... و دو بار اومده شهرمون و با هم رستوران رفتیم و...
گفتم با توجه به مواردی که من ازش دیدم،دروغ میگه.
صحبت رو ادامه داد و رسید به جایی که گفت طرف دو میلیون ازش پول گرفته به عنوان قرض.
گفتم سرت کلاه رفته و...
متوجه شد که اشتباه کرده ولی دوست ساده ولی روشن فکری داشت که بهش گفته بود شما که قراره ازدواج کنی،پول رو بهش بده و اینم داده بود.
یه سری طرح ها و تهدیدها بهش گفتم و اونم عملی کرد و از اون پول حدود ۱۶۰۰-۱۸۰۰ رو از طرف پس گرفت.
توی همین جریان ضایع کردن اون پسر و رو کردن غیر مستقیم دروغ هاش و به هم خوردن ارتباطش با این خانوم.چند خانوم دیگه که به تازگی باهاش گرف گرفته بودن،شروع کردن به توپیدن به من و حرف زشت زدن و... که من مشکل جلب توجه دارم و می خوام خودی نشون بدم و...
من هیچی نگفتم و مطمئن بودم این قصه سر دراز داره.
حدود یک سال بعدش در حال چک کردن اون فضا بودم که یه پست گذاشتن و عکس اون آقا رو که فوتوشاپ شده بود رو گذاشتن تو پست و زیرشم نوشته بودن کلاه بردار.
یکی از همون خانوم هایی که با ایشون ارتباط گرفته بود و متأهل هم بود(فاصله دور ولی ارتباط پیامی و تلفنی) و کلی هم به من توهین کرده بود،سر ننه من غریبم این پسر،دور از چشم شوهرش طلاهاش رو میفروشه و چهار میلیون بی زبون میده به این پسر و پسره هم مرتب از خودش توی لباس اون شغل عکس میفرستاده حالا بیشترم فتوشاپی.
اون روز من کل جریان رو زیر پست نوشتم و گفتم که کمترین حقتون بوده چون خودتون خواستین و بابتش منو چه ها که نگفتین ولی اسمی از خانومه هم نمی آوردم.
خانومه هم پشت هم کامنت های من رو لایک میکرد و زیر کامنت ها غیر مستقیم معذرت خواهی میکرد که آدم اشتباه میکنه و...
چند روز بعدش من از اون فضا اومدم بیرون ولی این درس رو یاد گرفتم که برای کسی دلت بسوزه که بهت ارزش بگذاره و اینکه بعضیا نیاز دارن تا سرشون به سنگ بخوره تا بفهمن.
پس اگر موردی هست و شما سراغ داری و یک بار بیان کردید و کسی نخواست بپذیره یا خودتون رو نقد کردن،بی خیالش بشید.
.
.
.
نمی خواستم کامنت طولانی بفرستم ولی گفتم شاید،شاید به دردتون بخوره چون خیلی در تلاشید که کاربرها رو متقاعد کنید.
سلام
به خانم لبخند کج
نه من و نه دیگران اصلا جسارت نمی کنیم و به شما بگیم دیوانه اید خدایی نکرده
اتفاقا بسیار دلسوز بودین که اومدین اینجا اخطار دادید دخترا مراقب باشید
از کاربرای سایت یه بنده خدایی میگفتند که وقتی طرف زیاد اسم خدا و پیغمبر بیاره من بهش شک میکنم میگم حتما طرف یه چیزی توکلاهشه ببین اینو موردم اینجا عنوان شده
آدم تا یه جایی افزایش معلومات ش بهش کمک می کنه از یه جاهایی به بعد معلومات زیادی ش سم میشه براش
خانم لبخند کج شما سن تون حساس عزیزم ،تو سن و سال شما ،ما پی معدل مون بودیم که ببریم ش بالا ,ارشد بدون آزمون قبول شیم
در کل دختر خوب مراقب خودت باش الان یه هدف تو زندگیت تعیین کن بچسب بهش وقتی درگیری مسائل دیگه ای کمتر احساسات درگیر میشه اینو بهت جسارت نکردم فقط مثل توصیه خواهرانه ببین
و با یکی از اعضای خانوادت دوست باش این مورد جلو خیلی از سو استفاده رو میگیره
خب اهنگ آی باران راغب رو هم بشنو یکم حس خوب بگیری ازش دختر خوب
زیاد درگیر مباحث عنوان شده در اینجا نباش به قدری برای خودت پررنگ ش نکن که زندگی واقعیت رو تحت شعاع قرار بده در کل واقعا من شرایط روحی وحس وحالی که درش هستی رو درک میکنم
و در اخر از خانم هواه خواه توام عزیزم تشکر میکنم بابت لطف وخوبی هاش .از نزدیک آشنا شدیم دختر دوست داشتنی هستن .ان شالا که دوستی ما پا برجا بمونه:)
به خانم 😏 و خانم هوا خواه توام
سلام خدمتتون
خواهش میکنم خانم هوا خواه امیدوارم سلامت باشید. منم با خانم پرتو صحبت کردم. فوقالعاده آدمِ قابل و خوبی و با دانشی هستن مثل خودتون. فکر کنم باتوجه به شخصیتاتون، دوستای خوبی برای هم بشید.
خانم 😏
به عنوان یه دوستی که تو سایت از نظرات همدیگه استفاده میکنیم یه توصیه یا تجربه رو خدمتتون میگم. میگن وقتی درس میخونی و کار میکنی جدای از بحث روابط و پارتی موفقترین آدمها کسایی هستن که دانش و تجربه رو همزمان پیش میبرن. از طرفی چه پسر و چه دختر بنظرم موفقترین شخصیتها برای زندگی افرادی هستن که منطق و احساسات رو درکنار هم داشته باشن. برخلاف نوشتههام من بیشتر احساسم به منطقم میچربه و خیلی دارم رو خودم کار میکنم که بتونم هر دو رو بالانس کنم. علی القاعده آدم احساسی برای طرف مقابلش عالیه اما شاید خودش رنج بکشه.
شما اصلا این قضیه رو چه درست و چه غلط بزارید کنار و حس بدی نداشته باشید اما به عنوان یه درس و تجربه بهش نگاه کنید. اینکه بخواد پس زمینه منفی همیشه همراهتون باشه شاید باعث بشه که یه فردِ مناسب رو هم از دست بدید و همینطور تو جاهای مختلف زندگیتون تاثیر منفی بزاره. خودتون که فرمودین خدا خواسته و کمکتون کرده که دچار لغزش نشدید. پس به این دید ببینید که درسی بشه برای آیندتون. ما هممون هر روز و هرلحظه میتونیم اشتباه کنیم اما یکی درس میگیره، یکی تنفر پیدا میکنه، یکی دنبال انتقام میوفته و در واقع هرکسی برخورد خودشو داره.
شما سعی کن اول به خودشناسی برسی و بعد کمی شخصیت شناسی کار کنید. به عنوان مثال اقا پسری چند وقت پیش در مورد زحمتای زیاد پدرش و محبتی که به همه میکنه نوشته بود و میگفت پدرم بازم میگه من برا همه کم گذاشتم و یسری هم کلی توضیحات داده بودن. حالا شما اگه مسلط باشی میفهمی که پدر ایشون جزو شخصیتهای مهرطلب هست و این افراد شخصیت خودشونو دارن.
چیزی که مهمه اینه که بتونیم اول رو خودمون مسلط باشیم و بعد با چشم باز پیش بریم و سعی کنیم از موقعیتامون استفاده کنیم و از همه مهمتر اینه که ما حالمون خوب و خوش باشه. نه خودتون رو عذاب بدید و نه نشخوار ذهنی برا خودتون درست کنید. اون فرد هم هرچی که بوده شخصیت خودش بوده و ما نمیتونیم دیگرانو تغییر بدیم. مهم اینه بتونیم بهترینِ خودمون باشیمو و از زندگی لذت ببریم.
