سلام دوستان، من پسری 30 ساله هستم.
چطور خانواده و بخصوص مادرم رو راضی کنم که به خواستگاری دختر مورد علاقه م بره، قبلاً خونه شون رفتیم اولین بار نظرش مثبت بود بعد که رفتیم خونه شون شهر دیگه بود چهار ساعت تو راه بودین از وقتی اومدیم مامان پا کرده تو کفش که نه، دوره و اذیت میشی و ...
گاهی فکر میکنم بهانشه، مسئله من اصلاً دلیل مخالفت نیست، مسئله من اینه که حالا به این نتیجه رسیدم که امکان ندارد راضی بشه و من می خوام با وجود مخالفت این قدم رو برداره و بعد از شش ماه که از خواستگاری اومدیم مجدد اقدام به خواستگاری کنه.
مادر من سنش بالاست و بیماری زمینه ای داره، تو خانواده من از اول به همه خواستههای خانواده تن دادم و تا حالا چیزی برای خودم نخواستم حتی گاهی نظرم رو هم نگفتم.
امّا در مورد ازدواج فرق داره من قبلاً کلی خواستگاری رفتم و با دخترهای زیادی حرف زدم تنها کسی که همه ملاکهای منو داره دوستش دارم و باهاش حس خوبی دارم همین خانومه، خانواده من قواعد خاصی داره هیچکس رو حرف پدر و مادر حرف نمی زنه این بی احترامیه.
پسرها و دخترها اگه تجربهای دارن بیان بگن
چند روز ناراحت بودم و اخمامو ریختم مامانم گفت باشه زنگ می زنم قرار بذارم امّا یه ماهه می گذره و هی میگه باشه ولی هیچ اقدامی نمی کنه فقط داره منو سر میدوانه که من خسته بشم یا خانواده دختر رابطمونو قطع کنن
از طرفی می ترسم خیلی فشار بیارم سلامتی مامانم به خطر بیفته چون خیلی حرص خوره
حتی اصرار داره اون دختر رو ول کنم و از شهر خودم میگه از اون بهتر برات پیدا میکنم
من وقت ندارم خانواده دختر دیدن ما پیگیری نکردیم خواستن دخترشون دیگه با من ارتباط نداشته باشه
الآن من چه کار کنم؟
سرسنگین باشم و حالت قهر داشته باشم جواب میده؟
چه کار کنم راضی بشن
مامانم یه دنده هست و حرف هیچکس روش اثر نداره حتی دکتر روانشناس هم نتونست قانعش کنه حرف حرف خودشه چون راه دوره این ازدواج عواقب داره و اشتباهی
← مخالفت خانواده با ازدواج (۳۷ مطلب مشابه)
- ۱۶۶۵ بازدید توسط ۱۱۷۳ نفر
- يكشنبه ۸ آبان ۰۱ - ۱۶:۴۱