سلام
من امیر علی هستم 19 سالمه
سال 92 بخاطر فشارهایی که روم بود متاسفانه با یه دختر دوست شدم. خیلی اذیت میکرد اما من نتونستم ولش کنم. تا تابستون پارسال که امتحانش کردم با یه خط دیگه اما امتحانشو خراب کرد و من نسبت بهش بی اعتماد شدم. ما قصدمون ازدواج بود.

مامان هامون هم از رابطه ی ما خبر داشتن. من بعد از اون ماجرا سعی کردم دوباره بهش اعتماد کنم ولی نمیشد خب ... اون چند بار قسم جون منو به دروغ خورد و خیلی کارای دیگه...

خلاصه خیلی اذیتم کرد. تا اوایل زمستان 93 تصمیم گرفتم که ولش کنم. ولش کردم اما اون زنگ میزد و گریه میکرد. خودشم قبول داشت که مقصر خودش بوده که بعد از 1.5 سال از هم جدا شدیم. خلاصه حلالم کرد... منم خیلی دوست داشتم مثل خیلی از شماها پاک باشم اما حیف...
بعد از اینکه ولش کردم دیگه توبه کردم که دیگه با هیچ دختری تا موقع ازدواجم رابطه نداشته باشم. قبلا نماز میخوندم اما کم و بیش. ولی بعد از اون دیدم دارم داغون میشم... مامانمم میدید دارم ذره ذره آب میشم. چون من خیلی احساساتی بودم. از اون به بعد شروع کردم به نماز خوندن. نمازم ترک نمیشد اصلا. از خدا طلب یه همسری که واقعا باب میلم باشه رو کردم.

تا مامانم بهم گفت که نوه ی عمشو برام نشون کرده. خلاصه شماره دختر عمشو گیر اورد و بهش زنگ زد و قضیه رو گفت ما با هم رفتیم حرف زدیم.

باورتون نمیشه همون دختری که همیشه از خدا میخواستم بود. حجاب 20 سر و سنگین. وضعیت مالی خوبی ندارن. ایشون پدر هم ندارن. حرف زدیمو دیدیم واقعا ازش خوشم اومد. اما ایشون 9 ماه ازم بزرگترن و در یه دانشگاه خوب پرستاری میخونن. اما من امسال میخوام باز کنکور بدم (رشته ی ریاضی). دختر عمه ی مامانم به مامانم گفت که پسرتون با سن مشکلی نداره؟ منم به مامانم گفتم که بهش بگه نه من واقعا مشکلی ندارم با سن ایشون.
خلاصه قرار شد که ما چند ماه فکر کنیم که جوابو بدیم. من میخوام بعد از کنکور جوابو بدم یعنی 21 خرداد.

ولی من یه مشکلی دارم. یکی اینکه میترسم رابطه ی قبلیم که با اون دختر داشتم رو این رابطم هم تاثیر بگذاره. یکی دیگه هم اینکه ایشون از برنامه های واتساپ و لاین استفاده میکنه که من بشدت از این برنامه ها متنفرم چون دیدم که چند خانواده جدا شدن از هم بخاطر این برنامه های مزخرف.

من این موضوع رو بهشون گفتم با دلیل وقانعشون کردم. خودشونم قبول داشتن. اما الان ایشون از 11 تا 1 یا 2 شب میرن تو این برنامه ها. من خیلی دارم عذاب میشکم بخاطر این مسئله. من واقعا باید چیکار کنم به نظرتون؟؟؟
چه جوابی بدم بهشون؟؟؟
آیا با اینکه فامیل دور هستیم (نوه ی عمه ی مامانم) باز آزمایش قبل از ازدواج که مال ازدواج فامیلیه میخواد؟؟؟
چطوری باز باید با ایشون در باره ی این برنامه ها صحبت کنم که نرن ؟؟؟؟
آیا بنظرتون اون اختلاف سنی 9 ماه که ازم بزرگترن طوریه؟؟؟
چون خودم گذشتم خوب نبوده... میترسم ایشون هم گذشتشون خوب نباشه. چون خوب به این مسئله پی بردم که: خدا در و پنجره رو با هم جفت میکنه. این مسئله واقعا تقصیر خودمه...
بچه ها تو رو خدا زود جوابمو بدین... من .واقعا نمیدونم باید چیکار کنم...نمیدونم جواب خودش چیه.. آیا منو قبول میکنه یا نه :-(


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)