چند وقت قبل با یه دوستی هم کلام شدم کلی توضیح و منم ازینور مینوشتم. اونم بحث رو کشیده بود به فلسفه و دلایل سنگین. آخرش گفت ۲۰ سالمه. منم گفتم تو سن تو که بودم دنبال رفتن باشگاه و انداممو درست کنمو تیشرت بپوشم جلو آیینه خودمو ببینم. تو از الان وارد چه مباحثی شدی. ببین نمیگم بده یا خوب میخوام بگم هرچیزی تو جاش قشنگه. شما خیلی کیس ها براتون پیش میاد واقعا باید طوری رفتار کنی که نه گفتی یا نه شنیدی به اندازه چند دقیقه نهایت یک روز فکرت درگیرش باشه. نه بخوای خودخوری کنی یا هرچیزی. بعدم دوست خوب من همیشه نگاه کنی آدمهای خوب و مهربون شاید این ضربه رو بخورن حالا شما به ده نفر خوبی میکنی دوتا ازونا بد در میان. شما نباید هشت نفر دیگه رو فدا کنی که. در کل میخوام بگم اصلا به اون طرف کاری نداشته باش و خودتو ببخش و به زندگیت ادامه بده. جامعه ما پر از آدمای رنگارنگه. مهم اینه تو راه درستت رو پیش ببری. من تقریبا با همه جور آدمی برخورد داشتم. از دینای مختلف تا کسی که خدا رو قبول نداشته و کلی آدم واقعا بودن ولی مگه قراره من خودمو برا هرکدوم نابود کنم. شما باید شخصیت خوب خودت رو پیدا کنی و بدونی تحت تاثیر هر آدم بیخودی قرار نگیری. خودتم دوست داشته باش. حالا بزار یه داستان بگم من پارسال یه خانمی رو دیدم. سر رفتار خانوادش کنسل شد. بعد یه سال دوباره به واسطه پیام داد و اومد گفت میخوام باهاش حرف بزنم اول نرفتم ولی بعد صحبت اون واسطه رفتم. اومد نشست و اصلا انگار من بدهکارم حرف زد بعد از چند روزم پیامایی داد که من بهش گفتم مگه شما به اون اقا نگفتید به خانوادم چیکار داره بگو بیاد ما زندگیمونو باهم میسازیم. کلا زد زیر همه چی و یجور بدیم حرف زد. واقعا نفهمیدم اصلا چرا میخواسته منو ببینه. من نه پرخاش کردم نه چیزی فقط گفتم دعا میکنم یه آدم با شخصیت خودتون و خانوادتون نصیب شما شه و همینطور شماهم برای من همین دعا رو کنید. تموم شد و رفت. قرار نیست هر آدم دوزاریای که رو مُخ ما راه بره. به زندگی و آیندت برس که چند سال بعد نگی خودمو برا هر آدم بیخودی داغون کردم. تو و وجودت از همه با ارزشتری و باید به فکر سلامتی و روحیت و پیشرفتت باشی.
عزیزم
داری همه چیزو بی ربط به هم وصل میکنی.شرلوک هلمز و کاراگاه گجت و اینا فیلمن از این فازا بیا بیرون. نمایش عروسکی هم به خدا از مد افتاده مردم دیگه حوصله خودشونم ندارن
درباره اون اقا نمیدونم ولی من بخدا دخترم. حیف که الان پسرا از همه چیز خبر دارن وگرنه یه سوال خصوصی دخترونه میپرسیدی تا من جواب بدم خخخخ
بله با اسم ناشناس فعالیت داشتم این هفته یه سوال دیگه هم پرسیدم اقای کمدی الهی خیییلی لطف کردن پاسخ دادن ولی اقای نجفی بیشتر لطف داشتن همش و سانسور کردن:)
گاهی روم نمیشه سوال هارو با اسم خودم بپرسم با اسم ناشناس کمک میگیرم.
بنظرم یکم از مجازی فاصله بگیر همش سمممم خالصه بخدا بعدم ماکی گفتیم شما دیوونه هستید؟برا خودتون از طرف ماهم نظر میدید
بابا مردم از رفیق صمیمیشون رکب میخورن شما که ارتباط مجازی داشتی
برات بهترینارو میخوامممم
اصن توبه دیگه از خجالتم اب شدم اگر دیدتونم بد شد نسبت بهم با اسم خودم نظر میدم خخخ
سلام وقت بخیر
استیکره خنده
سلام بانو. امیدوارم که حال دلت خوب باشه.عزیزم الان درسته که الان احساس میکنی که بازیچه قرار گرفتی و شخصی با احساسات شما بازی کرده است و حال در تلاش هستید که چهره واقعی آن شخص را به بقیه نشان بدهید.ولی دوست عزیز بیش از این خودتان آزار ندهید به دو دلیل اول اینکه طرف مقابل خوش حال میشه تونسه ضعف شما را ببینه .دوم از اینکه هر چقدر بیشتنر تلاش کنی بیشتر در افکار و حرف ها های که زده شده غرق میشی و روزی به خودت میای که غرق شدی.
پیشنهادم اینه که تا قبل از سال جدید خودتان جمع کنید وسال جدید را باکوله بار تجربه از این اتفاق شروع کنید.
و در آخر به آدم ها مجازی اطمینان نکنید . چون نوشته ها شاید بسیار جذاب باشند و پر از مفهوم ولی ممکنه آدم پشت نوشته ها تهی باشه.شاید منی که در حال نوشتن این پیام باشم ادم تهی باشم که هیچ اعتقادی به حرف های ک میزنم نداشته باشم. هیچ وقت اسم کاربری اشخاص نمیخونم چون بیشتر از اینکه چه کسی این حرف را زده اینکه چه چیزی گفته شده مهمه و اینکه هدف و مقصود و نکته ای که میتوان برداشت کرد چی هست.حتی به ادم های حقیقی هم نمی توان اعتماد کرد ما همگی بازیگران عالی هستیم .
خودت بیش از این اذیت نکن و این افکار دور بریز و دوباره روی پای خودت بایست. زندگی کوتاه تر از این است که بخواهی برای یه اشتباه روز ها درگیر باشی.
شاد و پیروز باشید
بهترین ها را برایتان آرزومندم
به جناب پایدار
بزرگواری از خودتونه جناب پایدار
قطعا در این مدت تمام نظرات شما راهگشای ما و دوستان بوده ممنون از اظهار لطفتون
🙏🙏🙏
مجددا سلام آقای چارسو
حقیقتش هیچ چیزی برای اثبات وجود نداره!
صحیح، آقای چارسو من همه ی این دلایل شمارو صدبار برای خودم مرور کردم چون عمیقا دلم میخواست قبول کنم شما همون پسر مهربونی هستید که میتونستم بدون ذره ای نگرانی ازشون مشاوره بگیرم وتنها فردی بود که که بهم ثابت میکرد که آره میشه پسرهارو برادر دونست!
من حتی رفتم از یکی از دوستام که عاقل بود مشابه ماجرا رو تعریف کردم وگفتم آیا من تند برخورد کردم گفت اصلا تند برخورد نکردی!!!!
ولی نه به حرف اون هم قانع نشدم بارها ار خودم پرسیدم خودت بودی این کتاب رو ارسال میکردی ؟!!
آقای چارسو یه چیز رو خوب میدونم شما خیلی خوب همه چیز رو تجزیه و تحلیل می کنید و پسر باهوشی هستید، ولی من دیگه اون آدم قبلی نیستم براثر احساسم چیزی رو نمیپذیرم.
شما چه اطمینانی به بنده دارید که منحرف نشم!!!
و آیا حکم خوندن این کتاب هارو نمیدونید؟
ببینید مغلطه نکنید!!! شما وقتی اومدید توی این ماجرا که اومدید اینجا و خودتون رو وسط ماجرای من دونستید! در حالی که من فقط تنها چیزی که مربوط به شما بود همون کتاب بود!!!
وقتی میاید عمومی کامنت میذارید که آره شما اشتباه میکنید و در بقیه این فکر رو به وجود می آورید که آره من فقط ساخته ی ذهنم رو مطرح می کنم ، باید جوابتون رو عمومی دریافت کنید، وگرنه میتونستید پیام بدید بگید من میتونم بهتون کمک کنم یه پیام بدید. پس خودتون باعث شدید علنی بشه این از این!
پس لطفا من رو اون آدم قبلی تصور نکنید.
برام متن طولانی نوشتید خیلی ممنون ولی من جوابم رو در همون چند پیام دریافت کردم و لازم دیدم از شما دور شم چون اون قدری به خودم مطمئن نبودم، ولی میتونید همینجا هرچی که در ذهن دارید بفرستید همگی روش فکر میکنیم.
مثالتون قشنگ بود ولی به نظر من مثال مناسبی نبود!
من چیزی رو وارونه جلوه ندادم و فقط پیامهامون رو نوشتم که بقیه خودشون بخونند.
به نظر من کار شما شبیه اینه که بیاید یه ویروس رو وارد بدن یه فرد کنید که اگه مرد هیچی اگه نمرد دیگه اون مریضی رو نگیره.
من با اینکه فقط عنوان های اون کتاب رو خوندم ولی تا چند روز رو مغزم رژه میرفت!!!
حالا اگر میخوندم و کتاب های بعدیتون رو هم میخوندم نمیدونم چی میشد، آره من هنوز پایه اعتقادی محکمی ندارم پس دلیلی نمیبینم بیام این مطالب رو مطالعه کنم
بنده عالم دینی نیستم این هارو بخونم و براشون جواب پیدا کنم که شبهه ی بقیه رو رفع کنم من همین که خودم رو نگه دارم کار بزرگی کردم
این همه کتاب مفید که میتونه تفکر رو رشد بده بعد اون وقت عاقلانس من برم این مطالب رو بخونم؟؟
آقای چارسو من به شما گفتم خودتون میتونید هرچیزی رو بخونید ولی حق ندارید برای کسی بفرستید حتی یه نفر حتی اگه مطمئن باشید کافر نمیشه!!!
حداقلش میتونستید محتوای اون کتاب رو اول بگید و اجازه بگیرید شماطوری معرفیش کردید یه ذره مونده بود برای کسی بفرستمش از بس به شما اعتماد داشتم و بعد گفتم حداقل اول خودم یه نگاه فهرست وار بهش بندازم!!! و بعدم از خودتون اجازه بگیرم بعد به اشتراک بذارم چون فکر میکردم چیزی که شما میگید جالبه باید واقعا جالب باشه!!!
