سلام من چند وقت قبلا پسر داییم اومد خواستگاریم
البته مامانم خیلی سربسته بهم گفت مثلا گفت پسر داییت فلانجا کار میکنه اگه بره خاستگاری فلانی صد در صد بهش میدن!!! حالا گه تو بجای فلانی بودی قبول میکردی؟؟ منم اون روز حوصله نداشتم گفتم من قصد ازدواج ندارم کلا و رفتم و مامانمم دیگه چیزی نگفت... خودم اتفاقی شنیدم که مامانم داش با داییم حرف میزد و قبلش متوجه شدم...
راستیتش خیلی سر دو راهیم . سنمم کم نیس نوزده سال دارم
این پسر داییمم دوس دارم بدم نمیاد ازش ولی اونی نیس که من تو رویاهام میخواستم. تو رویاهام یه مرد همه چی تمامو میدیدم. عاشق افسانه ای شغل عالی ماشین و خونه ی عالی هیکل و قیافه ی خوب... مث سوپر استارا!!!
میدونم زیاده خواهیه ولی خب نمیدونم چکار کنم بخدااا البته از اون معیارام پسر داییم فقط هیکلشو داره و بس!! یه پرایدم داره و دیگر هیچ و یه شغل با حقوق یک و نیم://
دوسش دارم ولی به چشم شوهری نمیتونم نگاش کنم یعنی هیچوت به چشم شوهری نگاش نکردم .فکرم نمیکردم منو یه موقع بخواد همیشه به چشم پسر داییم نگاش کردم هیچ احساس دختر و پسرونه ای بهش نداشتم .
بخاطر همین وقتی فهمیدم اومده خاستگاریم بیشتر تعجب کردم چون احساس میکردم اونم به من هیچ احساسی نداره... باهام مهربون بود یه ذره موج احساسیم دریافت میکردم ازش ولی فکر میکردم عادیه نه بعنوان ازدواجو اینا. ولی بعدش که اومد خاستگاریمو کاراشو دوباره بررسی کردم دیدم زیادی بی توجه بودم...
حالا نمیدونم چکار کنم ردش کنم؟ قبولش کنم؟ اگه ردش کردم چجوری باهاش برخورد کنم از این به بعد... بعضی وقت ها میگم کاش نمیومد خاستگاریم تا اینقده معذب نمیشدم از دیدنه دوبارش. هنوز ندیدمش ولی میترسم ببینمش . نمیدونم چه عکس العملی نشون بدم
دوس دارم نظراتتونو بدونم...
البته مامانم خیلی سربسته بهم گفت مثلا گفت پسر داییت فلانجا کار میکنه اگه بره خاستگاری فلانی صد در صد بهش میدن!!! حالا گه تو بجای فلانی بودی قبول میکردی؟؟ منم اون روز حوصله نداشتم گفتم من قصد ازدواج ندارم کلا و رفتم و مامانمم دیگه چیزی نگفت... خودم اتفاقی شنیدم که مامانم داش با داییم حرف میزد و قبلش متوجه شدم...
راستیتش خیلی سر دو راهیم . سنمم کم نیس نوزده سال دارم
این پسر داییمم دوس دارم بدم نمیاد ازش ولی اونی نیس که من تو رویاهام میخواستم. تو رویاهام یه مرد همه چی تمامو میدیدم. عاشق افسانه ای شغل عالی ماشین و خونه ی عالی هیکل و قیافه ی خوب... مث سوپر استارا!!!
میدونم زیاده خواهیه ولی خب نمیدونم چکار کنم بخدااا البته از اون معیارام پسر داییم فقط هیکلشو داره و بس!! یه پرایدم داره و دیگر هیچ و یه شغل با حقوق یک و نیم://
دوسش دارم ولی به چشم شوهری نمیتونم نگاش کنم یعنی هیچوت به چشم شوهری نگاش نکردم .فکرم نمیکردم منو یه موقع بخواد همیشه به چشم پسر داییم نگاش کردم هیچ احساس دختر و پسرونه ای بهش نداشتم .
بخاطر همین وقتی فهمیدم اومده خاستگاریم بیشتر تعجب کردم چون احساس میکردم اونم به من هیچ احساسی نداره... باهام مهربون بود یه ذره موج احساسیم دریافت میکردم ازش ولی فکر میکردم عادیه نه بعنوان ازدواجو اینا. ولی بعدش که اومد خاستگاریمو کاراشو دوباره بررسی کردم دیدم زیادی بی توجه بودم...
حالا نمیدونم چکار کنم ردش کنم؟ قبولش کنم؟ اگه ردش کردم چجوری باهاش برخورد کنم از این به بعد... بعضی وقت ها میگم کاش نمیومد خاستگاریم تا اینقده معذب نمیشدم از دیدنه دوبارش. هنوز ندیدمش ولی میترسم ببینمش . نمیدونم چه عکس العملی نشون بدم
دوس دارم نظراتتونو بدونم...
← مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه) ← ازدواج فامیلی (۸۹ مطلب مشابه)
- ۱۸۴۲ بازدید توسط ۱۴۸۳ نفر
- دوشنبه ۱۵ تیر ۹۴ - ۲۱:۳۳