قسمت دوم و البته مهم تر پاسخ دوست دانشمندمون به عزیز مغروری هست که شاهدش کم نیستن! بازم ارجاع میدمتون به متن و نتیجه گیری خودتون!
:
البته بنده فارغ التحصیل های دانشگاه آزاد لیسانس مهندسی برق-مخابرات، داشتم پالس گوسی نشونش میدادم، گفت ااا این سینوسه!!! منم دیگه هیچی نگفتم عذرش رو خواستم رفت!!!
فقط اینقدری بگم دانشگاه آزاد به 70 تا 80 درصد فارغ التحصیلاش فقط مدرک داده، که دیپلم هم زیادشونه!!! پس اومدن از دانشگاه فلان بیسار خیلی هم مهم هست، این 1.
الباقیشونم که جز 1 یا 2 درصدی، بدلیل EQ رشد میکنند، و واقعا جگر آدم رو خون میکنند، که یه چیزی بفهمند، و اگر فهمیدند کپی و دزدی نکنند.
منتهی براحتی میتونم بگم 30 تا 40 درصد فارغ التحصیلا دانشگاهها خوب رو میشه بکار گرفت، که اکثر ایران نمیمونن!!!
در بحث نظامی و کلا سیستمی چیزی که در همه جای ایران واضحه و من بعینه دیدم، و به این دلیل منم مجبور شدم برم از ایران فقط یک چیز هست:
هیچی سر جای خودش نیست. تو رو ممکنه MIT بگیره!!!! اما بخوای ایران بمونی دارقوز آباد سفلی برات کلاس بگذاره!!! اتفاقا همین فیلتر EQ یا سر زبون بیشتر باید منجر بشه به کارهای مربوط به مارکتینگ و بازاریابی، روابط عمومی، ارتباط با مشتری، و از این قبیل. منتهی اینگونه افراد رو جاهایی می بینم، که IQ بالا میخواد.
---
درود به دوست گرامی جلای وطن کرده.
من تجربه 25 سال کارم را در صنعت داخل و خارج و 20 سال تدریس در دانشگاه را بیان کردم.
بگذارید متن شما را با مقایسه دانشگاه شریف به عنوان نماد یک دانشگاه بورژوا و با بودجه های افسانه ای (نسبت به دیگران) و دانشگاه آزاد واحد شوشتر به عنوان نماد کمبود امکانات جواب بدهم.
تاریخ دانشگاه شریف فاقد درآمد خارجی دانش بنیان هنگفت بوده است اما یک دانشجوی الکترونیک شوشتری شارژر وایرلس موبایل ساخت، us patent کرد و سونی اریکسون هم به 50 میلیون کرون سوئد اختراع را خرید. این هفدهمین اختراع این دانشجو بود که IQ کافی برای ورود به دانشگاه بورزوا شریف برخوردار نبود اما مثل ادیسون آنچنان پشتکاری داشت که 50 میلیون کرون سوئد ارز وارد کشور کرد. یکی از سریعترین ترانزیستورهای جهان هم توسط فرشید رئیسی از دانشگاه خواجه نصیر الدین طوسی ساخته شد نه توسط قطب برق که شریف باشد.
وقتی مدیر پروژه smart metering بودم پژوهشگاهی که در آن کار می کردم و مطابق مرام مرسومش انحصارا از دانشگاه شریف نیرو جذب می کرد یک فوق لیسانس الکترونیک را به من معرفی کردند به عنوان کارشناس پروژه ای و من هم قسمتی از اسناد را در اختیار ایشان گذاشتم تا بخواند و برای ادامه کار آماده بشود که بعد از چتد روز غیبت به من تلفن کرد و برای پخش نکردن اسناد من در اینترنت تقاضای باج داشت!!!! منم گفتم کوچولو برو هر کاری می خواهی بکن فکر کردی اسناد JPL را گیر آورده ای؟
اساسا این پژوهشگاه که همه مدیرهایش هم شریفی بودند به این دلیل من را استخدام کرده بودند که نمی توانستند که یک منبع تغذیه سوئیچینگ 400 وات ساده بسازند که منفجر نشود. برای همین من را از کارخانه تغذیه سازی برای یک ماه آوردند که بعد ماندگار شدم آنجا برای مدت زیادی.