آقای کمدی الهی
بی نهایت از شما سپاسگزارم
من هم کم کم باید از این فضا برم چون واقعا داره درسم ضربه میخوره!
ولی متاسفانه چیزهایی دیدم که مطمئن نیستم ولی فکر میکنم این فرد تمام مشخصات من رو میدونه نمیدونم چطور!!!
به خاطر هیمن باید یه بار این مسئله تموم شه چون هربار با این فکر که تموم شد بی خیال میشدم و حتی من بازه هایی وبلاگ نبودم ولی بازم به یه شکلی شروع میشد، حتما کامنت شمارو در ذهنم ثبت میکنم و به زودی سعی میکنم اینجارو ترک کنم ولی بابت وقتی که چندروزه گذاشتم نمیخوام این قدر سریع با عنوان یک دیوانه برم. نه اینکه برام مهم باشه ولی میخوام حداقل چندنفرم شده حرفمو جدی بگیرند. از شما صمیمانه سپاسگزارم .
به خانم پرتو
امیدوارم باهم خوش بگذرونید!!!و هیچ وقت پشیمان نشید!
کابرهایی که من رو میشناسن شاید حداقل این ویژگی من رو بدونن البته دیگه هیچی قابل اعتماد نیست
ولی بنده از خوشحالی کسی ناراحت نمیشم!
و این رو بگم من عین سه سال درگیر این ماجرا نبودم!!!وگرنه الآن یا بستری بودم یا زنده نبودم.
بنده هم به درسم رسیدم هرچند دوست داشتم بهتر باشم و این قضیه تو بازه هایی من رو تحت تاثیر قرار داد!
به آقای پایدار
ممنون از متنی که وقت گذاشتید تایپ کردید
آقای پایدار بله اینو میدونم الآن ممکنه کمی در خطر بدبینی باشم به خاطر همین رو خودم کار میکنم و بیشتر به خدا میسپارم و میگم خدایی که الآن حقیقت رو برمن آشکار کرد، هرموقع دیگه ای هم آشکار میکنه و فقط باید اول عقایدم رو سفت کنم و بعد به قول شما دانشم بیشتر کنم و به ویژه قرآن خوندن که متاسفانه باز چهار روزه به خاطر این قضیه قطع شد وامروز باید شروعش کنم چون واقعا حس میکنم ذهنمو باز میکنه و همین طور کتاب های شهید مطهری
من نه تنها خودمو بخشیدم بلکه اون رو هم بخشیدم بهشم گفتم ولی ظاهرا تا یه برخورد محکم نبینه دست برنمیداره!!!
تقریبا پارسال داخل واتساپ کسی پیام داد و حس کردم سرکاریه بدون هیچ حرف خاصی بلاکش کردم(چون گفت من عضو فلان گروه هستم که اون گروه مال دانشگاه خودمون بود و فقط دختر عضو بود داخلش و اتفاقا داخل اعضای گروه رو دوبار چک کردم ولی پیداش نکردم و از طرفی اسم گروه رو دقیق نگفت) منم فقط گفتم این گروه رو ندارم و بلاکش کردم، البته چندروز بعد دیدم وارد گروه شده و ادمین گروه حذفش کرده بعداز صحبت با من عضو شده بود ظاهرا بعد. مدتی بعد دیدم عکس مکان تاریخی استان اون کاربر رو پروفایلشه و بدون این که شمارشو بردارم از مسدودینم حذفش کردم و کلا اون اکانتم رو حذف کردم و شهریور که با اون فرد خداحافظی کردم به خاطر خانوادم(کلا داشتیم سه یا چهار روز حرف میزدیم یا بهتره بگم میزدم) و هی کارهای قبلیش رو مخم رژه میرفت قرار بود حدود چند هفته دیگه یه هفته سوال و جواب داشته باشیم که بعدم تصمیم بگیریم حتی تاریخ شروع و پایان رو مشخص کردم که از اون فراتر نره
توی اون چهار روز دیدم فقط من حرف میزنم وقتی کامنت میفرستادم احساس مزاحم بودن بهم دست میداد توی همون چند روز یاد گرفته بودم نهایتش یا آخر شب یا اول صبح منتظر پاسخش باشم! و همون چندروز حس کردم من کمی دارم وابسته میشم و اون داره زندگی معمول خودشو میکنه و همش رفتارهاش اومد تو ذهنم تفاوت هامون و موانع و خانواده و ....
هنوز کلی مونده بود به هفته ی موعود و من خداحافظی کردم ولی چندروز بعدش داخل یه پستی با این جملش مواجه شدم بنده تک پسر با کلی سرمایه و هوادار و هواخواه هستم!!! یخ زدم
همون موقع یه کامنت با اسم یک علامت تعجب گذاشتم میتونید ببینید داخل صفحه دلنوشته 2(که البته این کامنت اخرش که به خاطر وضع اقتصادی به ازدواج فکر نمیکنه گفتم حتما فقط یه کامنت بوده)
بعد چندروز بازم بهش پیام دادم گفتم لطفا وبلاگشون رو حذف کنند و من به خاطر خانوادم نمیتونم اشنا شم و واقعا اون لحظه تنها چیزی که مانعم شد فکر به خانوادم بود
من این جارو ترک کردم و مدتی برای سرگرمی اینستا نصب کردم جالبه که توی این مدت فقط سه نفر به من درخواست فالو دادن یکی به ظاهر معلم و هم استانی بود ولی معلوم نبود این هم استانی و از قضا معلم چطور اتفاقی به من درخواست فالو داده چون من عادت ندارم بیوگرافی بذارم که دانشجو معلمم و کمترین مشخصاتم معمولا وجود داره اونم یه اسم کوچیک برای شناساییم توسط دوستامه اونم نه تو قسمت نام بلکه رو پروفایلم
از همه دوستامم پرسیدم کسی نمیشناختش چون من دخترهای ناشناس رو فالو نمیکنم و درخواست فالوشون رو قبول نمیکنم، اون هیچی
یکی هم که پیج پسری بود مطالب مذهبی داشت جز فالورای یه پیج عمومی بود که دنبالش میکردم
و نفر آخر کسی بود با نام مرد بارانی !!! که به خاطر همون اینستامو حذف کردم و متاسفانه دوباره اینجارو شروع کردم چک کردن و اتفاق همزمان با اون یه پیام خداحافظی داخل دلنوشته ها بود
آقای پایدار من همش دارم سه ساله هی میگم این اتفاق بود اون اتفاق بود
دیگه بعد سه سال واقعا نمیتونم اسم این همه ماجرا رو بذارم اتفاق
این آدم هرجایی هست واقعا دارم کلافه میشم
نیمدونم توجه نکردن به کسی که هی همه جا رومخمه چه طوری ممکنه و همیشه هم طوریه که حتی نمیتونم ثابت کنم وشکایتی بکنم!!! تابلو ترینش این بود که شهریور ازش پرسیدم آیارفتارشون منظوری داشته جوابشون به حدی مبهم بود که من فکرکردم تکذیب کردن و حتی خداحافظی کردم ولی همون شب ترانه ی پستش رو تغییر داد به این ترانه که دیگه دستم رو شده، من احمق هم گفتم طرف خجالتیه بهش گفتم پستای احساسیش رو حذف کنه تا باهم اصولی حرف بزنیم و بقیه ماجرا که به خداحافظی منجر شد.اونم بعد از حدود یه هفته
بعد از اینها فکرنمیکنم گذاشتن اون کامنت مرد خسته اون دقیقا همون روز گذاشتن پست خداحافظی اونم دقیقا 40 دقیقه بعد از کامنت بدون راه جواب من اتفاق باشه
اتفاقا من قبول کردم که اتفاقه که کامنت آقای کمدی الهی من رو به فکر فرو برد و با فکر کردن دیدم همه ی این سه سال خودم رو گول زدم و هیچی اتفاق نبوده!!!
به ناشناس
اتفاقا من علاقه به کارگاه بازی ندارم!!! داخل اون پست که آقایان چرا دخترهارو مسخره میکنند هم خجالت کشیدی!!اون رو که من گفتم سانسور کنن:)
خانم بیداربیدار شما جز افراد مثبت وبلاگ هستید ممنونم ولی هدف من مشخصه.این هارو دیگه به اندازه کافی تجربه کردم ممنونم الآنم جمع هستم عزیزم ، فقط باید حتما این کار رو انجام میدادم. ببخشید من الآن استیکر دم دستم نیست برات گل بذارم ممنون که برام نوشتین.
ممنونم از همگی
شاید بهتره به حرف آقای کمدی الهی گوش کنم و دیگه اصراری برفهماندن چیزی نداشته باشم چون تا جایی که تونستم جواب دادم.
