من ی پسر 26 ساله هستم. تا جایی که یادم میاد از کوچیکی از مهمونی رفتن و مهمونی گرفتن خیلی خوشم میومد. ولی به دلیل رفتار پدر مادرم در طی این چند سال منم مثل اون ها شدم منی که خیلی از رفت و آمد خوشم میومد الان اصلا حوصله ندارم.
خانوادم وقتی میخواست مهمون بیاد زیاد مشتاق بنظر نمی رسیدن در صورتی که من خیلی خوشحال میشدم.حالا اگه مهمونی دعوت میشدیم که معمولا از 10 تا مهمونی 3 تاش رو اونم به زور میرفتیم منم همیشه ناراحت بودم ولی خب کاری نمی تونستم انجام بدم.
اگه بخوام مقایسه کنم باز بیشتر مهمونی میگرفتم تا بخوایم جایی بریم. یه چند سالی میشه که منم حوصله مهمونی گرفتن و مهمونی رفتن رو ندارم انگار این رفتار رو از خانوادم به ارث بردم.
هر جایی دعوتم میکنن 90 درصدش رو نمیرم یعنی اصلا حوصله ندارم با اینکه هنوزم دوست دارم برم مهمونی ولی حوصله ندارم در لحظه آخر بیخیال میشم.
از فامیل بگیر تا دوستام همه گلایه میکنن ولی نمیتونم براشون اصل داستان رو توضیح بدم.
انگار همش دوست دارم تنها باشم نمی تونم از این حالتم بیرون بیام. منم دوست دارم تو مهمونی ها شرکت کنم ولی انگار عادت کردم به تنهایی.
از دوستان کسی شرایط منو داره؟ چکار کنم مثل اول بشم؟
منتظر راه حل های خوبتون هستم.
با تشکر.
← مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه)
- ۲۶۶۸ بازدید توسط ۱۹۳۰ نفر
- دوشنبه ۲۷ مهر ۹۴ - ۱۸:۳۱