گروه اول ائمه ی معصومین و انبیاء الهی و کسانی که تحت ولایت معصومین الهی هستند . داریم که اگر کسی در ولایت امیرالمومنین وارد بشود از عذاب در امان است .
گروه دوم کسانی هستند پیامبر فرمود :
هر چشمی در روز قیامت ترسان و گریان است مگر سه چشم که خندان است :
یکی چشمی که گریه برای ترس از خدا داشته است . مثل گریه ی ایام محرم که خدا این گریه را دوست دارد و قطعا این گریه قرب می آورد . برای انبیاء الهی گذشته روضه ی امام حسین (ع) توسط جبرئیل خوانده می شد و آنها اشک می ریختند و این گریه ریشه ی گناهان را می سوزاند .
کسی که مال حرامی می خورد یا نگاه حرامی می کند یا چیز حرامی گوش می کند ، اینها ظاهر گناه است . این گناهان ریشه در درون ما دارد. احتمالا یک خشمی ، یک شهوتی در درون ما جنبیده شده و تصمیم گناه گرفته شد و رفتار گناه آلود انجام گرفته است . پس آلودگی ها در باطن ماست .
از آن طرف کسی که گریه می کند ظاهرش اشکی است که از چشم سرازیر می شود اما در باطن فرد یک اتفاقی افتاده است که نمود ظاهری آن اشک است . آن اتفاقی که افتاده حسنه ی زیبایی است و یک پیوندی با اباعبدالله است که حسنه ی درونی است که ریشه ش گناه را پاک می کند .
این چشم می تواند در این دنیا گریان و در آن دنیا خندان باشد.
دومین چشم ، پیامبر فرمود : چشمی که از حرام چشم بپوشد و بتواند چشمش را از حرام پُر نکند .
سومین چشمی که در قیامت خندان است چشمی است که شبی را در راه خدا بیدار باشد.
خوشا به حال افرادی که شغل هایی دارند که در راه خدا بیدار هستند مثل دکتر ، پرستار و مرزبانان . یعنی کسی که سحر را درک می کند ، پدر و مادری که برای بچه هایشان بیداری می کشند و کسی که برای تحصیل علم یا عبادت بیدار است . خدا این کارها را دوست دارد.
گروه سوم که از فزع قیامت در امان هستند کسانی هستند که به پیرها و سالخورده ها احترام می گذارند .
انسان فکر می کند که باید کار عجیب و غریبی انجام بدهد تا از فزع روز قیامت در امان باشد یا یک ریاضتی بکشد ولی با کارهای کوچک هم می شود انسان از هول روز قیامت در امان بماند .
پیامبر در جلد اصول دوم کافی می فرماید : کسی که مقام یک بزرگتری را به خاطر سنش حفظ بکند و به او احترام بگذارد خدا او را را فزع روز قیامت در امان می دارد.
این تجلیل خداست . کسی که نمی تواند به بزرگتری احترام بگذارد ، نمی تواند به بزرگتر بزرگترها هم احترام بگذارد . کسی که به بزرگتر احترام می گذارد می تواند به خدای الله هم احترام بگذارد . پیامبر می فرماید : بزرگتر ها برکت خانواده هستند . با احترام گذاشتن به بزرگترها در خانواده امنیتی ایجاد می شود . اگر در خانواده احترام بزرگترها حفظ نشود سنگ روی سنگ بند نمی شود . وقتی حرمت ها زیر پا گذاشته بشود صمیمیت و صفا از خانواده ها بیرون می رود و هر کسی احساس ناامنی می کند ولی اگر در خانواده حرمت ها حفظ بشود امنیت روحی و روانی در خانواده ها و به تبع آن در جامعه ایجاد می شود.
شما که در اینجا امنیت کاشته ای در روز قیامت امنیت برداشت می کنی . روز قیامت ثمره ی اعمال ما و بازتاب خود اعمال ماست . اگر ما به این توصیه ی دینی عمل کنیم ، صدای مان را روی پدر و مادر و بزرگترها بلند نکنیم ، از آنها مشورت بخواهیم ( روایت داریم که پیر در خانه مثل نبی است ) ، از آنها جلوتر نیفتیم و از آنها مراقبت بکنیم پیر دیگر احساس ناامنی نمی کند و احساس می کند که موقعیتی دارد . بعد این فرهنگ به نسل بعد منتقل می شود .