در همین پژوهشگاه قرار شد که Intelligent universal Transformer بسازیم که قطعه بسیار مهم و کلیدی در شبکه هوشمند برق و همچنین سیستم برق شکاری ها و هواپیماهای پهن پیکر است که یکی از این صنعتی شریفی ها بلند شد و گفت که ایده جدید نیست و ایشان 10 سال قبل این را ساخته (البته بدون هیچگونه سند و مدرک و محصول قابل لمسی) که پروژه ای که قرار بود EPRI در سال 2012 سه میلیارد دلار از قبل آن درآمد داشته باشد، در ایران در سال 2009 در نطفه خفه شد به مدد همین آقایان که هنوز هم راه نیافتاده زیرا هواپیماهای مسافری و باری داخلی امروز از ترانسفورمرهای هسته آهن استفاده می کنند که چند تن سنگین تر است.
یک ایده ای داشتیم برای شبکه هوشمند برق که از طرف آقایان صنعتی شریفی مردود اعلام شد ولی داوران IEEE ایده ما را به عنوان مقاله ژورنال پذیرفتند و چاپ شد در سال 2010.
در یک پروژه موشکی که وقتی جوان بودیم رویش کار می کردیم هم ما تیم سوم بودیم که کار را تمام کردیم زیرا دو تیم دیگر از دانشگاه شریف هر بار بعد از عبور از گلوگاه ها از مدیریت شرکت باج خواهی کرده بودند.
بین Earth پریزها در پژوهشگاه و آهن پنجره 115 ولت AC اختلاف پتانسیل وجود داشت. رئیس پژوهشکده که فوق لیسانس برق قدرت شریف بود آوردیم و ایشان فرمودند که این القای فاز هست روی Earth . بسی خندیدیم. معلوم شد ایشان فیزیک دبیرستان را هم هنوز نفهمیده است.
روی خط برق شهر 14 مگابیت انتقال داده می کردیم که بر خلاف اصول می دیدیم که دیتا در همه فازهای خروجی ترانسفورمر قدرت دیده می شود که نباید دیده می شد!!!! گیج مانده بودیم که داستان چیست که یکی از همین صنعتی شریفی ها که بعدا رفت به یک دانشگاه معتبر آمریکا گفت به دلیل خازن اصلاح کسینوس فی هست که باز موجب خنده فراوان شد و بعدها که ابزار بهتری یافتیم فهمیدیم که القا به صورت وایر لس بوده.
یک مدار آنالوگ را از یک استاد بزرگ آنالوگ گرفته بودم که باید تولید انبوه می کردیم. کل دانشگاه های درجه اول تهران را گشتم و در دانشگاه شریف حتی نتوانستند مدار را بایاس بکنند که خودم با سعی و خطا درستش کردم.
برای یک پژوهشگاه بسیار بزرگ دولتی مشکل نرم افزاری یک سیستم بسیار گران قیمت را حل کرده بودم ولی باز کار نمی کرد. دیباگ که کردم دیدم که همه چیز درست است ولی کابل اتصال سریال فابریک نیست و به پینهای درستی وصل نیست. گفتم یک هویه بدهید درست بکنم گفتند که تکنسین رفته و کمدها قفل است و خودشان فردا درست می کنند. من هم خیلی خوشحال و شادان رفتم خانه که با این کارم صد ها هزار دلار به کشور کمک کرده ام که ارز خارج نشود. بعد ها از رابطم با آنجا پرسیدم که آن دستگاه چه شد؟ او جواب داد که یک پروژه تعریف کردند به مدت 2.5 سال برای ساخت آن کابل!!!! بله چنین است نتیجه کار افراد باهوشی که جلوتر از دماغ خود را نمی توانند ببینند و نمی فهمند که هر کاری بکنند عواقبش به خودشان باز می گردد.
