سلام
یه سالی میشه این سایتو دنبال می کنم اما تا حالا نظر نذاشتم چند روزی هست با خودم می گم بیام اینجا مشکلمو بگم تا حداقل یه خورده سبک شم حالا اومدم اما اگه بخوام کامل بگم خیلی طولانی میشه پس اصل مطلبو میگم و زیاد وقتتونو نمیگیرم.
از وقتی به دنیا اومدم خوشی ندیدم تا الان که 18 سالمه سن کمی دارم اما گاهی اوقات حتی رفتار کسایی که 5-6 سال ازم بزرگترن رو نمی تونم درک کنم به نظرم خیلی بچن البته بعضی ها یه وقت کسی ناراحت نشه با همچین ادمایی برخورد داشتم که میگم منظورم اینه که چون تو شرایط سخت بزرگ شدم بزرگتر از سنم می فهمم (حمل بر خود ستایی نباشه ) و برخورد میکنم تا 2-3 سال پیش حالم اینقدر بد نبود اما یه اتفاق داغونم کرد البته به ظاهر اتفاق خوبی بود اما برای کسایی که از بیرون به مسئله نگاه می کردند نه برای من.
حالم هر روز بد و بدتر میشد اما محرم پارسال به اوج خودش رسید آخه اتفاق دیگه ای افتاد که داغون شدم اما به خیر گذشت البته یه مدت طولانی تقریبا 2 ماهی درگیر بودم دیگه داشتم ذره ذره آب میشدم هر شب اهنگ های غمگین گوش می کردمو زار زار گریه می کردم دیگه درس نمی خوندم منی که واسه نمره 19 که چرا نشده 20 گریه می کردم کارم شده بود هر روز صبح کیفمو بردارم برم مدرسو برگردم باز فردا روز از نو روزی از نو .
به شدت آدم درونگرایی هستم به مشاوره رفتن هم فکر کردم اما غرورم اجازه نمیده بخوام مشکلمو جای کسی بگم و به عبارتی احساس حقارت می کنم و اما خودکشی بهش فکر کردم اما اگه آخرتی وجود نداشت این کار و میکردم ادم مذهبی هستم و می دونم اگه اینکارو بکنم اون دنیا هم میرم جهنم حالا خر بیارو باقالی بار کن
اهل دوست پسر و این چیزا نبودمو نیستم و مشکلم عشق و عاشقی نیست خواهش می کنم فقط به حق این شبها دعا کنین این مشکل حل شه دیگه تحمل ندارم خدایا این چه امتحان سختیه..... گاهی اوقات می ترسم به خاطر این مشکل دین و ایمانمم از دست بدم و در آخر فقط خواستم درد و دل کنم و بازم می گم به حق این شبها دعا کنید مشکلم حل شه ممنون ببخشید که وقتتونو گرفتم ( اگه کسی هست که با اسم نمی دونم نظر میزاره باید بگم من اون نیستم و اولی باره که دارم اینجا مینویسم سو تفاهم نشه لطفا )
← مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه)
- ۱۹۸۰ بازدید توسط ۱۴۸۴ نفر
- دوشنبه ۱۲ آبان ۹۳ - ۰۰:۲۶