سلام
من خانمی هستم که اگر معتقد نباشم بی اعتقاد هم نیستم در حد خودم به خدا و آخرت ایمان دارم و به مسائل شرعی هم در حد نماز و حجاب رعایت میکنم از افراط گری دینی هم خوشم نمیاد ولی به جرات و یقین اعتراف میکنم که در مملکت خودم که همه دین یکدست و مسلمان هستن با گذر زمان خیلی باید مراقب بود تا همین حد اعتقاد هم از دست نرود چون ظاهرا مردم مسلمان زاده هستن
من مسلمانی در وجود شخصی ندیدم حتی خودم هم اشتباهاتی دارم نمیگم من خوبم ولی با معاشرت اعتقادی بدست نمیاد که هیچ تازه به سخره هم میگیرن که چرا اینطوری هستی روشنفکر باش درصد زیادی از مردم این مملکت مسلمان زاده هستن هیچ چیزی از اسلام نمیدونن ولی تا دلتون بخواد کاری که خودشون بهش محل نمیذارن توقع دارن یکی دیگه انجامش بده
حتی دیدم که افرادی ظاهر اسلام رو رعایت میکنند ولی به پاش بیفته کاری که نباید انجام بدن رو میدن مسلمانی به ظاهر و نماز خوندن نیست درکنارش باید خیلی چیزها باشه .چرا باید انتظار داشت در مملکت مسلمان زادگان این همه مشکلات نباشه ؟
چرا زمانیکه خودمان خدا و دینمان را خوب نمی شناسیم و بهش عمل نمی کنیم توقع داریم دیگران خدا شناس باشن و بهمون خوبی کنند و بد نبینیم؟
چرا وقتی خودمون حرفی برای گفتن نداریم توقع داریم همسر نمونه بگیریم که مسلمانی سرش بشه ؟
اگر مسلمانی وجود داشت الان در این جامعه بیمارستان و دادگاه هاش پر نبودن . اینقدر برای مادیات دست و پا شکسته نمی شد اینقدر با زخم زبون و کنایه با مشکلات مردم برخورد نمی کردیم .
ما مسلمان نیستم مسلمان زاده ایم ...
← مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه)
- ۱۲۱۰ بازدید توسط ۹۰۴ نفر
- سه شنبه ۳۰ شهریور ۹۵ - ۲۲:۴۵