.......
اگر دلتان بخواهد تا صبح می توانم مواردی را که دانش آموخته های شریف به عنوان نماد (نه اینکه بقیه دانشگاه های معتبر اینگونه نیستند) باعث بد بختی کشور شده اند برای شما بشمارم. از دربی که غرور وارد بشود قطعا سواد بیرون می رود و این اتفاقی است که هر روز در این دانشگاه های مغرور پرور می افتد. شوربختانه به دانشجویان بی نوا القاء می شود که شما بزرگترین مغزهای کشور و جهان هستید و همین بسیار کشنده است.
معاون فناوری ریاست جمهوری که دانش آموخته شریف است را به تلویزیون دعوت می کنند و 20 بار اسم شریف را می آورد اما وقتی از او می پرسند آخرین کتابی که خواندی چه بود ساکت می شود.
در نقطه مقابل دانشگاه آزاد واحد شوشتر غرور الکی به کسی القاء نمی کند و مرتب به همه القاء می شود که اگر خیلی زحمت نکشید به هیچ جایی نمی رسید که این القاء سازنده تر از القاهایی است که در دانشگاه های درجه اول می شود.
در دانشگاه شریف هم ممکن است مهندس به درد بخور به صورت موردی یافت بشود و آنها افرادی هستند نادر که هم IQ دارند و هم EQ. این حقیقت که اگر یک شریفی (و البته بقیه دانشگاه های برتر) به آمریکا نرود دچار افسردگی می شود نشان می دهد که چقدر اینها شستشوی مغزی شده اند و کانالیزه فکر می کنند. بدیهی است که هر وقت بخواهیم می توانیم مهندس وارد بکنیم اما وارد کردن فردوسی و رودکی و مولوی و ... بسیار کار سختی و نشدنی است.
در مورد بکار گیری دانش آموخته های دانشگاه های ایران در صنعت باید بگویم که 0 درصد اینها برای صنعت مفید هستند. دلیلش هم این هست که اساتید اینها افرادی بوده اند که فقط یک درس 35 سال پیش را تکرار کرده اند و با دانش روز و صنعت روز کلا بی گانه هستند.
به ویژه در رشته کامپیوتر که نیمه عمر اساتید 3 ماه است این موضوع خیلی جدی است.
امروز در بیشتر شرکتهای بزرگ داخلی که هنوز ورشکست نشده اند و نفسی دارند استخدام دانش آموخته با تعهد استخدام و سپس آموزش فشرده همراه است. در این آموزشها شرکتهای موفق فقط دنبال مهندس با انگیزه ای هستند که بخواهد یاد بگیرد. بعد از 15 تا 20 ماه آموزش مهندس مستعد به جایی می رسد که می شود تحت نظارت به او کار واقعی داد یا اینکه حذف می شود. این نه فقط در ایران بلکه در آمریکا هم همینطور است. شما وقتی از بهترین دانشگاه آمریکا واردDEC یا اینتل یا LSI یا Avago یا Q.C می شوید 9 ماه تا یک سال به آموزش 9 صبح تا 5 بعد از ظهر می روید و در مقابل قرار داد IP امضاء می کنید که اسرار شرکت را حفظ کنید.
اینکه هیچ چیز سر جایش نیست هم باز می گردد به سیستم بی طبقه ای که بر اساس IQ طبقه بندی می کند و بعد بر اساس رانت همین طبقه بندی را هم مخدوش می کند. ما نیازمند جامعه شناسانی دلسوز و نابغه هستیم که برای کشور ما راه حل بدهند و با این نظام IQ محور به جای جامعه شناس، مهندس برق مخابرات بی کار یا برق الکترونیک بی کار پرورش می دهیم. بدیهی است که وارد کردن جامعه شناس هم مثل وارد کردن فردوسی است.
← مسائل متفرقه (۷۵۸ مطلب مشابه)
- ۲۱۴۲ بازدید توسط ۱۶۷۲ نفر
- چهارشنبه ۱۲ اسفند ۹۴ - ۱۹:۳۹