سلام خدمت همه ی کاربران محترم
بنده می خواستم تحلیل خودم رو از مقایسه ی ازدواج سنتی و غیر سنتی با شما به اشتراک بذارم.
خب اول بهتره تعریفی از دو ازدواج رو از نظر خودم مطرح کنم.
ازدواج سنتی: به غیر از ازدواج بین آشنایان و اقوام معمولاً دو نفر شناخت خاصی از هم ندارند و تقریباً میشه گفت جلسهی خواستگاری معادل با جلسهی معرفه و آشنایی هست، که اگر چیزهای کلی موردی نداشت جلسات خواستگاری و آشنایی ادامه پیدا می کنه و پس از طی روند به ازدواج ختم میشه.
ازدواج غیر سنتی: معمولاً دختر و پسر هر دو در یک فضا و بستر حالا یا محیط دانشگاه، محل کار، کلاسهای متفرقه، فضا وشبکه های اجتماعی و حتی خیابان و... به شکلی یک ارتباط را آغاز میکنند و به اصطلاح دوست میشوند و معمولاً این مدت دوستی خیلی کوتاه نیست و حتی اگر منجر به ازدواج شود حداقل یک سالی طول میکشد.
مقایسه از جهات مختلف:
عزت و احترام دختر:
ایراد وارده به خواستگاری سنتی: از بین رفتن اعتماد به نفس دختران: شکایتی که گاهاً مطرح میشه اینه در خواستگاری سنتی به دختر به عنوان کالا نگاه میشود و مثلاً یه جلسه مادر و خواهر پسر می آیند تا دختر را ببینند و در دفعه ی بعدی پسر میآید (البته گاهی هم همزمان) و اگر دختر را نپسندند، دیگر خبری از آنها نمیشود و به شکلی اعتماد به نفس دختر خدشه دار میشود.
پاسخ و مقایسه: خب این کاملاً یه چیز طبیعیه که قراره چهرهی دو نفر، که یه عمر زندگی میکنند برای هم دل نشین باشه و کمی این موضوع در آقایان به خاطر ویژگی بصری بودن، پررنگتر است. ولی به این کار نداریم خب، سوال: آیا پسری که چهرهی دختری رو دوست نداره باهاش دوست میشه؟ قطعاً خیر و مسلماً یکی از جذابیتهای اصلی برای دوست شدن چهرهی دختره، پس نمی شه گفت تنها در ازدواج سنتی چهرهی دختر مد نظر قرار می گیره، مورد بعدی: آیا در دوستی دختر و پسر عکسی رد و بدل نمیکنند؟ در اکثر موارد این اتفاق میفته، پس میبینیم که در دوستی، ظاهر گرایی و لذّت بصری توسط پسر بیشتر صورت می گیره مگر در موارد خاص که عکس کمتر رد و بدل بشه یا نشه (که تعدادش کمه)
امّا سوال بعدی: اگر در جلسهی اول ظاهر پسر پسندیده نشود خواستگاری ادامه پیدا می کنه؟ خیر، پس کاملاً دوطرفس و اصلاً چیزی به اسم نگاه کالاگونه به دختر وجود نداره
و حالا از یه منظر دیگه بهش نگاه کنید: عزت و احترامی که در خواستگاری سنتی برای دختر وجود داره در هیچ شکل ازدواجی وجود نداره
مثلاً همین جلسهی دیدن رو در نظر بگیرید، خانوادهی پسر از قبل هماهنگ میکنند و با عزت و احترام و شیرینی یا گل خدمت خانوادهی دختر می رسند و در حضور خانوادهها و با حجاب کامل دختر مشاهدهی طرفین صورت می گیره ولی در دوستی این شکلی نیست و حتی گاهی عکسهای باز تر طلب میشه یا حتی اگر عکس باز طلب نشه، دختر عکسش رو دراختیار کسی می ذاره که تعهدی بهش نداره.
آسیب پذیری و فریب خوردن دختران و حتی پسران:
وقتی طرفین با حضور خانوادهها شروع به آشنایی میکنند، هیچ شک و شبههای در قصد و نیت طرفین نیست. ولی در دوستی خیلی اوقات قصد یکی از طرفین یا هر دو، ازدواج نیست و با احساسات معمولاً دختران و گاهی پسران بازی میشه و اگر هم نیت دو طرف ازدواج باشه خیلی اوقات به خاطر اتفاقات و شرایطی که در طی مدت طولانی اتفاق میفته یکی از طرفین پشیمان شده و دوستی قطع میشود و آثار مخربی بر روح طرف طرد شده میگذارد.
خانوادهها:
فکر میکنم همگی قبول داریم که خانواده یک عنصر بسیار مهم در ازدواج است، در دوستیها چون بدون اطلاع خانوادهها ارتباط شکل میگیرد و گاهاً ارتباط دوستی بین افرادی که کفویت ندارند شکل میگیرد و به دلایل مختلف با مخالفت خانوادهها مواجه میشوند.
