احساس می کنید کدام شعر یا کدام بیت برای حال این روزهای شما سروده شده؟
به نظرم برای تنوع و خودشناسی و یکنواخت نشدن وبلاگ خوبه.
← سرگرمی حلال (۹۸ مطلب مشابه)
- ۱۹۵۸ بازدید توسط ۱۴۱۹ نفر
- سه شنبه ۱۶ خرداد ۰۲ - ۱۱:۱۶
احساس می کنید کدام شعر یا کدام بیت برای حال این روزهای شما سروده شده؟
به نظرم برای تنوع و خودشناسی و یکنواخت نشدن وبلاگ خوبه.
سلام
خواستم یه شعر خاص بگم
ولی گفتم ،،، دوست دارم حال زندگیم اینجور باشه ،،، بعد امتحان 😎
همه این شعر رو بلدیم
من فقط آخرش رو میگم
بشنو از من دختر من
زندگانی خواه تیره ،، خواه روشن
هست زیبا
هست زیبا
هست زیبا
خیلی ساده خیلی هم مجلسی
خاطرات خوبی دارم از این شعر
این پست رو دوست دارم ،،، احتمالا بازم بهش سر میزنم
ممنون از شما
امیدوارم پر از حال خوب باشه زندگی تون
همیشه سلامتی و همیشه برکت برای همه تون
به اعتدال ازین پرده مان رهایی نیست
مگر مساعدتی دست انقلاب کند
ز هم بدرد این ابرهای تیره ی شب
وثاق و کوچه پر از ماه و آفتاب کند
یه حس و حالی رو از حدوداً اواخر بهمن داشتم که این روزا کمتر شده اما یه کوچولو حسش میکنم
یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد
دل به امید صدایی که مگر در تو رسد
نالهها کرد در این کوه که فرهاد نکرد
بعد یهویی یه حس دیگه دیگه میاد که با این شعر میشه توصیفش کرد
این خونه رو کی ساخته اوسای بنا ساخته
با چوب نعنا ساخته تنهای تنها ساخته
من به هر جایی که مسکن می کنم
با من آنجا بخت بد هم مسکن است
ز هشیاران عالم هر که را دیدم غمی دارد
بزن بر طبل بی عاری که آنهم عالمی دارد
تو که از جنس نماندن بودی؛
پس چرا سنگ زدی برکه ی آرام مرا ...؟
آتشم میزنی و بی خبری غافل من،
گر مبدل نشد آتش به گلستان چه کنم...
بگذار سر به سینه ی من تا که بشنوی
آواز اشتیاق دلی دردمند را
شاید که بیش از این نپسندی به کار عشق
آزار این رمیده ی سر در کمند را
...
...
...
♡دلتنگ ♡
میخوام بیست ساله باشم
می خواهم سی ساله باشم
می خواهم وقت بهاره
گل امساله باشم !!!😂😃
به قان قااان
شما کاربر. حافظ رندانه نیستی
کامنتای که میزاری شبیه اونه
ما گرفتیم آنچه را انداختی
دست حق را دیدی و نشناختی؟,
نسبت نسیان به ذات حق مده
بار کفر است این به دوش خود منه
سوزن ما دوخت هر جا هر چه دوخت
ز آتش ما سوخت هر شمعی که سوخت
ما که دشمن را چنین می پروریم
دوستان را از نظر چون میبریم؟
آنکه با نمرود این احسان کند
ظلم کی با موسی عمران کند؟
روزگاری شاد بیدومو دلوم درد نداااااشت
مِه نِه بیتو غزلام هیشکی دِله بَرد نداشت
او ایرَدو مو ایرَد دلوم وابااااس
عاقبت بُرد دلومه وا هوش و حواس
سلام
با سپاس از نویسنده پست.
نیست رنگی که بگوید بامن،
اندکی صبر، سحر نزدیک است ،
هر دم این بانگ برآرم از دل:
وای این شب ، چقَدَر تاریک است!
خنده ای کو که به دل ، انگیزم؟
قطره ای کو که به دریا ، ریزم؟
صخره ای کو که بدان، آویزم ؟
مثل این است که شب نمناک است،
دیگران را هم ،غم هست به دل،
غم من لیک غمی غمناک است.
سلام
موضوع قشنگی هست خوشم اومد ممنون از نویسنده پست
هر زمان فالی گرفتم غم مخور آمد ولی
این امید واهی حافظ مرا بیچاره کرد
ای جمله بیکسان عالم را کَس
یک جو کَرَمَت تمام عالم را بس
من بی کَسَم و تو بی کَسان را یاری
یا ربّ به فریاد من بی کَس رَس
«به کجا چنین شتابان؟»
گَوَن از نسیم پرسید
«دلِ من گرفته زینجا
هوس سفر نداری
ز غبار این بیابان؟»
«همه آرزویم، اما
چه کنم که بسته پایم...»