روایت داریم : شما به بزرگترهای تان احترام بگذارید و کوچکترها به شما احترام می گذارند . ابراهیم بن شعیب خدمت امام صادق (ع) رسید و گفت که من پدر پیر و سالخورده ای دارم که او را روی دوشم می گذارم و کارهایش را انجام می دهم این چطور است ؟
امام فرمود: اگر می توانی عهده دار کارهای او بشوی دریع نکن و حتی لقمه در دهان آن بگذار . این کار تو در روز قیامت سپری در برابر آتش برای تو می شود . زکریای ابراهیم مسیحی بود . او مسلمان شد و در زمان حج خدمت امام صادق (ع) رسید و گفت که پدر و مادر من هنوز مسیحی هستند . مادرم نابینا است و احتیاج به رسیدگی دارد .آیا من می توانم با آنها هم غذا بشوم ؟ امام پرسید : آیا آنها گوشت خوک مصرف می کنند ؟ گفت : خیر . امام فرمود : با آنها باش و اگر آنها از دنیا رفتند تمام کارهای آنها را خودت انجام بده.
او پیش آنها برگشت و عجیب به مادرش محبت می کرد . و همه ی کارها او را انجام می داد . مادرش متوجه تغییر رفتار او شد و از او سوال کرد . او گفت که مسلمان شده است و این توصیه پیامبر است و مادرش گفت که تو خوب دینی انتخاب کرده ای و من هم می خواهم مسلمان بشوم و بعد مسلمان شد و فوت کرد .
البته بزرگترها هم باید حرمت خودشان را حفظ کنند و کاری کنند که کوچکترها بتوانند به آنها احترام بگذارند . بزرگترها با نیش زدن ، توقعات زیادی ، تحمل نکردن و دخالت بیجا کردن باعث می شوند که کوچکترها خسته بشوند و طاقت نیاورند و بی احترامی صورت بگیرد .
چهارمین دسته کسانی هستند که بر خواندن سوره هایی مداومت دارند . کسانی که سوره ی والعصر و دخان را در نمازهایشان بخوانند در امان هستند . خواندن سوره ی یوسف و خواندن سوره ی احقاف در روز یا شب جمعه هم این خاصیت را دارد .
پنجمین دسته کسانی هستند که در مکه یا مدینه از دنیا بروند بخصوص اگر در مکه دفن بشود که بلد امن الهی است . از دنیا رفتن در جایی به اختیار فرد نیست . این یک تفضلی است که اگر شرایط حداقلی برای مومن بودن را داشته باشد ، این می تواند به فرد کمک کند و اِلا اگر فرد اصلا مومن نباشد اگر در مکه هم بمیرد کمکی به او نمی کند .
ششم کسی که فحشا یا شهوت حرامی برای او پیش بیاید و بتواند آنرا مهار کند از فزع روز قیامت در امان است .
داریم : کسی که صحنه ی حرامی برای او پیش بیاید و بخاطر خدا از آن چشم پوشی کند از فزع روز قیامت ایمن می باشد .
رجبعلی خیاط می گوید که اگر خدا به من التفاتی کرد بخاطر این بود که در جوانی صحنه ای مثل حضرت یوسف برای من پیش آمد و همانجا با خدا معامله کردم و گفتم که خدایا من بخاطر تو از این لذت حرام می گذرم و تو هم من را تربیت کن و فرار کردم . از آن موقع چشمم باز شد .
هفتمین گروهی که از فزع روز قیامت در امان هستند کسانی هستند که صحنه ی غضب و عصبانیت برایشان پیش بیاید و آنرا کنترل کنند .
زیرا در عصبانیت ها است که غیبت و تهمت و فحش زده می شود . انسان قبل از اینکه به سمت عصبانیت برود باید آنرا کنترل کند زیرا موقع عصبانیت کنترل کردن آن خیلی مشکل است . آتش عصبانیت شعبه ای از جهنم است .
اگر کسی بتواند خودش را در هنگام عصبانیت کنترل کند خودش را از عصبانیت نجات داده است .
امام کاظم (ع) می فرماید : کسی که خشم خودش را فرو ببرد در حالی که توانایی آنرا دارد ، در روز قیامت خدا دل این فرد را از ایمان و امنیت پر می کند .
کنترل غضب کار سختی است ولی شدنی است و احتیاج به تمرین دارد . حاج احمد خوانساری عظمت و عصمت بالایی داشت . یکی از خصوصیات ایشان همان فرو بردن خشمش بود. بعضی ها به ایشان فحش می دادند . یک روز فردی به ایشان فحش داد و ایشان هیچی نگفتند . هنگام نماز ایشان گفتند که شما اجازه می دهی که بروم نمازم را بخوانم . فرد خجالت کشید و معذرت خواهی کرد .