امّا در ازدواج سنتی یکی از مهمترین مزایا اینه که رضایت خانوادهها در ۹۹ درصد مواقع وجود دارد.
رضایت خانوادهها از دو نظر مهم هستن: یکی اجازهی ازدواج و دومی آرامش پس از ازدواج، چرا که اگه خانوادهها راضی نباشن، این نارضایتی ممکنه در زندگی مشترک زوجین خودش رو نشون بده. و اگر خانوادهها به اجبار رضایت دهند، ممکنه نقش حمایتیشون رو حذف کنند. و چالش های مختلفی شکل بگیره.
شناخت دو نفر:
اشکال دیگری که بر ازدواج سنتی وارد است اینه که دو نفر به خوبی همدیگر را نمیشناسند. و به شناخت کافی دست پیدا نمیکنند.
سوال: آیا در دوستی دو نفر واقعاً به شناخت واقعی می رسند؟ از نظر من خیر
ازدواج سنتی: در این ازدواج نقطهی مثبتی که وجود دارد اینه که در همان جلسهی اول دیدار خانوادهها و کفویتهای مختلف مورد بررسی قرار میگیرد و دختر و پسر در یک فضای واقعی با هم آشنا میشوند، مثلاً اگر سطح تحصیلات خانوادهی دختر بالا است و در خانوادهی پسر پایین، از همان جلسهی اول نحوهی تعاملات خانوادهها و نوع برقراری ارتباط آنها را ارزیابی میکنند و اگر خانوادهی دختر و پسر در نوع لباس پوشیدن یا مکان و وسعت و تجملات منزل یا نوع حرف زدن و مذهب و... تفاوتهای زیادی داشته باشند در همان جلسات اولیه ممکنه به اصطلاح تو ذوق شون بخوره و آشنایی در کمترین میزان وابستگی قطع بشه
پس مهمترین مسئله شناخت کفویتهای خانوادگی هست که در دوستی اصلاً بررسی نمیشود. حتی اگر از تفاوتها آگاه شوند چون از نزدیک نوع برخورد خانوادهها رو مشاهده نمیکنند، ممکنه چشم پوشی کنند و در مراحل بعدی به خاطر وابستگی ممکنه با تفوت ها کنا بیان.
مسئله ی دیگر تحقیق است. در دوستی تحقیقی صورت نمیگیرد و حتی ممکن است دروغ های بزرگ هم پنهان بمانند و حتی اگر پسر به طرقی بتواند درباره ی دختر شناخت پیدا کند دختر به علت محدودیت هایش نمی تواند تحقیقی انجام دهد.
و امّا اشکال دیگری که به خواستگاری سنتی وارد است اینه که علاقهای وجود ندارد و دو نفر دارند معاملهای نگاه میکنند.
خب اول اینکه معاملهای نگاه کردن یا به تعبیر دیگر دودوتا کردن لزوماً بد نیست، البته نه به معنای سخت گیری های بیجا، بلکه به معنای نگاه عقلانی، چرا که هر چیزی قبل از ازدواج مورد بررسی قرار نگیرد، بعد ازدواج مشکل ایجاد میکند و گاهاً موجب پشیمانی و حتی طلاق میشود، البته نه همه ی موارد
و مزیت دیگری که درازدواج سنتی وجود دارد شکل سوال محور و هدفمند آن است و احساسات جایی ندارد. گاهی در یک جلسهی ازدواج سنتی میشود با سوالات هوشمندانه به شناختی معادل مدتی دوستی رسید.
امّا در دوستی نه آنکه کلاً شناختی شکل نگیرد، امّا چون معمولاً هدفمند نیست و معمولاً به حاشیه کشیده میشود و وابستگی، قدرت تجزیه و تحلیل را از افراد میگیرد، یا شناخت عمیقی شکل نمیگیرد، شناخت عمیقی شکل نمیگیرد و یا آن قدر وابستگی ایجاد میشود که حتی با وجود علم به تناسب نداشتن نمیتوانند از هم دل بکنند. و امّا بعد از ازدواج و فروکش کردن هیجانات و عادی شدن، همه ی این تفاوتها پررنگ و گاهاً غیر قابل تحمل میشوند.
البته دوستیهای کوتاه که سریعاً در مسیر ازدواج هدایت میشوند آسیب کمتری دارند، امّا اینجا سؤالی مطرح است: آیا در ازدواج سنتی و اجازهای که والدین برای گفتگو در بستر فضای مجازی میدهند، و دیدارهای خانوادهها و دیدارهای دو نفر صورت میگیرد و انتخاب زمان مناسب برای آشنایی سنتی، نمیتوان همان شناختها و تعاملات را ایجاد کرد؟ قطعاً بله، و چون خانوادهها مطلع هستند و حسن نیت طرفین ثابت شده، احتمال به حاشیه رفتن و طولانی شدن بیش از حد و بی مورد آشنایی به صفر می رسد.