برای همیشه خدانگهدار
به😏
سلام بانوجان
من همه پیام هاتون رودسکوت میخونم عزیزم حق باشماست،خوب سوتفاهم بوده من اسم هواخواه توام روازاشعارحضرت حافظ برداشتم.قبلاهم درصفحه شخصی نازنین گلباران فقط باایشون درددل کردیم،چون ایشون مشکل داشت جداشده بودمنم گفتم منم دارم جدامیشم فکرنکنه فقط خودشه زودتسلیم بشه بره دنبال دوستی های غیراخلاقی.حالاصفحه شون وبستن رفتن.دوستان شاهدن
حالاخوب همسرمم میدونست اسمم چی طبیعی به همون اسم خطابم کرده.
آخه دخترخوب عزیزم خواهرم،من ازکجابایدخبرداشته باشم یه پسر(خدابگم چیکارش نکنه)چه بلایی سراحساس شماآورده که ازقضاهواخواه شماست.
الان چندنفراسمشون امیرمن بگم شوهرمنن دارن به من طعنه عاشقانه میزنن!!!
من وخانم پرتوآشناشدیم حرف میزنیم دوس داشتی شمام بیاصدامون وبشنومدرک شناسایی بدیم،والله مام دختریم.پسرکجابودآخه بانو
باورکن مام دغدغه داریم مشکل داریم کی بیکاره اینجوری پازل جنایی ردیف کنه!!
مواظب خودت باش
دختر بهاری
سلام مجدد
درباره کتاب و سوءتفاهم ایجاد شده حرفی ندارم ، بیخیال
این احساس که یکی داره من رو تعقیب میکنه و زیر نظر داره ، خیلی آزاردهندس
حتی اگه اون آدم واقعا نیت بدی نداره و فقط از روی کنجکاوی یا احساس قلبی داره این رفتار رو انجام میده، بازم من آزار میبینم
به شما حق میدم که الان کلافه باشین
حتما چیزای عجیبی دیدین ، حتما مسائلی رو احساس کردین و ناخودآگاه این اتفاقای کوچیک رو کنار هم گذاشتین و نگران شدین ، پس حق قضاوت شما رو ندارم و بهتون حق میدم ولی نظرم این هست که عادی و طبق دلخواه خودتون به زندگی روزمره ادامه بدین.
کنار گذاشتن فضای مجازی صرفا بخاطرِ رفتارای آزاردهنده و عجیبِ یک آدم ، کار درستی نیست به نظرم
چون بازم شما فضای مجازی رو بخاطر اون شخص کنار گذاشتین،بازم زندانی هستین و اون آدم باعث شده شما از سبک زندگی و روزمره دلخواه خودتون دور بشین.
احتمالا الان حساس شدین و پیاما و اکانتای ناشناس رو زنگ خطری میبینین از طرف همون آدم، فقط میخوام بگم این احساس، طبیعیه
به خودتون اون الفاظ رو نسبت ندین
پیشنهادم اینه که عادی رفتار کنین ، هر زمان خواستین توی فضای مجازی فعالیت کنید ، هر کسی بهتون نزدیک شد اگه تمایل داشتین بهش نزدیک بشین ، وگرنه ردش کنین ترجیحا بدون اینکه اون فضا رو ترک کنید ، بهش بی توجهی کنین
برای اینکه بین درس و فضای مجازی تعادل ایجاد کنین میتونین برنامه ریزی روزانه داشته باشین مثلا امروز ساعت ۸ تا ۹:۳۰ کلاس ، ۱۰ تا ۱۱ درس ، ۱۱:۳۰ تا ۱۲ فضای مجازی ، ۳ تا ۴ درس ، ۴:۳۰ تا ۵ فضای مجازی ، ۵ تا ۷ درس ، ۷ تا ۸ فضای مجازی و ادامه برنامه ( عدد و فعالیت مثال بود )
اگه توی زمان درس خوندن، یادتون اومد که چیزی رو سرچ کنین یا به کسی پیام بدین، توی یه کاغذ در حد سه چهارتا کلمه بنویسین که بعد از درس ، اون کار رو انجام بدین
از کنار رفتارای عجیب و شک برانگیز رد بشین ، اون شخص خاص میتونه انقد رفتارای عجیب رو تکرار کنه که شما رو حساس کنه ، فقط کافیه بی توجه باشین.
کسی که قصد آزار رسوندن داره حتی اگه خودتون رو توی یه اتاق حبس کنین بازم کارش رو انجام میده پس بهتره خودتون باشین،عادی زندگی کنین ، اگه لازم بود تند برخورد کنین باهاش، اگه واقعا غیر قابل تحمل شد میتونین از راه قانونی جلوش رو بگیرین چون بعضیا انقد ادامه میدن که کار به اونجا برسه .
در واقع زودتر ازینا باید جلوش رو میگرفتین، نه حالا که شما رو به این حد از حساسیت رسونده ، بیشتر ازین اجازه ندین با روح و روانتون بازی کنه.
بهتر بود و هست که از دیگران کمک بگیرین برای حل این مساله، نذارین بیشتر ازین ، آرامشتون به هم بریزه
هرجا هستین سلامت باشین
عزیزم من غزل روهم براتون نوشتم.انشاالله به فال نیک بگیریدرفع ابهام بشه براتون.
من اسمم روازاول همین غزل منتخب کردم شنیده بودم شعراتخلص شون رواینطوری انتخاب میکنن منم تقلب کردم.همین وهمین
هواخواه توام جانا و میدانم که میدانی
که هم نادیده میبینی و هم ننوشته میخوانی
ملامتگو چه دریابد میان عاشق و معشوق
نبیند چشم نابینا خصوص اسرار پنهانی
بیفشان زلف و صوفی را به پابازی و رقص آور
که از هر رقعه دلقش هزاران بت بیفشانی
گشاد کار مشتاقان در آن ابروی دلبند است
خدا را یک نفس بنشین گره بگشا ز پیشانی
ملک در سجده آدم زمین بوس تو نیت کرد
که در حسن تو لطفی دید بیش از حد انسانی
چراغ افروز چشم ما نسیم زلف جانان است
مباد این جمع را یا رب غم از باد پریشانی
دریغا عیش شبگیری که در خواب سحر بگذشت
ندانی قدر وقت ای دل مگر وقتی که درمانی
ملول از همرهان بودن طریق کاردانی نیست
بکش دشواری منزل به یاد عهد آسانی
خیال چنبر زلفش فریبت میدهد حافظ
نگر تا حلقه اقبال ناممکن نجنبانی
عزیزم لبخند کج
سلام عزیزم
فکر می کنم شما بودید که با اسم کاربری راحیل ( اگر اشتباه نکرده باشم ) با هم صحبت کردیم....عزیزدل از صدر تا ذیل اینجا همه قضاوت می شوند...همه ما فهمیدیم چی شده....اینجا همه گیرایی شون بالاست ...با کامنت خانم بیدار بیدار موافقم....شما تلاش تون رو کرده اید ...بیش از این خودتون خیلی آسیب می بینید....بالاخره دنیای مجازی تیغ دولبه هست و اسم ش روش هست .....لطفا ارامش تون رو به دست بیاریید خدا رو شکر که همه چی به خیر گذشته و تموم شده ....اگر ما و بنده می تونیم راهی پیدا کنیم که همون خانم راحیل سابق رو اینجا ببینیم لطفا بگید...
به آقای نجفی
پست هایی که فضای مثبت تری داره رو به روز رسانی کنید ...اینجا کمی هوای تازه لازم داره ....
به خانم 😏
سلام و امیدوارم حالت خوب و خوش باشه
چیزی که من ازین متنهاتون میبینم اینه که همچنان و بشدت خودتو غرق در این افکار کردی. چون ما یسری چیزها مینویسیم و دوباره شما ازون طرف مورد نظر صحبت میکنید. بزار یخورده ریشهای بریم جلو. در نظر بگیر که الان تو یه رابطه هستی یا هرچیز دیگهای که به شکست عاطفی رسیده. یه مقولهای هست تو روانشناسی که میگه اگه یه چیزی رو از دست دادی بشین و عزاداریتو کن. در واقع حرفش چیه؟ اینه که یه بار خودتو کامل تخلیه کن. این حالا یه مدت زمانی میبره. چند ساعت تا چند روز. حالا ازینجا به بعدشه که تو باید بخودت بیای. اون دیگه تهش بود که گفتم ولی درکل ببین شما به هرحال ازین ماجرا درس عبرتتو گرفتی خُب. وقتی میخوای درس بخونی و حواست پرت میشه راه حواس جمعی چیه؟ اینکه در هر لحظه که داشت حواست پرت میشد بلافاصله بخودت بیای و دوباره درستو بخونی. بعد از یه مدت میبینی نشستی تا حتی چند ساعت درس خوندی و اصلا تمرکزتو از دست ندادی.
حالا برای این داستان باید چیکار کنی؟ هروقت یاد اون شخص افتادی دیگه نزار تو ذهنت ادامه پیدا کنه و فکرتو مشغول کنه. بخودت این قول رو بده که هر لحظه فکر اون آدم اومد تو ذهنت سریع به یه چیز دیگه فکر کنی یا خودتو مشغول کاره دیگهای کنی. به مرور کلا اون آدم از وجودت کنار میره.
