با سلام
خب ادامه میدیم :
بخشش یه قسمت از قانون جذبه که قسمتی هم از دین و مذهب هم هست چه توی دین اسلام چه یهود و چه مسیح و همه قبولش دارند یه جایی بهش میگن عشریه یه جایی خمس و یه جایی صدقه و ....
که کلا یه منظور رو داره اونم اینه که هر چیزی رو که ببخشی بیشتر میشه و به سمتت میاد هر چیزی رو که فکرش رو بکنی هر چیز . وقتی که میری مسجد محل و یا .... کارهای فرهنگی و هنری میکنی بازتاب اون به همین صورت کارهای فرهنگی در زندگی تو نمایان میشه توقع نداشته باش که پول برگرده . هر موقع که به کسی کمک مالی میکنی اون به جاش از جای دیگه برات پول میرسه . هر موقع که کسی رو مشاوره میدی به جاش یه روز بهت مشاوره میدن .
و در چیزهای بد هم صادق هست این قانون که بهش نمی پردازم ، توی قران هم گفته که چه خوبی کنید و چه بدی در واقع به خودتان کرده اید ، این رو گفتم که هر چیزی میخوای باید اول اون رو به خاطر خدا ازش دل بکنی . این رو یادت نره به خاطر خدا .
نکته ی بعدی اینکه اگه خدا نخواد یه برگ از درخت نمی افته و نه با قانون جذب و نه با طلسم و جادو میشه جلوی قدرت خدا ایستاد و این به این منظور نیست که خب دست رو دست بذار تا خدا ببینیم چی میخواد ( راستش رو بخوای اگه دست رو دست بذاری خدا هم واست چیزی نمیخواد) و بیشتر منظورم به این بوده که قصد نکنی با این قانون بد خواه کسی بشی که به خودت بر میگرده ولی در عوض خوبی ها رو بخواه تا به اراده خداوند در زندگیت پدیدار شود.
توی فیلم ها و کتاب هایی که در مورد قانون جذب هست میگه که هیچ محدودیتی نیست و هر چی بخوای محقق میشه برات ولی من به شخصه میگم این یکی رو بی خیال شو ، مثلا پسره سر خیابان یه ساندویچ فروشی داره و حالا بیاد بگه من از قانون جذب استفاده می کنم برای جذب یه خانوم دکتر قد بلند پولدار با یه ماشین صد میلیونی خونه هم داره از زیبایی و اندام و خانواده و نجابت هم چیزی کم نداشته باشه و اومده عاشق من شده . این بنده خدا به خانوم دکتر که نمیرسه هیچ قانون جذب رو هم بد نام میکنه . خلاصه اینکه دنبال لقمه اندازه ی دهنت باش .
نه اینکه یه موتور 2 میلیون تومنی رو زوری سوار باشی و بعد بری عکس بنز s550 رو بزنی به دیوار اتاق بگی قانون جذب برو بیارش برام عزیزم تو برو اول سراغ یه پراید مدل 85 رو اول بگیر.
نکته ی دیگه اینکه اصلا خودت رو با دیگران مقایسه نکن به هیچ وجه که این کار خیلی بده ، نکته ی بعدی اینکه ما بیشتر به خاطر محدودیت هایی که خودمان برای خودمان ایجاد کرده ایم کنار گذاشته میشویم مانند :
سن من دیگه بالا رفته ، سن من هنوز خیلی کمه ، اخه من چاقم ، اخه من لاغرم ، اخه من سیاه ام ، اخه ما خونه ی اجاره ای داریم ، اخه پدر معتاده ، اخه تا حالا کسی به من پیشنهاد خاصی نداده ، من اینجوری ام چون ارثی هست و ...
باید این دیوار های نا مرئی رو که خودمان باهاش زندان درست کرده ایم رو نابود کنیم ، خب این قسمت هم داره طولانی میشه .
تمرینات :
1- با توجه به خواسته ای که در تمرینات قبلی مشخص کردی تمام محدودیت های خودت رو لیست کن و بعد از اون یه توضیح حد اقل 5 خطی براش بنویس که این یه محدودیت واقعی نیست اصلا و به چه دلایلی محدودیت حساب نمیشه و یه مزیت هم هست واسه رسیدن به هدفت.
مثال میزنم : من با 25 سال سن دیگه خواستگار ندارم و پسرا دنبال گزینه های کم سن تر هستند . حالا باید اینجوری بنویسی که یه پسر تا مدرک بگیره میشه ؟ ساله و تا بره سربازی و بیاد میشه ؟ ساله و تا یکم بفهمه میخاد چیکار کنه و یکم پس انداز و ... میشه 28 ساله و 3 سال تفاوت سن یه چیز ایده ال محسوب میشه و.... اینکه فلانی و فلانی 29 سالشون بود که شوهر کردن و من تازه اول این هست که برام خواستگار بیاد و ...
یا اینکه اگه فکر میکنی کم سن تر از اونی هستی که کسی برای ازدواج بهت فکر کنه باید یه جور دیگه بنویسی .
2- روی تمرین یک بیشتر کار کن و تا کامل انجامش ندادی سراغ قسمت بعد نرو
موفق باشی
← مطالب کاربران (۸۹۱ مطلب مشابه) ← مطالب شفق (۲۲ مطلب مشابه)
- ۲۷۶۰ بازدید توسط ۱۹۵۸ نفر
- شنبه ۱۸ دی ۹۵ - ۲۲:۰۰