علاقه:
اشکال دیگری که به ازدواج سنتی وارد است اینه که ازدواج عاشقانه ای وجود ندارد:
سوال: آیا در دوستی در همان روز اول علاقهی شدیدی وجود دارد یا با ارتباط وابستگی شکل میگیرد؟ مطمئناً دو نفری که یه هفته با هم دوست بودند راحت تر جدا میشوند تا دو نفری که یک سال دوست بودند.
امّا این علاقه وعشقی که در ازدواج غیر سنتی مطرح است، معمولاً فقط تصورات ما است. البته تعدادی هم ممکنه واقعاً علاقه باشه که تعدادش کمه.
در دوستی دو نفر همدیگر را به طور کامل ندارند و نمیتوانند کاملاً از هم بهره ببرند و در عین حال گاهی با صحبت، با یک دیدار کوتاه، با ابراز علاقه و... و تجربه لذّت به صورت مقطعی و ناکامل، به هم وابسته میشوند و برای به دست آوردن همدیگر و به عبارتی وصال حاضرند به آب و آتش بزنند و چون در دوستی ارتباط در یک فضای غیر واقعی است، شکلی رویایی میگیرد، مثلاً دو نفر در زمانهای کوتاه سعی میکنند بهترین خود باشند و معمولاً در دوستی نقش کادو دادن و کادو گرفتن و ابراز علاقه پررنگتر است و دو نفر اصلاً در فضای واقعی زندگی نمیکنند و فشارهای اقتصادی یا بیماری و بداخلاقی همدیگر در زمان خستگی و خیلی از سختگی های زندگی مشترک را تجربه نمیکنند و با حالت رویایی و نمایشی و محدودیتها، به هم وابسته میشوند و بر اثر گرایش ذاتی، از بودن با هم لذّت میبرند و حالا وقتی که میخواهند ازدواج کنند فکر میکنند که خیلی ازدواج عاشقانه ای داشتند. ولی بعد از ازدواج تازه تفاوتها و سختیها و... خود را نشان می دهد و گاهی در دوستی نوعی بی اعتمادی وجود دارد و ممکن است در زندگی مشترک مانع از اعتماد کامل وآرامش شود.
و امّا آیا در ازدواج سنتی عشقی شکل نمیگیرد؟
خب اول اینکه قرار نیست با کسی ازدواج کنیم که حس منفی به او داریم.
ومعمولا در جلسهی اول و دوم باید به این دقت کنیم که کلیات ظاهری و رفتاری او را میپسندیم یا نه.
و خود روند آشنایی آنقدری نباید کوتاه باشد و مطمئناً حس ساده ای در آن روند شکل میگیرد و بعضاً میبینیم که بعد از به هم خوردن بعضی از خواستگاریها یکی از طرفین دچار افسردگی میشود (البته در خواستگاریهایی که طول می کشند ولی باز هم آسیب وارده به اندازه دوستی نیست و هر چقدر دو نفر در زمان آشنایی رعایت کنند احتمال همین آسیب هم به صفر میل میکند.) پس خود خواستگاری سنتی هم اگر آن قدری عجلهای و بدون فکر انجام نشود، میتواند پایهی علاقه را شکل دهد، که بعد از ازدواج با ابراز علاقه و برقراری پیوند عاطفی و.. این احساس سطحی به دلبستگی و وابستگی بدل میشود، امّا چون در ازدواج سنتی اون وابستگی عمیق به بعد ازدواج موکول میشود و به عبارتی پسر و دختر، تب و تاب وصال را تجربه نمیکنند، تصور میشود که ازدواج سنتی بدون احساس است و شیرین نخواهد بود، البته از یک نظر این تصور درست است، چه موقع؟ در صورتی که دو نفر معیارهای درستی نداشته باشند و مثلاً مادیات و یا ظاهر را به جای شخصیت و اخلاق در اولویت قرار دهند و در نتیجه بعد از ازدواج شیرینی را حس نمیکنند. یا آن قدری سریع و بدون فکر ازدواج میکنند که اصلاً انتخاب درستی انجام نمیدهند.
نتیجه گیری:
در نتیجه گیری به این می رسیم که ازدواج سنتی اصولی و قاعده مند بستری کامل و مناسب را برای یک ازدواج مناسب و موفق فراهم میآورد. در حالی که دوستی خیلی نقص و آسیب های احتمالی دارد.
امّا چیزی که مورد توجه است، اینه که یک ازدواج مناسب نیازمند مولفههایی است:
مثلاً پختگی و بلوغ های مختلف طرفین، معیارهای درست، عقلانیت و...
و اگر این مولفه ها را رعایت نکنیم نمیتوانیم عدم موفقیّت ازدواج را به نوع ازدواج سنتی نسبت دهیم.
ممنون از زمانی که گذاشتید.
← ازدواج سنتی (۲۹ مطلب مشابه) ← ازدواج غیر سنتی (۲۹ مطلب مشابه) ← مطالب کاربران (۸۹۱ مطلب مشابه)
- ۱۴۱۱ بازدید توسط ۱۰۶۹ نفر
- سه شنبه ۳ اسفند ۰۰ - ۱۹:۳۸