قرآنتو کامل بخون. اگه نمازم بهت آرامش میده در کنار نماز یومیهات یه دو سه روزی یه نماز برا آرامش قلبت بخون اما نه تو نماز و نه بعدش به اون طرف فکر نکن. اگه از من بپرسی این همه پیامبر اومدن و بخوان یه جمله به انسانها بگن چی بوده؟ میگم: خودت، خودت رو هدایت کن
این جمله رو ببین و نگاه کن به تمام کتابهای روانشناسی و مشاوره و امثالهم که تهِ حرفشون اینه، خودت باید دلیل حالِ خوبت باشی و خودتی که میتونی حالت رو خوب کنی.
اینجا و تو زندگیت آدمای مختلف از خوب و بد هستن. یه چیز دیگه راحتتر بهت بگم. از یه پرستار، دکتر، آتش نشان، گازبان، نظامی و افرادی که به این شکل کار میکنن اگه بپرسی که تو آموزشاتون چی بهتون میگن اینه که اول حفظِ جانِ خود. در این حد که برو از یه پرستار بپرس میگه اگه بیرون دیدید کسی افتاد و شما نمیشناسیش cpr رو انجام بده بدون تنفس مصنوعی چون احتمال داره اون سِل داشته باشه و شما ازش بگیری. پس در همه حال اول حفظ جان خودته و ببین وقتی یه نفر یه شخصی رو از مرگ نجات میده و از جان گذشتگی میکنه دیگه میشه اوجِ فداکاری.
حالا با همه این اوصاف بنظرت اون آدم چه تو مجازی و چه تو واقعی ارزش اینو داره که تو جسم و روح خودتو داغون کنی؟ مسلما نه.......
امیدوارم روزای خیلی خوبی در انتظارت باشه و قول بده نه خودتو اذیت نکنی، نه فکر و خیال بیخود کنی چون واقعا ارزششو نداره. در کل اول بخودت قول بده که حالتو خوب کنی....
به لبخن دهن کج دخترم شما چرا قصدت کوبوندن کاربر دیگس و ننه من غریبم بازی درمیاری شما خودت یکطرفه قضیه بودی که ... توی درس ماندگار هم که شما شروع کننده بودی و اون کاربره با احترام جوابت داده من میدونم چه کاربری رو میگید از کاربرایه بود که چند بار تو چند پست تحسینش کردم یکه خوردم از این ماجرا اگر ایراد نداره بگو شروع رابطه از ابتدا چجوری بوده؟چون همیشه از این آقا تصور مرد متدین و قابلی داشتم هه ....
عرض ادب
کامنتی هست مربوط به۳اسفندکه بنده روخطاب کردن ولی من متوجه نشدم همین الان دیدم.
ببینیدوقتی این جاصحبت اززندگی میشه بعضی مواردتاییدنمیشن پس شبهه ایجادمیشه،یاشمایه قسمتی روتعریف میکنیدسوالی مطرح میشه وبحث به حاشیه میره،اتفاقاتلفنی باخانم پرتوصحبت میکردیم خیلی راحت وواضح تمامی مشکلات بازگوشدوابهامی هم نبود.
مادرهمسرمن دعانویس هستن متاسفانه من اطلاع نداشتم.
من توکامنت هاگفتم همسرم نه اون بچه روقبول داره نه اون خانم رو،ولی من دوس ندارم برگردم دلسردشدم ازشون دوس داشتم همونطورکه من همراه بودم دربیماری شون ایشونم منتظرمیموندن تامنم فیزیوتراپی برم بخاطرتصادفم وبعدزندگی کنیم.
چیزی که من فهمیدم یه چیزی مثل شبه جنین بودوقتی مطرح کردیم که ازفشارات خانواده هارومون کم بشه من دیدم یه چیزی میریزن توچای.دارویادعایاهرچیزی.
اتفاقاخواهرشون به من گفتن زن داداش حواست باشه داره اتفاقاتی رخ میده(ایشون انسان خداترسی هستن)
من درکمال ارامش مطرح کردم که همسرم باسیاست خودشون حامی باشن که عصبی شدن وطلاق ومطرح کردن.منم باجدیت پذیرفتم.اماوقتی اسباب کشی کردخونه مادرش(چون قانون گفت جهزیه زوجه وآپارتمان بایدعودت داده بشه ومصالحه نامه بنویسن)اونجاخیلی مواردبراشون روشن شدالان هم نمیخوان طلاق بدن ولی من وکیل گرفتم وبه هیچ عنوان جایی برنمیگردم که بادعانویسی ورمالی بخوان به کسی آسیب بزنن.
مطالعه بفرماییدآثارسودعاهای شیطانی رومتوجه خواهیدشد.
به هرحال بنده هم به عنوان یک خانم معذوریت دارم اتفاقات خصوصی روکامل شرح بدم پس حتماابهام خواهدبود.
دوستان محترم طلاق افتخارنیست که من بخوام مظلوم نمایی کنم یادلی روبه رحم بیارم!!
چی عایدمن خواهدشد،حتمااگرموقعیتی هم باشه ازدست میره.
بنده قصدتوضیحات وشرح وقایع نداشتم دربرابرسوالات دوستان شرمنده شدم که بی جواب ردبشم.هرکس هم قضاوت خودش روداره واین اولین حس بدمطلقه شدن.
گاهی سوالات ازطرف آقایون بودکه من نتونستم به راحتی شرح ماوقع روداشته باشم.وخوب دوس ندارم اگرهمسرم خواننده کامنت هاباشه نمک بپاشم روی زخمش،مصلحت هردوی مادرجدایی امیدوارم درک کنین هم من وهم ایشون رو.
طلاق هیچ افتخاری نداره فقط تجربه است که کسی دوباره تکرارش نکنه.
انشاالله که ابهامات رفع شده باشن.
سلام وعرض ادب
جناب نجفی بزرگواربنظرم خانم فرشته آبی درست می فرمایند.خسته شدیم هم ازقضاوت هاوهم توضیحات لطفایه پست شادتربروزبفرمایید.
اگرخاطرتون باشه زمانی پست حدس قیافه بودحتی نسبت به خودشماهم دوستان کامنت هایی ارسال میکردن جالب وخنده داربودلطفانمونه های نشاط آوراین چنینی ارائه بفرمایین.
سپاس گذارم وبه نوبه خودم پوزش میخوام ازپست های ملال اوراین روزها
جناب نجفی برای تلطیف فضای این پست، با اجازتون چند تا متن فان میزارم که دوستان کمی بخندن و روحیه بگیرن:
دیشب اینترنتم قطع شد تا رفتم توحال
بابام با چوب افتاد به جونمو هی داد میزد دزد دزد
یهو مادرم داد زد نزن نزن پسرمونه
بابام تو چشاش اشک جمع شد گفت تویی پسرم؟
چقد بزرگ شدی! 😂😂
________________
تو آفریقا یه قبیله ای هست نمیدونن طلاق چیه !!
اصن به این قرتی بازیا اعتقاد ندارن
زن که پررو میشه میخورنش !!!
خلاص. 😜😂😂
______________
عکس العمل مردم بعد از تاخیر مترو !
ژاپن ۱۰ ثانیه تاخیر: شکایت از واحد حمل و نقل
ایتالیا یک دقیقه تاخیر: مسوولین بی کفایت
اوکراین ۳ دقیقه تاخیر: تعجب
ایران بعد از ۲۰ دقیقه تاخیر: ایول یه قطار اومد ! 😂😂
_________________
فینالی که فردوسی پور گزارشش نکنه،
مث ماکارونی بی نوشابس لامصب میخوریا ولی اصلا فاز نمیده ! 😂😂
__________________
از اعضای خانواده سوال میکنم دارین دانلود میکنید،
میگن نه بعد یهو سرعت اینترنت زیاد میشه !!! 😜😜😂😂
_________________
طفل درونم ازم مامان خواست
خدایا هیچکس رو شرمنده ی طفل درونش نکن.. 😜😜😂😂
زندگی فهم نفهمیدن هاست🌹
آسمان نور خدا عشق سعادت
باماست🌺
در نبندیم به نور🌼
در نبندیم به ارامش پرمهر نسییم🌻
زندگی رسم پذیرایی از تقدیر است🌸🌸
........
من اهمیت نمیدهم که مردم درباره من چه فکری میکنند،پشه ها مرا جذاب میدانند:)
نیچه
.
.
.
.
.
.الکی😂😂
اهااا این و یادم رفت
روز مهندس رو به
تمام اون مهندسایی که مدرکشو دارن
به اونایی که مامانشون مهندسشون کرده
و اونایی که وقتی خرابکاری میکنن همسرشون میگه مرسی مهندس
و همچنین مهندس های منطقی اینجا
تبریک میگم روزتون مبااااارک🌷🌷
سلام
خواب اینجارو دیدم بیدار شدم فکر کنم از بس چندروزه درگیر اینجا بودم😐
به چارسو
((حتی اگه اون آدم واقعا نیت بدی نداره و فقط از روی کنجکاوی یا احساس قلبی داره این رفتار رو انجام میده، بازم من آزار میبینم
به شما حق میدم که الان کلافه باشین
حتما چیزای عجیبی دیدین ، حتما مسائلی رو احساس کردین و ناخودآگاه این اتفاقای کوچیک رو کنار هم گذاشتین و نگران شدین ،))
اگه نیت بدی نداره!!!!احساس قلبی!!!!!!!کنجکاوی!!!!!!!!!!!
