سلام 

من پسری حدودا 24-25 ساله هستم که هیچ وقت با هیچ دختری حتی در حد چت رابطه نداشتم و اصلاً مذهبی نیستم و هیچ وقتم نبودم؛ توی صحبت عادی و درسی و کاری با دخترها راحتم و توی روابط اجتماعی مشکلی ندارم

از وقتی که نیاز عاطفی به جنس مخالف درک کردم معنای عشق و دوست داشتن فهمیدم به تعهد و وفاداری معتقد بودم و تعهد صرفاً برای بعد ازدواج نمی دونستم و همیشه دوست داشتم تمام اولین ها رو با همسرم تجربه کنم و برام عشق بی معنی می شد اگه تمام این ها رو قبلش با کسی دیگه تجربه کرده باشم و اعتقاد داشتم کسی که قراره ی روز وارد زندگیم شه ارزش تمام این سختی ها و تنهایی ها رو داره و می گفتم من که بلاخره دیر یا زود پیداش می کنم و باهاش ازدواج می کنم پس تا اون موقع براش صبر می کنم.

از طرف دیگه دوست نداشتم وقتی که شرایط ازدواج ندارم با کسی وارد رابطه شم چون دوست نداشتم به امید اینکه در آینده شرایط خوشبخت کردنش رو ایجاد می کنم وارد رابطه شم در حالی که خودم هم نمی دونم این آینده قراره کی بیاد دوست نداشتم وعده های الکی بدم با احساس کسی بازی کنم و اون رو معطل خودم کنم و سد راه خوشبختیش بشم.

هر بار که احساسم بهم می گفت تو به عشق نیاز داری عقلم می‌پرسید می تونی کسی که عاشقش میشی رو خوشبخت کنی و جوابم نه بود و بعد می گفتم پسری که شرایط خوشبخت کردن کسی رو نداره نباید عاشق شه چون وقتی که عاشق یکی باشی هدفت از رابطه اینکه خوشبختش کنی و ی حس خوب برای جفت تون ایجاد کنی ولی من که شرایطش نداشتم تنها کاری که می تونستم برای خوشبختی کسی که عاشقش میشم انجام بدم این بود که تو مسیر خوشبختیش قرار نگیرم بذارم اون خوشبخت شه

بعضی اوقات که تو خیالم با عشقی که نمی دونستم کیه صحبت می‌کردم می گفتم کاش حداقل بهم میگفتی کی هستی و کجا باید پیدات کنم کی قراره ببینمت و کاش می دونستم تو کجایی که بیام و برای رسیدن بهت تمام تلاشم کنم ولی حتی نمی دونستم کی و کجا باید پیداش کنم

الآن که تقریبا شرایط کاری آینده برام مشخص شده و می تونم چند سال آینده شرایطی رو بوجود بیارم که باهاش بتونم کسی رو که عاشقش میشم خوشبخت کنم ولی سوال اصلی من اینکه

1) اصلاً کسی که مثل خودم هیچ وقت با کسی نبوده و مذهبی هم نیست وجود داره؟

2) به فرض و جودم داشته باشه من کجا باید پیداش کنم و کجا می تونم باهاش آشنا شم؟

3) این همه ی مساله نیست مرحله بعد اینکه اگر پیدا شه ما با باید با هم تفاهم داریم؟

4) اصلاً هیچ پسری مثل من بوده؟

5) اگه بوده تونسته با کسی که این معیارا رو داره ازدواج کنه و کجا با همسرش آشنا شده؟

یه حسی بهم میگه جواب همه ی این سوالات نه هست و داستان زندگیم خیلی تلخ و غم انگیزه و برای خودم هم عجیبه که این داستان واقعی زندگیم هست اگه این ها واقعیت داشته باشه حس می کنم این دنیا دیگه ارزش زندگی کردن نداره وقتی که قشنگ ترین مفاهیمش هم واقعی نیست از کاری که تا اینجای عمرم کردم اصلاً پشیمون نیستم من به چهارچوبی که برای زندگی خودم گذاشته بودم متعهد بودم و از این راضیم با اینکه تنهایی خیلی سخت و عذاب آوره ولی از کارم پشیمون نیستم.

فقط کاش خدا قبل اینکه بخواد منو تو این دنیا بیاره شرایط این دنیا رو بهم توضیح داده بود که هیچ وقت بدنیا اومدن انتخاب نکرده بودم و بدتر اینکه مجبورم تا آخر عمرم تو این دنیایی که دیگه هیچ مفهومی برام نداره به زندگی ادامه بدم و ی جورایی احساس پوچی می کنم مثل ی کابوسه که برای بیدار شدن ازش باید انتظار مرگ بکشی

لطفاً اگر برای هر کدوم از سوالات بالا جواب دارید با همون عدد سوال جواب بدین

اگر نسبت به افکارم انتقاد یا پیشنهادی دارید با انتقاد، پیشنهاد اون رو مطرح کنید

ممنون بابت وقتی که گذاشتین


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
بررسی معیارهای ازدواج پسران (۷۱ مطلب مشابه)