سلام
پست های زیادی دیدم که می گفتند شرایط و امکانات دارن یا مشکلاتی دارن که حس می کنن نیاز به ازدواج دارن.
همه رو با احترام به عزیزان بذارید کنار و دقایقی به من کمک کنید.
من عموماً آدمی هستم که سعی داره کم حرف بزنه یا اگه حرف بزنه گرم میافته و نمی شه ساکتش کرد! امّا بعضی حرف ها هست که دوست دارم گفته بشه ولی جسارت ندارم.
معمولاً پسرهایی که با خانواده زیاد در خصوص مسائل ازدواج و آینده حرف نمی زنن تو بیان خواسته هاشون مشکل می خورن.
منم الآن حدود ۲۳ سال دارم...شغل دولتی دارم و ماهانه حقوق میگیرم. اهل پس انداز هستم هیچ مشکلی از لحاظ مسکن و وسیله نقلیه ندارم. امّا نمی تونم بگم بابای من مامان من عزیزان من...من زن میخوام!
اینجا راحت میگم ولی تا به زبون بخوام بیارم لال میشم. به جاش با کارهام می خوام نشون بدم ولی باز هم تاثیر نداره.تمیز کاری و کمک به کارهای خونه و ... ولی انگار نه انگار، البته حق دارن چه می دونن درد من چیه...
از اون جایی که عقایدم مذهبیه علاقه ای هم به آشنایی مخفیانه و مجازی و ... ندارم. معتقد به خدا یکی زن یکی هستم...
یه چیز میگم بهم بد و بیراه نگین ... دو بار پیش اومد بهم تلویحا گفتن که فلانی خوبه یا نه؟ منم در کمال تعجب گفتم نمی خوام!!! در حالی که یک ثانیه بعد تو ذهنم می گفتم خاک تو سرت با این خجالتت...
الآن دو تا سوال دارم:
۱. به نطرتون چه کار کنم خودشون دوباره پیشنهاد بدن
۲. چطوری جرأت بیان خواسته هام رو بدست بیارم.
هر نوع نظری رو میپذیرم (چه سن و سال چه شوخی و پند و نصیحت)
حاضرم همه اعضای اینجا رو شام بدم ولی یه جمله رو بتونم بگم: من زن می خوام!
پ.ن: علت اینکه میگم زن می خوام اینه که از ۲۱ سالگی هیچ دوستی برام نمونده! هر کی رفته یه جا و یه دانشگاه و یه استان... من مانده ام تنهای تنها و افسرده و گاهی تنبل!(بیشتر به خاطر آرامش روحیه)
← مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)
- ۲۱۰۸ بازدید توسط ۱۵۶۹ نفر
- دوشنبه ۸ اسفند ۰۱ - ۲۱:۳۱