چقدر زیبا
از نظر من دلیل این رفتار ها فقط یه چیزه"""بیماربودن"""
(((احتمالا الان حساس شدین و پیاما و اکانتای ناشناس رو زنگ خطری میبینین از طرف همون آدم، فقط میخوام بگم این احساس، طبیعیه)))
نه اتفاقا حساس نشدم، فقط حماقتم رو گذاشتم کنار
دقت نکردین آقای چارسو! من نوشته بودم به غیر از پیام که شهریور که فرستادم و دی که فاصلشون ۳_۴ ماهه تقریبا ، بین پیامای دیگم که به ایشون فرستادم، که شاید فرجی شد و ایشون یا سوتفاهم رو رفع کنن یا از کارشون دست بردارن" یک سال" فاصله بوده، یعنی اینکه من سعی کردم واکنش نشون ندم ولی دیگه آدمم یه ظرفیتی داره!!
ترجیح میدم زندانی باشم و از این جور آدم ها کمی دورشم.!
خانم فرشته آبی عزیز،
ممنون از اظهار لطفتون🙏🌹
و ممنون از درک بالاتون🙏🌹
بله بنده بودم که مزاحمتون شدم و لطف کردید راهنمایی کردید🙏
ممنون که پیام گذاشتید🙏
چشم حتما هم سعیم اینه
این که گفتید راحیل رو دوباره ببینید منظورتون این بود که دوباره به اون تفکر و رفتار برگردم؟ اگر این منظورتون بوده خدمتتون عرض کنم که من همونم با همون تفکر، اون راحیل بعد این ماجراها بوده ولی بازم طرفش رو بخشید و به آرامشش رسید البته به لطف خدایی که هیچ وقت تنهام نذاشته و همیشه دستم رو گرفته🙏
جوابم به مرد خسته هم گویای آرامشیه که بهش رسیدم.
بنده طی این یه روزی که اینجارو چک نکردم حالم به شدت خوب بود، حتی به قضاوت هایی که شدم و هنوز هم دارم میشم اصلا و ابدا فکر نکردم و تکلیف عقب افتاده ای داشتم که به نحو احسن ارسالش کردم، می خندیم(نه مصنوعی) اصلا هم هیچ حس بدی نداشتم، این رو از ته دلم میگم بنده در آرامش مطلقم این رو به شما و عزیزانی که نگران بنده هستن گفتم و بسیار و صمیمانه از لطفتون ممنونم🙏🙏🌹🌹
و اگر رفتار متفاوتی از من در این صفحه دیدید دلیلش اینه که من سه سال با نهایت ملایمت با ایشون برخورد کردم، ولی نتیجه ای نداشت، گویا باید طور دیگری حرف میزدم.برای شما و خانواده محترمتون بهترین هارو آرزو دارم.
به آقای پایدار
از لطف شما بسیار ممنونم، فقط اینکه اشتباه شما اینجاس که فکر می کنید من هنوز درگیر اون فردم، ولی واقعا من هیچ گونه درگیری ندارم، هدف من از این کامنت ها چیز دیگری بوده، وگرنه بنده بخشیدم و گذشتم و حتی اون روز هم داشتن میرفتن اون جمله ای که بهشون گفتم و راه جواب نذاشتم که(شماهم حلال کنید) برای این بود که گفتم شاید ذره ای از قضاوت هام راجع به ایشون اشتباه بوده، ولی ایشون چی کار کرد ، بازم نمایشی جدید.
به هر حال ممنونم من واقعا آرام هستم و این فرد اصلا و ابدا ارزش ناراحتی نداره.
اگر من از اون ماجرا نوشتم به خاطر این بود که شاید به فهم ماجرا توسط کاربران کمک کنه همین.
به آقای خاموشم
متدین😁کلمه مورد علاقه ی ایشون!!
من هم فریب تدینشون رو خوردم!!
به خاطر همین سه سال همه نوع لقبی مثل توهم و... رو به خودم زدم که فکر دیگه ای نکنم.
خداییش این رو قبول دارم، همیشه با نهایت احترام جواب میدادن!
و بانهایت احترام بنده رو شکنجه میکردن!
شروع رابطه!!! یعنی با این سوالتون و اون تدین شَکم به یقین تبدیل شد
بنده ترسی از هیچی ندارم، غیر خدا ،
و اما شروع رابطه؛ بنده دوسه روز قبل عید ۹۸ یه پیام تبریک رسمی و البته ناشناس برای ایشون ارسال کردم، که چون قبلا وبلاگ نداشتم حتی نمیدونستم ایشون میتونن پیام خصوصیم رو جواب بدن،(به خودشونم گفتم) فقط هم یه جور تشکر بود چون ایشون چندتا پست برادرانه راهنماییم کردن، ایشون اول گفتن که حدس میزنم کدوم کاربر باشید ولی بعدش انکار کردن.
و یه جمله ای هم گفتم دقیقشو یادم نیست: گفتن که همون غیرتی که نمیذاره ... اجازه نمیده به اعتماد کسی خیانت کنم
مضمونش شبیه این بود
میخواستن وادارم کنن اسمم رو بگم
بنده هم ازایشون عذرخواهی کردم و گفتم و با اینکه مثل یه برادر برام مورد اعتماد هستن ولی اینطوری راحت ترم که اسمم رو نگم
بعد سه چهارتا پیام ایشون دیگه قطع کرد
چون من یه عادت بدی دارم که یکی ازم تعریفی کنه و محبتی بکنه باید حتما تشکر کنم، اتفاقا خانم پری بانو هم که اون اوایل اینجا بودن و ازشون راهنمایی خواستم بهم گفتن اشتباهت این بوده که خیلی کامل جواب دادی، منم الآن بعد اون اتفاق کمی سعی می کنم این رو رعایت کنم ولی خب کلا شخصیتم اینطوری که با جزئیات می نویسم و جواب میدم ، کامنت های طولانیم که گویای این ویژگیم هست.
هرچند بار ها خودم به خاطر اون کامنت تبریک رسمی و ناشناس سرزنش کردم.
ولی فکر نمیکنم فقط یه کامنت تبریک رسمی و ناشناس باعث شروع رابطه باشه، فقط شاید به ایشون فهموند که آره اونجارو چک میکنم و میتونه بازیشو شروع کنه.
من خودم پشیمان شدم از اون تبریک عید و دیگه به خودم قول دادم که هیچ وقت خصوصی و حتی ناشناس و رسمی به کسی تبریک عید هم نگم.(اینم بگم همیشه خودمو سرزنش کردم به خاطر اشتباهی که از روی سادگی انجام دادم، من توی کامنت آخر اون زمان در جواب تعاریف زیادش با یه حماقت وصف نشدنی این متن رو نوشتن و بازم خود خدا شاهده فقط خواستم بگم جنسیتش برام مهم نیست ولی بعد ارسال دیدم چه اشتباهی کردم😑؛ بعضی آدم ها خوب بودن به خوردشان رفته، آمده اند مهر بیاورند، نه جنسیتشان مهم است نه عقایدشان نه سنشان نه تحصیلاتشان... آدم های خوب همیشه ماندگارند، شماهم یکی از این آدم هایید،،،،،،،، و واقعا همیشه سعی کردم بعد اون اتفاق بیشتر به معنی حرف ها و برداشت هایی که ازش میشه دقت کنم)
حدود یه ماه بعد از اون تبریک رفتارای ایشون شروع شد
اولش با یه نامه داخل وبلاگشون، به اسم(صدای پای عشق)
که چندتا جملشو عینا به خودم گفته بودن که مثلا به من امید دادی و اینجور حرفا
و بعدش روند وبلاگشون از گذاشتن پست هایی نمیدونم آخر زمان و دینی تغییر پیدا کرد به پست های احساسی
و حتی یه پست هم راجع به استان ما گذاشتن چون اسم استانم از روی نظرم مشخص بوده
و بعد سه چهارتا پست احساسی(صندوقچه ی احساس و...)
یه پستی گذاشتن:(حتی قلم من هم شرم دارد از نوشتن و...)
اون موقع که با پری بانوی عزیز مشورت کردم و خودم هم فکر کردم ، دیدم به صلاحه واکنشی نشون ندم و ندادم.
تا اینکه داخل یه پستی من این نظر رو گذاشتم:
با اسم نقطه چین و در تاریخ ۲۵فروردین ۹۸
من خداشاهده اصلا خطاب به ایشون ننوشتم صرفا یه کامنت بر اساس تجربم بود همین، و ذره ای تصور نمیکردم ایشون بخواد بفهمه، اصلا چرا باید میفهمید.
