سلام
یکی از بزرگترین جلوه های ترس ما از خوب و کامل نبودن؛ باورهای ما در مورد کاستی های جسمی مان است. افراد بسیار کمی از اندام یا جسم خود راضی هستند و دوباره تاکید میکنم اغلب افراد از جسم خود شاد نیستند. نه شما؛ نه من؛ نه همکار زیبای ما، نه آن دختر جذاب که امروز در خیابان دیدیم، نه حتی سوپراستارهای سینما!
ما فکر میکنیم که خیلی چاقیم یا تناسب اندام نداریم یا فکر میکنیم که پوست و استخوانی هستیم یا کوتاه یا بلند یا قیافه عجیب یا دماغ گنده! یا اینکه اضافه وزن نداریم اما همچنان میخواهیم 5 کیلو کم کنیم،یا شاید عضله های بیشتری میخواهیم، یا شاید اندام عالی داریم ولی نه در حد مانکن ها!
ممکن است پوستمان تیره یا خیلی سفید باشد یا چشمانمان خیلی به نزدیک باشد یا دندانهایمان نامنظم ، موهایمان وزوزی و انگشتمان زشت باشد!
میتوانید ببینید با خودمان چه میکنیم ؟ این به نوعی تنفر از خویشتن است و منجر به افسردگی ،عدم رضایت شده و بدنبال شادی خارج از خودمان می گردیم!
اگر تشخیص دهیم که قضاوت خودمان کاملا نادرست است و این قضاوت بر اساس خیال پردازی و داشتن یک ایده آل غیر واقعی است و سپس بپذیریم که این رفتارها کاملا غیر عقلانی است میتوانیم این فرایند را معکوس کنیم.
اجازه دهید با درک این تصاویر خیالی و انتظارات غیر واقعی شروع کنیم. این افکار کاملا غیر ضروری هستند و باید آنها را بیرون بریزیم.
چرا ما نیاز داریم که خود را با دیگران و یا تصاویری که از آنها میسازیم مقایسه کنیم؟ این چه سودی برای ما دارد؟
این رفتار به ما آسیب می زند و باید این رفتار را ترک کنیم. در مورد قضاوت چطور؟ آیا نیازی به قضاوت کردن خودمان داریم؟
آیا نیاز هست که بگویم: این خوبه این نه ؟ چطور است تمام چیزها را "بدون قضاوت" دوست داشته باشیم ؟
آیا این همان شیوه نیست که بجه هایمان یا پدر و مادرمان را بدون قید و شرط ،بدون قضاوت دوست داریم ؟ نمیتوانیم جسم مان را به همان شیوه دوست داشته باشیم؟ کاملا بدون قید و شرط و قضاوت؟
بنابراین اگر ما خیالات، انتظارات ، مقایسه ها، و قضاوت ها را دور بریزیم احساسات بد نیز با آنها می رود. زمانیکه شما این قضاوت ها را درک کنید، میفهمید که اینها کمکی به شما نمیکنند و به شما آسیب می زنند و با ساخت تصاویر بد از خودتان، موجب بی اعتمادی نسبت به خودتان می شوند .
مباحث بالا به این معنا نیست که شما برای سلامتی خود هیچ کاری نکنید ( غذای سالم بخورید، ورزش کنید ) اما شما می توانید همین کارها را ""بدون داشتن تفکری در مورد افتضاح بودن اندام تان ""نیز انجام دهید.
شما میتوانید جسمتان را "همین طور " که هست بپذیرید و بدنبال سلامتی بخشیدن به آن باشید . فارغ از اینکه خودتان را با دیگری مقایسه کنید. همه ی این ها نیاز به تمرین دارد و یک شبه حاصل نمیشود!
این عوامل غیر مفید را کشف کنید و رها کنید و بدون هیچ قضاوتی عاشق خودتان باشید و عاشق همین چیزی شوید که هم اکنون هستید.
گام عملی:
برهنه شوید و در آیینه بخود نگاه کنید یا حداقل نیم تنه ی خود را عریان کنید. به صورت خود بنگرید، چه می بینید؟
متوجه میشوید چطور خودتان را قضاوت می کنید؟ متوجه قضاوت هایتان میشوید؟ شما ممکن است دقیقا متوجه آن ایده ال تخیلی خود نشوید ولی بر پایه ی تصاویری ست که دیگران و بویژه رسانه ها برای شما ساخته اند.
اندام خود را همانطور که هست بپذیرید، بدون داشتن آرزوی متفاوت بودن!
* این شمایی که می بینید "ورژن کاملی از شماست" و نمونه ی بهتری وجود ندارد!
پ.ن 1: از مطالب ترجمه شده از بابوتاست متن بالا
پ.ن 2: چیزی که زیاد مطرح میشه تو وبلاگ بحث ظاهره ، الخصوص تو روابط با جنس مخالف؛
چیزی که میخواستم بگم اینه اگه عیب خیلی بزرگی تو جسمتون دارید رفعش کنید اما "حساس" نشید متاسفانه بعد از عمل یا هرگونه تغییر تو ظاهر بدنبالش وسواس میاد.... سعی نکنید حتما بدون عیب باشید و پرفکت!
منکر رسیدگی به ظاهر و جسم نیستم اما نباید "ظاهر" بشه محور زندگیامون! و دیگه اینکه سعی نکنید کاملا "باب میل" همسر یا جفت تون باشید . این در مورد کسایی که ایرادهای بنی اسراییلی میگرن از طرفشون
پ.ن 3: تو انتخاب دوستان تون،جفت تون و اطرافیانتون دقت بخرج بدید کسی که مدام در مورد ظاهر بحث پیش میکشه خواه ناخواه اعتماد بنفس مون رو کم میکنه...
این مورد و خیلی وسواس بخرج دهید، اگه نمیتونین با این مدل ادما کات کنین ارتباط تون رو کم رنگ تر کنین. و تو جمع هایی باشید که تعلق خاطر دارین بهش.
" الهام T "
← مطالب کاربران (۸۹۱ مطلب مشابه)
- ۲۳۶۴ بازدید توسط ۱۶۰۶ نفر
- پنجشنبه ۲ دی ۹۵ - ۲۲:۱۵