سلام
میدونم از این قبیل پست ها زیاد بوده اما شرایطم یه کم فرق داره. دوست دارم به من هم کمک کنید.
من یه پسر بیست ساله ام. دانشجوی ترم 2 پزشکی. مثل خیلی های دیگه می خوام ازدواج کنم. دلیلش هم فقط نیاز جنسی نیست. به مشاور مراجعه کردم. میگه چون در کودکی در حین طلاق پدر و مادرم ؛ پدرم نمیذاشت مادرم رو ببینم این یه خلا عاطفی در من ایجاد کرده که به طور افراطی دنبال ارتباط با جنس مخالفم.
6 سال درسم مونده. الان کار می کنم و درس میدم و حدود 1 تومن درآمد دارم که خب معلوم نیست تا کی برقرار باشه چون بخشیش از سود یه سپردست که ممکنه به هم بخوره. سربازی هم معافم. ماشین هم دارم. حمایت مالی دیگه ای از طرف خونوادم ندارم.
پدرم که از بچگی به اون صورت خرجی ای نمیداد و الان چند ساله باهاش ارتباطی ندارم. الان با مادرم زندگی می کنم. خب ایشون و خیلیای دیگه میگن الان وقت ازدواج نیست. اولا زوده و بچه ای. دوما میگن اصلا کسی الان سال اول پزشکی بهت زن نمیده. زنتو کجا میخوای ببری. خونه نداری. کار ثابت نداری.
کسی هم نمیاد 6 سال پای تو نامزد بمونه و ... که خب تا حدی منطقیه حرفاشون. مشکل تفاوت اعتقادات من با مادرمه. من درست نقطه ی مقابل مادرم هستم. مسئله ی جنسی که تکلیفش روشنه اما وجدانم حتی راضی به دوست دختر داشتن نیست. به خصوص اگر برای ازدواج نباشه.
مثلا ببینید من زن چادری می خوام دلیلش مفصله فقط میدونم که اگر زنم چادری نباشه از نگاه های دیگران به زنم عذاب خواهم کشید. همون طور که مادرم بد حجابه و تا حالا عذاب کشیدم.
فکرم نکنم دختر چادری ای باشه که بیاد با من دوست بشه بعدش هم ازدواج کنیم. حالا بیام با یه دختر غیر مذهبی دوست بشم و بعد با یه مذهبی ازدواج کنم درسته ؟ مسلما نیست. هم دوستیش رو حروم میدونم. هم ظلم و حق الناسه هم به اون دختر و هم به همسر آیندم.
تازه به فرض که با این موضوع کنار بیام. واقعا بلد نیستم. من تو مدرسه با اون پسرایی که با حال بودن هم بلد نبودم دوست شم چه برسه به دختر. پیش اومده چند بار که اعتقاداتم رو کنار گذاشتم و رفتم که با یکی دوست بشم اما همش شکست خوردم. اصا احساس میکنم کسی از من خوشش نمیاد. چراغ سبزی نمیبینم.
اصلا به خصوص این دخترای غیر مذهبی و غیر چادری از تریپ هایی مثل من خوششون نمیاد. دیدم چند مورد طرف عاشق یه پسر شده که دیپلمه هست و سیگاری و اهل همه چی. اون وقت من حتی قلیون هم نمی کشم . تا حالا هم سرم تو درس بوده. آقای روانشناس هم زحمت کشیدن گفتن اگه پزشکی نمیخوندی و شرایط اقتصادیش رو داشتی میگفتم ازدواج کنی. حتی این خلا عاطفی هم درمانش عشقه... اون وقت الان چی؟ نیاز جنسی و عاطفیم رو چه کار کنم؟ تنهاییم. بی کسیم.
این فکری که به جای درس خوندن فقط چسبیده به ازدواج. افسردگی هم گرفتم فکر کنم با این که به تجویز روانپزشک روزی دو تا قرص افسردگی برای کاهش میل جنسیم میخورم ... نه میتونم دوست دختر داشته باشم نه میتونم ازدواج کنم .
اگه راهی میدونید کمکم کنید ممنون...
میدونم از این قبیل پست ها زیاد بوده اما شرایطم یه کم فرق داره. دوست دارم به من هم کمک کنید.