ولی در کمال تعجب سریعا به کامنت من واکنش نشون داد و وبلاگشو بست😑
اون موقع که ساده بودم با تمام حماقت خودمو سرزنش کردم و با اسم یه پسر داخل خانواده برتر ازشون راه ارتباطی خواستم و گفتم ببخشید سوتفاهم شده و من منظوری نداشتم و بعدش متوجه شدم که شما همینطوری مطالب رو نوشتید و من صرفا خواستم تجربمو بگم و لطفا به خاطر من وبلاگتون رو نبندید و میدونم که حتما خواستید شماهم به نوعی با پست های احساسی تبلیغ دین کرده باشید(آخه چقدر احمققققق بودم😑)
اونم کاملا انکار کرد، گفت که قصدی نداشته و منظوری نداشته و من همیشه خودم از چادر دفاع می کنم و ....
منم صددرصد حرفاشو باور کردم و خودمو سرزنش کردم.
ولی میدونید چیه یه چیزی رو اون موقع از خودم نپرسیدم!
اونم این بود(من یه ماه پیش یه تبریک عید فرستادم و ایشون بعد یه ماه چند تا پست احساسی مثلا برای دل خودش نوشته بود و منم واکنشی نشون ندادم و بعد من کاملا ناشناس و بدون اشاره خاصی یه کامنت معمولی گذاشتم، ولی ایشون چرااااااااا باید سریعا به کامنت من واکنش نشون بده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟)
میشه بگید چراااااااااااااااااااااااااااا؟
من حتی اسمی از فضای مجازی نیاوردم.
کامنتمو بخونید خودتون و قضاوت کنید(البته منظورم خود شما نیستی!)
بعد چند روز یه پستی گذاشت به اسم تابلوی من؛ درباره ی اینکه نامحرم نامحرم است چه مجازی و چه حقیقی و...
و منم یقین پیدا کردم که اشتباه کردم😂
بعد یه ماه فکر کنم شهریور بود ماه تولدشون، هی از شهریوری با احساس و اینا نوشته بود و بین کامنتاش نوشته بود که بی خود که از احساسم برایت نمی گویم!!!
( اینم تو پرانتز بگم که اون تابلوی نامحرمشو حذف کرده بود)
و آخر پستش نوشته بود التماس دعا برای برادرتون.
منم یادمه دقیقا به خودم گفتم شاید من منفی گرام، چرا اون جمله ی "بی خود که از احساسم برایت نمیگویم" رو ببینم،، به جاش اون جمله ی آخرش که گفته التماس دعا برای برادرتون رو ببینم!!!
و در جواب همون داخل دل نوشته ها همون متن آدم های خوب رو نوشتم و در ادامش نوشتم گاهی برادران ماندگارند و گاهی خواهران ماندگار
داخل دلنوشته ها ی اولی میتونید پیداش کنید(تاریخ شهریور ۹۸ )
بعد اونم زیرش یا از دروغ نوشت یا از دلشکستن اینشو دقیق یادم نیست.
ولی دوسه باری که برادر خطابش کردم هی داخل دلنوشته ها از این دلشکستن و دروغ می نوشت(خانم پرینازم هم یه بار حساس شد ، فکر کرد زیر کامنتای ایشون نوشتن)مهربود شاید
ولی من دقیقا یادمه همزمان با کامنتای من بود اونم نه یه بار که بگم اتفاقی بوده
چندبارم نوشت صبر میکنم بیای راستشو بگی(ظاهرا منتظر بود برم بگم عاشق شدم😑😑😑😑)
من کلا واکنشی نشون ندادم
بعد یه پستی گذاشت(ف مثل فرشته)
اولین جملش این بود یا جمله ی دومش:
آدم های بزرگ اونایی نیستن که میان واقعیت هارو میگن😑😑😑😑
لطفا یکی به بنده بگه تفسیر این جمله چی میتونه باشه!!!!!
به غیر از ارتباط دادن به اون کامنت های دلنوشته
من قسم خورده بودم که وبلاگش نرم و یادمه که حدود شیش ماه نرفته بودم و حتی دلنوشته هارو هم اصلا چک نمی کردم و خانواده برترم شاید سه چهار روز یه بار میومدم و به وبلاگ خودم مشغول بودم که!!!!
اومد بایه وبلاگ دیگه دنبالم کرد و انواع پست های احساسی و ترانه رو گذاشت(اون پست آیا برای نویسنگی و شاعری باید عاشق بود و آخرش نوشته مخاطب دارد و خودشم کامنت گذاشت و توی متنشم گفته هربار یا با یه نوشته یا یه ترانه و... بهت میگم دوستت دارم)
داخل اون وبلاگ چندین نشانه هم گذاشت؛ اول که اسم نویسنده ی متن رو از لفظی که داخل دلنوشته چند بار استفاده کرده بود گذاشت
دو سه تا پستم هی از پاییز و بهار گفت(گفتم که دوهفته قبل کنکورم یه متن به اسم پاییز نامه گذاشته بود و از این توصیف استفاده کرد)
خلاصه اینکه من هرجوری خواستم ازش دور شم اون نمایش جدیدش رو شروع می کرد و در انتهای نمایشاش که قدیمی میشد یه جوری جلوه میداد که این مال اون نبوده مثل یه چیز در تناقض میذاشت
حالا جالبه مثلا یکی دوسال همه چیز به من میخورد بعدش دیگه عوض شد
( حتی یه بار من داخل وبلاگم گفتم حالم خوش نیست و مدتی میرم اون سریعا پست گذاشت و یه شعری راجع به خنجر غمت و فلان خواند)
دقیقا کمتر از فاصله زمانی یه روز
و با کلی نشان های دیگه
بعد همین بعد دوسال نوشت ازدواج کردم😂
و جالب تر اینکه بعد پست ازدواجشم(مدتی بعد) یه آهنگی گذاشت که گفت اعتیاد این روزامه و در باره فراموشی و اینا بود(آخه کدوم فرد متاهلی یه آهنگی که به شکست عشقی میخوره رو اعتیاد گونه گوش میده!!!!!)
من بعد همون آهنگش اون پست آقایان ابراز علاقه ممنوع رو گذاشتم و در پست من واقعا سنگ تمام گذاشت😂
یعنی باور کنید عذاب وجدان گرفتم که باعث شدم الکی این همه طومار بنویسه اونم بدون نتیجه😂
اولم گفتم آقای خاموشم(شما همیشه خاموشید) من تسلیمم و شما باهوش هستید و مدرک خاصی نذاشتید.
و خیلیییییی از شما ممنونم که بانهاااااااااایت احترام، روی روح و روان بنده راه رفتید!
آقای نجفی حتما پست تلطیف کننده بذارید که آقای خاموشم یه خورده اعصابشون آروم شه که سه سالشون هدر رفته😊
من چیز ی برای مخفی کردن ندارم
چون همیشه خدارو بالای سرم دیدم هرچند خطا کردم و حماقت کردم که ان شاءالله بخشیده با لطفتش
یکی دوبار تا پای لغزش رفتم ولی خودش لطفشو شامل حالم کردم همون لحظه بهم تلنگر زد
الآنم خودش آرامش مطلقشو شامل حال من کرده و خداروشکر من اصلا ناراحتی روحی بابت اون قضیه حس نمی کنم
خدارو هزاران بار شکر
اینم این شگردتون!! لابد میخواید کلا این ماجرا هارو بندازید گردن یه کامنت تبریک ناشناس😂 و دوسه تا کامنتی که ردو بدل شد!!!!!
در ضمن من هم میتونستم داخل دلنوشته بیام بنویسم ولی اگر چند بار به فاصله ی زمانی زیاد البته، آمدم پیام دادم ،که سوتفاهم رفع شه
و به خودتونم گفتم دلیلم این بود اولا من دنبال شفاف سازی بودم نه چیز دیگه!
و شما که محترم و خوب هستید چرا وقتی ازتون میپرسیدم که اون کامنتای دلنوشته ها مال شماس به جای اینکه راحت بگید نه، سکوت میکردید.
و اینم یادم رفت سال۹۹ بعد اینکه یه مدت وبلاگشون حذف بود داخل دلنوشته ها، نوشته بود که بیا به همان جاده ی عشق که تورا دیدم و بیا فقط یه کشیده به من بزن که تورا اینقدر آزار دادم😂
منم رفتم دیدم وبلاگش فعال شده و اسم وبلاگشم گذاشته بود کیمیای عشق و تو بیوش نوشته بود دنبال کسی بودم که بتوانم با او زندگی کنم، اما کسی را یافتم که بدون او نمی توانم زندگی کنم😂
بعد منم بدون اینکه بپرسم چی کار داره و این ها(چون آدم ساده و رکی هستم) یه کامنت دادم و کل مشکلات و موانع رو گفتم و گفتم نمیشه و خداحافظ و اون حتی جواب خداحافظم رو نداد😐 و اون جمله هارو حذف کرد
منم عصبانی شدم گفتم که چقدر احمق بودم و ... شما حتی حاضر نیستید یه جواب یه کلمه ای بدید و چرا جملاتتون رو حذف کردید بذارید مخاطبتون بیاد ببینه
بعد تازه لطف کرد گفت که اگه مایل باشید آشنا شیم و اون جملاتم به خاطر خودتون حذف کردم!! ومنم باز ریز به ریز مشکلات رو گفتم و اونم خداحافظی کرد
ولی اشتباه نکنید این پایان نبود😐
شاید یه ماه بعدش دوبار به فاصله زمانی یه ماه، تو دلنوشته ها نوشت که هنوزم میگم تو بهترینی😑
البته یه کامنت هم اختصاصی داخل صفحه شخصیم فرستاد که چون جوابشو ندادم به آقای نجفی گفت حذف کردن
که یه خوره تعریف اینا کرده بود و آخرش گفته بود میتونم ثابت کنم که بهترین فرد این وبلاگی یا همچین چیزی
یه خورده قبل ترشم داخل اون پست صفحات کدوم کاربرا مفیدتر بود(همچین اسمی)
از من تعریف کرده بود که نمیدونم چطور این همه احساس و شعور باهم همراهه😂 (مستقیما اسمم رو گفته بود)
ان شاءالله که دیگه اون نیمه ی حماقته نابود شده!!!