«به کجا چنین شتابان؟»
«به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم»
«سفرت به خیر! اما، تو و دوستی، خدا را
چو ازین کویرِ وحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفه ها به باران
برسان سلامِ ما را»
سلام
حال وهوای این روزهایم
حال وهوای عروسک آویزان به آینه ماشینی است
که برایش مهم نیست داخل چه نوع ماشینی باشد
حرف نمیزند
نگاه نمیکند
نفس نمیکشد
فقط وفقط
میرقصد
دست خسته ی مرا مثل کودکی بگیر........با خودت مرا ببر خسته ام از این کویر...
یه شعر دیگه هم هست خیلی بهش علاقه دارم ... از آقای عباس موزون اولین بارشنیدم
گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی....باقلم نقش حبابی برلب دریا کشید
یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود
سجده ای زد بر لب درگاه او
پر ز لیلا شد دل پر آه او
گفت یا رب از چه خوارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای
جام لیلا را به دستم داده ای
وندر این بازی شکستم داده ای
نشتر عشقش به جانم می زنی
دردم از لیلاست آنم می زنی
خسته ام زین عشق، دل خونم مکن
من که مجنونم تو مجنونم مکن
مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو … من نیستم
گفت: ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پنهان و پیدایت منم
سال ها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی
عشق لیلا در دلت انداختم
صد قمار عشق یک جا باختم
کردمت آوارهء صحرا نشد
گفتم عاقل می شوی اما نشد
سوختم در حسرت یک یا ربت
غیر لیلا بر نیامد از لبت
روز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی گفتم بلی
مطمئن بودم به من سر میزنی
در حریم خانه ام در میزنی
حال این لیلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بیقرارت کرده بود
مرد راهم باش تا شاهت کنم
صد چو لیلا کشته در راهت کنم.
سلام،این شعر تقدیم به دوستانی که با شعرهای زیباشون مارو مهمون کردن
دعایم گرچه گیرا نیست!!
دعایت میکنم امشب.
نمیدانم چه میخواهی،،از او خواهم برای تو هرآنچه در دلت خواهی..
اما حال این روزهای خودم:حالم چو دلیریست که از بخت بد خویش،،،در لشگر دشمن پسری داشته باشد
سلام🌹
چه پست قشنگی :)🌹
کلی حالم و خوب کرد :)🌹 ممنون از نویسنده پست و عزیزانی که کامنت دادن🌹
شعر بعضی دوستان و کپی و سیو کردم 🥰عالی بود👍
براتون یه شعر میذارم امیدوارم دوست داشته باشین ( تا حدی شرح حاله ) :
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
رفت و غزلم چشم به راهش نگران شد
دلشوره ی ما بود، دل آرام جهان شد
در اوّل آسایش مان سقف فرو ریخت
هنگام ثمر دادن مان بود خزان شد
زخمی به گل کهنه ی ما کاشت خداوند
اینجا که رسیدیم همان زخم دهان شد
آنگاه همان زخم، همان کوره ی کوچک،
شد قلّه ی یک آه، مسیر فوران شد
با ما که نمک گیر غزل بود چنین کرد :(
با خلق ندانیم چه ها کرد و چنان شد
ما حسرت دلتنگی و تنهایی عشقیم
یعقوب پسر دید، زلیخا که جوان شد
یک حافظ کهنه، دو سه تا عطر، گل سر
رفت و همه ی دلخوشی ام یک چمدان شد
با هر که نوشتیم چه ها کرد به ما گفت
مصداق همان وای به حال دگران شد
از آقای حامد عسکری
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
به تو میگم که نشو دیونه ای دل
به تو میگم بهونه نگیر ای دل
من دیگه بچه نمیشم.. آه
دیگه بازیچه نمیشم .
به تو میگم عاشقی ثمر نداره
واسه تو جز غم ودردسر نداره.
من دیگه بچه نمیشم ...آه
دیگه بازیچه نمیشم .
سه سال بخاطر کسی که فکر میکردم عشق زندگیمه از رفتن صرف نظر کردم .
اما نشد هرچی بود تموم شد .
خدارو شکر کارام جور شد
شهریور میرم .
رفتن شاید یه کم آرومم کنه
واسه م دعا کنید بچه ها
با قلب شکسته میرم 😔
چه کسی میگوید من بروز نمیدهم؟
من همه چیز را به خدایم گفته ام .....
هر روز صبح
در رخت خوابم
کسی به دنیا می آید
که شباهت غریبی با خودم دارد
لباس های مرا می پوشد
موهایش را در آینه مثل من شانه می زند
و سعی می کند ادای مرا در بیاورد
جلوی دوستانم
-بی آنکه بتواند-
دوستانم کاش قانع نمی شدند
با جواب های سربالایش
وقتی از او سراغ می گیرند
لحن سابق اشعارم را
برق چشمانم را
زنگ خنده هایم را
حتی شاید می دیدند
-اگر نگاه می کردند-
که لباس هایم
بر تنش زار می زنند
و موهایش تنک تر است از من..
