سلام خسته نباشید.
دکترای دندون پزشکی دارم الانم تو فکرم که اگه خدا بخواد برا تخصص هم شرکت کنم و بعدش مطب بزنم
پارسال میخواستم این کار رو بکنم ولی باردار بشم . همسرم نذاشت گفت سال دیگه
الان که بهش میگم میگه نه دیگه دور درسا رو خط بکش دیگه هر چی خوندی بسه!!!
خیلی التماسش میکنم حدود یکماهه شبا بیشتر از یک ساعت باهاش حرف میزنم تا ببینم میتونم راضیش کنم ولی حرفش یک کلامه هم خانودم هم خانواده شوهرم خیلی موافقا حتی به اونا هم گفتم تا باهاش حرف بزنند به اونا هم گفته نه .
تو حرفاش بهم میگه تو اگه رفتی دانشگاه تو اگه مطب زدی مطمئنم دیگه نه به من میرسی نه به این بچه . خونه زندگیتو میذاری رو درسو مطبت . همه کس و کارت میشه مطبت .
هر چی بهش میگم اشتباه فک میکنی قبول نمیکنه میگم این مدتو که من هر چی دانشگام که این بچه هم خونه مامانمه هر چیم خونه ام که خودم بهش میرسم بازم میگه نه میگه دوست ندارم بچمو یکی دیگه بزرگ کنه دوست ندارم بچم از این لحاظ کمبودی داشته باشه
هر کار کردم راضی بشو نیست
این چند وقته حالمو همسرم بدجور گرفته...
این دو ماهم که گفتم نمیام دوست داشتم بشینم بخونم ولی این اخلاقشو که میبینم به جا اینکه اشتیاق پیدا کنم میخوره تو ذوقم و نمیتونم
خواهش میکنم یه کاری بگید بکنم تا من این بشر رو راضی کنم؟؟؟
اگه بازم بگه نه و آرزو هامو بده به باد تو فکرم اون کاری که نباید بکنمو باهاش میکنم...
← مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه)
- ۵۰۳۳ بازدید توسط ۳۴۴۰ نفر
- يكشنبه ۱۸ آبان ۹۳ - ۲۱:۵۳