بعدم همین شهریور یا قبل ترش یه کامنت های احساسی داخل دلنوشته ها میامد ولی نمیدونم مال کی بود . منم همین طور یه کامنت نوشتم که از خدا خیر بخواید و مطمئن باشید اگه خیر نباشه خودش به آرامش میرسونه بعدش با همون اسم نقطه نوشته: روزگار که هوای ما و دلمان رو نداشت امیدوارم برای بقیه خوش باشد و خیر، و دقیقا همزمان باهمونم یه کامنت با اسم خودش داخل یه پستی گذاشت که مثلا حال روحیش خوب نیست . چند روز بعد ترشم دوباره با یه وبلاگ دیگه اومد که یه ترانه ی داخلش این بود که دلم صدبار به خودش گفته که عاشق تو و دیگه فایده نداره و اینا!
و یه ترانه دیگشم این بود که یالا پاشو بیا و اینا
که وقتی ازش پرسیدم یه بار هم شده لطفا بگید چه منظوری دارید و ..
و مبهم جواب داد فکر کردم تکذیبش کرد!! و منم خداحافظی کردم و بعدش همون ترانه آخریشو عوض کرد به اینکه( دستم رو شده و اینا)
.
.
و البته اون بین هاهم باز چند بار وبلاگ زده و بود و پست احساسی میذاشت من چندبارشو به قول کاربر چارسو بی توجهی کردم و واکنش نشان ندادم
فکر کنم تقریبا کل سه سال رو نوشتم!
البته نه کاملا بازم یه چیزهایی موند و البته هرکدوم اینا خودش ماجرایی بود
راستی اینو هم قبول دارم یه طرف ماجرا من بودم ولی ما دوست نبودیم که یه ماجرای دوطرفه باشه!!!!فقط ، علت اینکه این بازی و نمایش این قدر ادامه پیدا کرد این بود که من همیشه با حماقت و سادگی و نهایت خوشبینی با این ماجرا برخورد کردم و به قول همه ی شما هم همه چیز رو گذاشتم پای سوتفاهم و بی توجه بودم و این قدر تلاش کردم که سوتفاهم رو رفع کنم که له شدم، ولی دیر فهمیدم که اصلا سوتفاهمی نبوده و البته بازم از آقاب کمدی الهی بابت اون کامنتی که درباره مرد خسته گفتن و من رو به خودم آوردن خیلیییی ممنونم.
آقای...
راستی میگم دیگه زیاد فسفر نسوزونید که یه چیز دیگه پیدا کنید من همه چیز رو سعی کردم بگم دیگه!!!
دیگه چیز قابل ذکری نیست
از همه ی کاربرانی که باعث رنجششون شدم و فضای وبلاگ رو کدر کردم عذر میخوام ولی حرفامو جدی بگیرید
آقای....
میدونید چیه حس می کنم هرچی شما سوال می پرسید بیشتر برای بقیه رفع ابهام میشه!
چون من داستان نمی نویسم و فقط دارم حقیقت رو می نویسم و البته خود خدا این ماجرارو داره هدایت می کنه و کمک می کنه و هزاران بار شکرش
نمیتونید با خدا دربیفتید.
"ومکرو و مکرالله والله خیرالماکرین"
حتی اگه من اینجا نباشم جوابتون رو بدم خدا حقیقت رو دیر یا زود آشکار میکنه!
به طور مستند و روشن
حتی اگرم آشکار نشه، آخرش چی؟؟؟یه دنیای دیگه ای هم هست، البته ببخشید شما این حرفارو فول هستید!
خداهممون رو هدایت کنه
و جمله ی آخرم به کاربرا:
توی سوره بقره درباره ی لجاجت یهود حرف میزنه و به حدی این ها بهانه گیر بودن که خدا کلی معجزه ی بزرگ نشون داده بهشون که حتی یه دونشم کافی بوده ولی بازم کافر شدن و دنبال بهانه تراشی بودن.
بنده سعی کردم تقریبا کل ماجرارو همون طور که هست بیان کنم و البته نشانه هایی رو بهتون دادم(هرچند محکم نیستند ولی به نظرم کنار هم دیگه قابل قبولن) و من هرچی بنویسم هزارتا ناشناس دیگه که یه نفرن بعد کلی فکر بازم میان یه ایرادی میگیرن و تهمتی هم میزنن، انسان حتی به معجزه ی خداهم ایراد میگیره !
امیدوارم که هشدارم رو جدی بگیرید و خودتون رو اول به خدا بسپارید و حسابی احتیاط رو درباره ی همه افراد رعایت کنید. البته احتیاط به معنی بدبینی نیست به هر حال آدم های خالص هم زیاد هستن اینجا)
موفق باشید🙏
در پناه خدا
به خانم لبخند کج
از قدیم گفتند در خانه اگر کس است یک حرف بس است
حالا شده حکایت ما
همون زبان برنامه نویسی م که شامل حروف و عدد میشه باگ داره چه برسه به ما آدما که از جنس احساس یم
اگر اینجاییم برای اینه که نشتی های زندگی مون رو پیدا کنیم برطرف شون کنیم تا آدم کامل تری در واقعیت،از خودمون بسازیم همین
قرار نیست به شخصیت وهویتی کسی بتازونیم
این شخصی که شما میفرمایی اصلا برای ما جذابیتی نداره که بخوایم بریم زیر پست ها، نظرات ش رو تحلیل کنیم ببینیم طرف توبندم سوم پارگراف اول خط چهارم چی فرموده
اینجا هم اگر بزرگواران میگن که اگر اتفاقی افتاده بریز بره فقط از تجربه است تا شما دیگه این خطا رو نکنی
همین یه جمله ساده شاید گرون تموم شده برای اون شخص، که الان به اون اشاره میکنه
هیچ کس قرار نیست اینجا از خودش دفاعیه بده تا از هویت ش دفاع کنه یا از شخصیت ش
چون مجازیه هر کس هر جور راحته و دلش میخواد و مطابق شخصیت ش می تونه رفتار کنه
شمام یه رسالت داشتی که یه تذکر ساده بدی و بری
تمام
نیاز به این همه هیاهو وجنجال نبود دیگه
به لبخند دهن کج
ببین دختر خانوم به همون آیه ی قران به همون خدایی که چندبار اسمش لاب لای نوشتت اوردی من نه اون آفام نه با شماکلامی حرف زدم نه پست احساسی نوشتم گردنم از مو باریک توی درگاه همون خدایی که هی هی اسمش میاری اگه دروغ گفت ه باشم
توی صفحه عمومی نظری نوشتی که همه کاربرا بخوان و درس بگیرن نشونه دادی از اون کاربر منم سوالی برام شد که این پیشامد چطور شده ...
والابلا اشتباه کردم نباید نظر میزاشتم که شما به اشتباه بیافتی و اما شما هم نگاه کن هر کاربری رد شده شما بهش تهمت زدی اشتباهی بوده بین شما و اون آقا به قول شما خدا هم قاضی قرار نیست ک هر کاربری رد بشه بهش نسبت ناروا بزنی ک...من دیگه نه به این صفحه میام نه نظر میزارم شما هم دیگه من رو خطاب نکن اشتباه کردم دخالت کردم تو ماجراییایهکه نباید میکردم اگر چه شما هم تو منظره عموم قرارش دادی بیا همین جا قضیه ببند چون اون لحظح ای که فهمیدم من رو با اون اقا اشتباه گرفتی یخ زدم...
هعی خدا بزرگه قضاوت فقط با خودش...
آقای نجفی سلام
فکر نمی کنید در این بحث خاص باید حرفای دوطرف دیده بشه!
اگر قراره من کلی با منطق وقت میذارم و مینویسم حذف شه، ولی بقیه که جوسازی می کنند نمایش داده بشه، من وقتم رو تلف نمیکنم!!!
ایشون حتی اسم هم ندارند!!
به آقای خاموشم!
اول بنده رو دخترم صدا زدید پس نباید سنتون کم باشه، عجیبه توی این سن به یه سوتفاهم مجازی اینقدر واکنش نشون میدید.
ظاهرا به هدفتون رسیدید!
اشکالی نداره:)