من یه پسر بیست ساله ام. دانشجوی ترم 2 پزشکی. مثل خیلی های دیگه می خوام ازدواج کنم. دلیلش هم فقط نیاز جنسی نیست. به مشاور مراجعه کردم. میگه چون در کودکی در حین طلاق پدر و مادرم ؛ پدرم نمیذاشت مادرم رو ببینم این یه خلا عاطفی در من ایجاد کرده که به طور افراطی دنبال ارتباط با جنس مخالفم.
6 سال درسم مونده. الان کار می کنم و درس میدم و حدود 1 تومن درآمد دارم که خب معلوم نیست تا کی برقرار باشه چون بخشیش از سود یه سپردست که ممکنه به هم بخوره. سربازی هم معافم. ماشین هم دارم. حمایت مالی دیگه ای از طرف خونوادم ندارم.
پدرم که از بچگی به اون صورت خرجی ای نمیداد و الان چند ساله باهاش ارتباطی ندارم. الان با مادرم زندگی می کنم. خب ایشون و خیلیای دیگه میگن الان وقت ازدواج نیست. اولا زوده و بچه ای. دوما میگن اصلا کسی الان سال اول پزشکی بهت زن نمیده. زنتو کجا میخوای ببری. خونه نداری. کار ثابت نداری.
کسی هم نمیاد 6 سال پای تو نامزد بمونه و ... که خب تا حدی منطقیه حرفاشون. مشکل تفاوت اعتقادات من با مادرمه. من درست نقطه ی مقابل مادرم هستم. مسئله ی جنسی که تکلیفش روشنه اما وجدانم حتی راضی به دوست دختر داشتن نیست. به خصوص اگر برای ازدواج نباشه.
مثلا ببینید من زن چادری می خوام دلیلش مفصله فقط میدونم که اگر زنم چادری نباشه از نگاه های دیگران به زنم عذاب خواهم کشید. همون طور که مادرم بد حجابه و تا حالا عذاب کشیدم.
فکرم نکنم دختر چادری ای باشه که بیاد با من دوست بشه بعدش هم ازدواج کنیم. حالا بیام با یه دختر غیر مذهبی دوست بشم و بعد با یه مذهبی ازدواج کنم درسته ؟ مسلما نیست. هم دوستیش رو حروم میدونم. هم ظلم و حق الناسه هم به اون دختر و هم به همسر آیندم.
تازه به فرض که با این موضوع کنار بیام. واقعا بلد نیستم. من تو مدرسه با اون پسرایی که با حال بودن هم بلد نبودم دوست شم چه برسه به دختر. پیش اومده چند بار که اعتقاداتم رو کنار گذاشتم و رفتم که با یکی دوست بشم اما همش شکست خوردم. اصا احساس میکنم کسی از من خوشش نمیاد. چراغ سبزی نمیبینم.
اصلا به خصوص این دخترای غیر مذهبی و غیر چادری از تریپ هایی مثل من خوششون نمیاد. دیدم چند مورد طرف عاشق یه پسر شده که دیپلمه هست و سیگاری و اهل همه چی. اون وقت من حتی قلیون هم نمی کشم . تا حالا هم سرم تو درس بوده. آقای روانشناس هم زحمت کشیدن گفتن اگه پزشکی نمیخوندی و شرایط اقتصادیش رو داشتی میگفتم ازدواج کنی. حتی این خلا عاطفی هم درمانش عشقه... اون وقت الان چی؟ نیاز جنسی و عاطفیم رو چه کار کنم؟ تنهاییم. بی کسیم.
این فکری که به جای درس خوندن فقط چسبیده به ازدواج. افسردگی هم گرفتم فکر کنم با این که به تجویز روانپزشک روزی دو تا قرص افسردگی برای کاهش میل جنسیم میخورم ... نه میتونم دوست دختر داشته باشم نه میتونم ازدواج کنم .
اگه راهی میدونید کمکم کنید ممنون...
← مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه)
- ۲۹۷۳ بازدید توسط ۲۳۲۶ نفر
- شنبه ۲ ارديبهشت ۹۶ - ۲۱:۲۰