گروه هشتم کسانی هستند که اهل خدمت رسانی به دیگران هستند و کار راه انداز هستند .
امام کاظم (ع) می فرماید : خدا در زمین بندگانی دارد که سعی دارند کار مردم را راه بیندازند ، اینها در روز قیامت در امان هستند .
وقتی من کسی را خوشحال بکنم خدا آن روز من را خوشحال می کند . سرور ایجاد کردن در قلب مومنین تاکید شده است و حقیقت ادخال سرور کار راه انداختن مردم است و اصل صله ی رحم هم همین است .
ما معمولا صله ی رحم را به دید و بازدید می گیریم اما صله ی رحم فقط دید و بازدید نیست بلکه صله ی رحم بازدید همراه با کار راه انداختن است . اگر کسی فقط دید و بازدید را انجام بدهد ، صله ی رحم اصلی را انجام نداده است . پس بخش مهم صله ی رحم کار راه انداختن و خوشحال کردن مومن است .
در جلد 74 بحارالانوار داریم که امام صادق می فرماید : هنگامی که خدا روح مومن را قبض می کند ، دو تا ملکی که مراقب او بودند به آسمان می روند و می گویند که او بنده ی خوبی بود . در اطاعت تو سریع بود و در معصیت تو کند بود. حالا که روح او را قبض کرده ای به ما چه امری داری ؟ خدا می فرماید : به زمین بروید و در کنار قبر او باشید و تا قیامت ذکر بگویید و این تسبیح ها به پای او نوشته بشود.
امام فرمود : وقتی در روز قیامت خدا این مومن را برانگیخت یک صورت مثالی همراه آن مومن می شود و در جلوی او حرکت می کند . هر جا مومن هول و ترسی از قیامت را می بیند ، آن صورت مثالی می گوید که نترس غصه نخور الان چیزی از خدا به تو می رسد که خوشحال می شوی و او را دل داری می دهد .
تا وقتی مومن در عرصه ی قیامت این مراحل را طی می کند و در پیشگاه عظمت الهی قرار می گیرد . خداوند اعمالش را به آسانی حساب می کند و دستور می دهد او را به بهشت ببرند .
مومن به صورت مثالی می گوید که خدا به تو خیر بدهد که این قدر به من کمک دادی و ترس من را ریختی و من را شاد کردی ، تو که هستی ؟ صورت مثالی می گوید که من آن خوشحالی هستم که تو در قلب مومن انداختی و گره ای از مومن باز کردی . این تجسم اعمال خود ماست .
یعنی همان سروری که ایجاد کردیم و این باعث می شود که هول و ترس قیامت به شادی تبدیل بشود. ما باید از این همه رحمت خدا چیزی جمع کنیم و کاسه ی خودمان را وارونه نگیریم .
مرحوم محدث نوری استاد آقا شیخ عباس قمی می فرماید که من در بین اعمال مستحبی بعد از زیارت عاشورا عملی را به ارزشمندی حاجت مومنی را برآورده کردن ندیدم .
به عارفی گفتند که اگر در دنیا یک ساعت بیشتر وقت نداشته باشی چکار می کنی ؟ او گفت : من دم در می نشینم که اگر مومنی کاری داشت کار او را راه می اندازم . بعضی مواقع حضرت علی (ع) در سر ظهر به بیرون دارالعماره می نشست تا کسی حتی به مقدار کمی معطل نشود و حضرت کارش را راه بیندازد .
دسته ی نهم که از هول قیامت در امان هستند کسانی هستند که بر سر قبر مومنی برود و هفت تا انا انزلناه بخواند و این روایت از امام رضا (ع) است .
زیرا با این کار برای مومن امنیتی ایجاد کرده ایم و در آنجا در امان هستیم .
دهمین دسته کسانی هستند که بجای کینه جویی با مردم عیب را در خودش پیدا بکند و انگشت اتهام را در مشکلات به سمت مردم نبرد .
پیامبر فرمود : اگر کسی نفس خودش را دشمن بداند در قیامت در امان است زیرا فضای جامعه را ناامن نکرده است .
" مباحث یاد مرگ - حجت الاسلام عالی - برنامه سمت خدا - http://samtekhoda.tv3.ir "
← مباحث یاد مرگ (۷۹ مطلب مشابه)
- ۳۴۶۴ بازدید توسط ۲۱۹۶ نفر
- شنبه ۳ مرداد ۹۴ - ۱۲:۳۴