دوستانم کاش
کمی سمج تر بودند...
محمد مهدی سیار
پ.ن: البته الآن حالم بهتر شده خدا را شکر
زن زیبا بود در این زمونه بلا
خونه ای بی بلا هرگز نمونه ای خدا اا
زن گل ماتمه گل و خار باهمه
زن نامهربون دشمن جوونه
دل سرای غمه غم عالم کمه
خونه ی دل دمی بی زن نمونه
💃💃
الان تو موود خواستگاریم انشالله قسمت همه جوونا ای خدا
واقعا خونه ی دل بی زن نمونه الهییییی ،👰
ماییم که از باده ی بیجام خوشیم
هر صبح منوریم و هر شام خوشیم
گویند سرانجام ندارید شما
ماییم که بیهیچ سرانجام خوشیم
نه پای رفتن از اینجا
نه طاقتی که بمانم.....
در مورد رشته مون. چهار ترم گذشته و فکر میکنم اشتباه اومدم.
آدمک آخر دنیاست بخند
آدمک مرگ همین جاست بخند
آن خدایی که بزرگش میخواندی
به خدا مثل تو تنهاست بخند
بسم الله.
سلام:)
وای من عاشق شعرم...
الان احتمالا این:
نیست در شهر، نگاری که دل از ما ببرد
بختم ار یار شود، رختم از اینجا ببرد
قبلا ها ولی شعر معروفم این بود:
چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گرددمن نه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک
تزم دیگه عوض شده :)))
دردیست به جانم ولی نیست طبیبی
پنهان شده در خنده من بغض عجیبی...
ای بیخبر از حال من، خون میچکد از بال من
به قلب خود بدهکارم، چه حال ناخوشی دارم
💔
نازنینا ، شادی از اندوه بسیارم مکن !
من که از عالم گذشتم ، از تو هم خواهم گذشت
معین تبریزی
ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن ...
وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور ...
تکیه بر دیوار کردم خاک بر فرقم نشست
دوستی با هرکه کردم عاقبت قلبم شکست
این چنین رسمی که دنیا در دل من میکند
جای من هرکس باشد ترک دنیا میکند
بیداری زمان را
با من بخوان به فریاد
ور مرد خواب و خفتی
رو سر بنه به بالین
تنها مرا رها کن
خداوندا به فریاد دلم رس
کس بی کس تویی من مانده بی کس
همه گویند طاهر کس ندارد
خدایاره منه چه حاجت کس
لطفا با دلای پاکتون برای سلامتی پدرم دعا کنید ccu🥺❣
بازم نشستی روبروم مات تماشای توام
تو چشمات خیره میشم درگیر چشمای توام
عشق نشسته تو دلم توی تموم باورم
حالا که حست میکنه هر ثانیه ی عاشق ترم
آرامش نگاه تو دلتنگیامو میکشه
خونه پر از عطر تو دلم فقط به این خوشه ...
این روزام تنها حسم دلتنگی و دلتنگی خودشم میدونه اما حرفی نمیزنه ....
-حال ما همچو اسیری است که هنگام فرار یادش افتاد کسی منتظرش نیست نرفت
- خنک ان قمار بازی که بباخت هرچه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر
-شب به شب قوچی از این دهکده کم خواهد شد ماده گرگی دل اگر از سگ چوپان ببرد
- دم به دم در پی توجیه گناهش هستید یوسف اینبار خودش میل زلیخا دارد
-که زندگی دو سه نخ کام است و عمر سرفه کوتاهی ...
-ای دل که بی گدار به اب نمیزدی بی قایقت میانه دریا چه میکنی ؟؟
-کسی چه میداند که امروز چند بار فرو ریختم و شکسنم با دیدن کسی که فقط پیراهنش شبیه تو بود ...
تمام منی
نا تمام منی
چه بغضی بدی در گلو دارم
بیا و بگو فکر حال منی
ببین که هنوز آرزو دارم
بهانه ی من بغض خانه ی من
گرفته دلم گریه میخواهم
خـیال خوش عاشقانه ی من💙
همیشه تویی آخرین راهم
سلام
اصولا و طبعا هرچی فاضل نظری میگه دقیقا شرح حالِ ماست :)
جدیدا هم ک گفته;
"دور گردید و ب ما جرات مستی نرسید".
گفت آن یار کزو گشت سرِ دار بلند
جرمش این بود که اسرار هویدا می کرد
مرغ دلم طایریست،قدسی عرش آشیان
از قفس تن ملول،سیر شده از جهان
مطالب پیشنهادی از بایگانی خانواده برتر برای آشنایی در مورد نحوه ی نظر دادن و تائید آن ها