با سلام
بنده یک معلم ۲۷ ساله هستم که تصمیم به ازدواج گرفتم. حدود دو سال هست که دنبال مورد مناسب برای ازدواج هستم. به تازگی موردی از طرف یکی از آشناها معرفی شد.
مادر و خواهر بنده دو بار برای دیدن دختر خانم و آشنایی اولیه رفتند منزل دختر خانم. بار سوم مادرم به خانواده طرف مقابل گفتند که پسرم را برای صحبت با دختر خانم می آورم.
اما در جلسه خواستگاری اتفاق جالبی افتاد. اول اینکه مادر دختر خانم گفتند حاج آقا اجازه صحبت نمیدن و باید اول تحقیق انجام بشود. بعدش هم خود حاج آقا تشریف آوردند و کلی بنده را سوال پیچ کردند.
این را هم بگم که در مورد صحبت کردن آن آقا با من هیچ صحبتی از قبل نشده بود و من به تصور صحبت با دختر خانم به منزلشان رفته بودم. سوال های حاج آقا هم کلا اقتصادی بود.
در مورد زیر حکم بنده و دریافتی و شغل و محل کارم و اینگونه مسائل صحبت شد. یک مقداری هم غیر مستقیم به من فهماند که درامدت کم هست که به من خیلی برخورد. بعد حاج آقا بلند شدند و رفتند و به اصرار ما بعد از بحث بین پدر و مادر دخترخانم قرار شد که دو نفری با دختر خانم صحبت کنیم.
خیلی از صحبت های دختر خانم هم اقتصادی بود. یعنی ریز دریافتی و درآمد من را پرسیدند. جالب اینجاست که همه این اطلاعات را قبلا مادرم به آنها گفته بود. حتی یادداشت کرده و به آنها داده بود.
حالا من واقعا از رفتار پدر دختر دلزده شده ام. سوال های اقتصادی پدر و دختر و همچنین کم درآمد و پایین فرض کردن من واقعا اذیتم می کند. حتی دختر خانم از من می پرسید که آیا می توانم کار و فعالیت بیشتر برای درآمد بیشتر انجام بدهم یا نه؟
همچنین طرف مقابل ته دلش راضی به وصلت هست و من این را از صحبت های طرف مقابل فهمیدم. اما چگونه می توان با فردی که اولویت اولش زیر حکم و دریافتی من هست وصلت کرد؟ الان واقعا نمی دانم چکار بکنم، آیا ادامه بدهم یا نه؟
← مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)
- ۱۸۳۶ بازدید توسط ۱۴۷۴ نفر
- سه شنبه ۷ ارديبهشت ۹۵ - ۲۰:۲۴